✍️ مرضیه حاجی هاشمی
🖊 گرفتار در غل و زنجیر مشکلات اقتصادی
@sokhanranihaa
🗒 اگر سوال شود، خطرناکترین پدیده بشری که میتوان آن را آفت بشریت قلمداد نمود، چیست؟ میتوان پاسخ داد، «دگماتیسم»، خطر آن نیز در مطلق انگاشتن آن است. «دگما» «به معنی باور به عقیدهای است که پیرو و پذیرندهاش آن را بی هیچ شکی پذیرفته و چون اصل یقینی به آن مینگرد» و خصلت مطلق انگاشتن آن است که هر راه دیگری را ناممکن میسازد و هر اندیشه دیگری را نفی میکند و در برابر اندیشههای متفاوت و مخالف بسیار نابردبار است.
⬅️ دگماتیسم به هیچ وجه تنها منحصر به باورهای دینی نیست که حتی در مورد عقایدی از جنس فلسفه که خود نقطه مقابل دگماتیسم و قائل به اندیشیدن آزاد از هر تعصبی است، نیز دیده میشود. مانند حمایت «کلیسا» از دستگاه فلسفه ارسطویی و رواج فلسفه «اسکولاستیک» یا «مدرسی» در قرنهای انتهایی قرون وسطی که مطلق انگاشته میشد و خود مانعی بزرگ بر سر راه اندیشیدن آزاد بود یا «حمایت دولت «پروس» از سیستم «هگل» و حمایت کشورهای سوسیالیستی از مارکسیسم» که تاریخ گواه آن است، چه جنایتها و خونریزیهایی بر سر دگماتیسم شدن این اندیشههای فلسفی! بر بشر تحمیل شده است.
⬅️ دگماتیسم موجب تصلب ذهن، تعصب و مانع اصلی بر سر راه آزاداندیشی و گفتگو و مذاکره با موجودیتهای متفاوت و مخالف است. اینکه سالهاست، از گفتگوی مستقیم با سیاستمداران «ایالات متحده آمریکا» حذر شده است، یک دگم سیاسی است، دگمی که ویرانگری اش، اقتصاد کشور را به نابودی کشانده است و جامعه را به انواع آسیبها و بحرانها گرفتار کرده است. اینکه مسأله حجاب را به یک مسأله امنیتی کشور تبدیل کرد، یک دگم است که هیچ راه حلی جز شکستن تعصب و تصلب پیرامون آن وجود ندارد.
⬅️ یا نمونه دیگر اینکه طرح ایده گفتگویی «از شاهزاده تا تاجزاده» «مهدی نصیری» به عنوان گشودن درهایی برای امکان راه حل مسالمت آمیز بحرانهای احتمالی آینده و گزینه بدون خشونت بهرهبرداری از تمام سرمایههای اجتماعی داخلی و خارجی برای بقای ایران در صورت لزوم، چنان از سوی برخی «اصلاح طلبان» و «سلطنت طلبان» ناممکن تصور می شود و حتی مورد هجمه یکدیگر قرار میگیرند، یک دگم است.
⬅️ متاسفانه در جوامعی که شیوه اندیشیدن در ساختار آموزشی و تربیتی آموزش داده نمیشود و مبنای غالب موضعگیریهای فردی و اجتماعی، عدم عقلانیت و احساسات یا زاویه تنگ اندیشهای است، در سطوح مختلف جامعه و حتی در سطح مدیریتی کلان سیاسی- اجتماعی نیز انواع دگماتیسم دیده میشود و هیچ تفاوتی نمیکند که حکومت دینی بر سر کار باشد یا سکولار، جمهوری باشد یا سلطنتی. در چنین جوامعی، جامعه همیشه درگیر نوعی دیدگاههای رادیکال و جانبداریهای افراطی مطلق صفر و صدی است.
⬅️ چنین جوامعی همیشه بستر مناسبی است، برای تودهای شدن و خلق «کاریزما» و منجی و در مرحله بعد، پرورش یک مستبد دیکتاتور که جز دیکته کردن و تبعیت محض چیزی عطش خودکامگیاش را فرو نمینشاند، حال میتواند خود را در پناه «فرّه ایزدی» ببیند یا «معصومیت اکتسابی»؛ هر چند در ابتدا هیچ قصدی بر دیکتاتوری نداشته باشد؛ ولی دگماتیسم، مطلق گرایی و منجی پروری، او را منتهی به مسیری میکند که انتهای آن شوریدن همین تودهها علیه اوست و ادامه این چرخه ...
⬅️ تنها راه نجات این جوامع، آموزش «تفکر فلسفی» و چنانچه «یاسپرس» می گوید، رها شدن از تنگ نظری و جزم اندیشی در گوناگونی فلسفه هایی است که هیچ کدام مطلق و تنها رمز رهایی برشمرده نمیشوند. منظور از تفکر فلسفی، اندیشیدن آزاد از قیود است، اینکه فرد، توان اندیشیدن در گستره ای بی انتها، نگاه کردن از منظر دیدگاههای مخالف، گفتگو کردن، مذاکره کردن و رها شدن از دگم های اعتقادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را داشته باشد؛ ولی حیف و صد حیف که این جوامع اغلب با دست خویش، گرفتار ساختارهای سیاسی میشود که بر ساختار آموزشی چنبره زده و اجازه تفکر آزاد را نمیدهد و یا گرفتار در غل و زنجیر مشکلات اقتصادی، تنها پی یک ناجی است و از اساس، مجال اندیشیدن را نخواهد داشت.
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @M_Hajihashemi_iran1
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹
🖊 گرفتار در غل و زنجیر مشکلات اقتصادی
@sokhanranihaa
🗒 اگر سوال شود، خطرناکترین پدیده بشری که میتوان آن را آفت بشریت قلمداد نمود، چیست؟ میتوان پاسخ داد، «دگماتیسم»، خطر آن نیز در مطلق انگاشتن آن است. «دگما» «به معنی باور به عقیدهای است که پیرو و پذیرندهاش آن را بی هیچ شکی پذیرفته و چون اصل یقینی به آن مینگرد» و خصلت مطلق انگاشتن آن است که هر راه دیگری را ناممکن میسازد و هر اندیشه دیگری را نفی میکند و در برابر اندیشههای متفاوت و مخالف بسیار نابردبار است.
⬅️ دگماتیسم به هیچ وجه تنها منحصر به باورهای دینی نیست که حتی در مورد عقایدی از جنس فلسفه که خود نقطه مقابل دگماتیسم و قائل به اندیشیدن آزاد از هر تعصبی است، نیز دیده میشود. مانند حمایت «کلیسا» از دستگاه فلسفه ارسطویی و رواج فلسفه «اسکولاستیک» یا «مدرسی» در قرنهای انتهایی قرون وسطی که مطلق انگاشته میشد و خود مانعی بزرگ بر سر راه اندیشیدن آزاد بود یا «حمایت دولت «پروس» از سیستم «هگل» و حمایت کشورهای سوسیالیستی از مارکسیسم» که تاریخ گواه آن است، چه جنایتها و خونریزیهایی بر سر دگماتیسم شدن این اندیشههای فلسفی! بر بشر تحمیل شده است.
⬅️ دگماتیسم موجب تصلب ذهن، تعصب و مانع اصلی بر سر راه آزاداندیشی و گفتگو و مذاکره با موجودیتهای متفاوت و مخالف است. اینکه سالهاست، از گفتگوی مستقیم با سیاستمداران «ایالات متحده آمریکا» حذر شده است، یک دگم سیاسی است، دگمی که ویرانگری اش، اقتصاد کشور را به نابودی کشانده است و جامعه را به انواع آسیبها و بحرانها گرفتار کرده است. اینکه مسأله حجاب را به یک مسأله امنیتی کشور تبدیل کرد، یک دگم است که هیچ راه حلی جز شکستن تعصب و تصلب پیرامون آن وجود ندارد.
⬅️ یا نمونه دیگر اینکه طرح ایده گفتگویی «از شاهزاده تا تاجزاده» «مهدی نصیری» به عنوان گشودن درهایی برای امکان راه حل مسالمت آمیز بحرانهای احتمالی آینده و گزینه بدون خشونت بهرهبرداری از تمام سرمایههای اجتماعی داخلی و خارجی برای بقای ایران در صورت لزوم، چنان از سوی برخی «اصلاح طلبان» و «سلطنت طلبان» ناممکن تصور می شود و حتی مورد هجمه یکدیگر قرار میگیرند، یک دگم است.
⬅️ متاسفانه در جوامعی که شیوه اندیشیدن در ساختار آموزشی و تربیتی آموزش داده نمیشود و مبنای غالب موضعگیریهای فردی و اجتماعی، عدم عقلانیت و احساسات یا زاویه تنگ اندیشهای است، در سطوح مختلف جامعه و حتی در سطح مدیریتی کلان سیاسی- اجتماعی نیز انواع دگماتیسم دیده میشود و هیچ تفاوتی نمیکند که حکومت دینی بر سر کار باشد یا سکولار، جمهوری باشد یا سلطنتی. در چنین جوامعی، جامعه همیشه درگیر نوعی دیدگاههای رادیکال و جانبداریهای افراطی مطلق صفر و صدی است.
⬅️ چنین جوامعی همیشه بستر مناسبی است، برای تودهای شدن و خلق «کاریزما» و منجی و در مرحله بعد، پرورش یک مستبد دیکتاتور که جز دیکته کردن و تبعیت محض چیزی عطش خودکامگیاش را فرو نمینشاند، حال میتواند خود را در پناه «فرّه ایزدی» ببیند یا «معصومیت اکتسابی»؛ هر چند در ابتدا هیچ قصدی بر دیکتاتوری نداشته باشد؛ ولی دگماتیسم، مطلق گرایی و منجی پروری، او را منتهی به مسیری میکند که انتهای آن شوریدن همین تودهها علیه اوست و ادامه این چرخه ...
⬅️ تنها راه نجات این جوامع، آموزش «تفکر فلسفی» و چنانچه «یاسپرس» می گوید، رها شدن از تنگ نظری و جزم اندیشی در گوناگونی فلسفه هایی است که هیچ کدام مطلق و تنها رمز رهایی برشمرده نمیشوند. منظور از تفکر فلسفی، اندیشیدن آزاد از قیود است، اینکه فرد، توان اندیشیدن در گستره ای بی انتها، نگاه کردن از منظر دیدگاههای مخالف، گفتگو کردن، مذاکره کردن و رها شدن از دگم های اعتقادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را داشته باشد؛ ولی حیف و صد حیف که این جوامع اغلب با دست خویش، گرفتار ساختارهای سیاسی میشود که بر ساختار آموزشی چنبره زده و اجازه تفکر آزاد را نمیدهد و یا گرفتار در غل و زنجیر مشکلات اقتصادی، تنها پی یک ناجی است و از اساس، مجال اندیشیدن را نخواهد داشت.
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @M_Hajihashemi_iran1
🆑 #کانالسخنرانیها
🌹