Forward from: aramesheآرامش درونdaroon
در کویر خیالت ماندم،
با آغوشی از گلهای خشکیده
و سایهای که بر جانم گستردهای.
صدایت، بوسهای است بیانتها بر روحم،
چون بادهای گرمی که بر شنهای دلم
نغمهی عشق مینوازند.
نگاهت، موج بلند ی است
که به صخرههای جانم میکوبد،
و من، غرقشده در اقیانوس چشمانت،
در هر تپش قلبم
ترانهای از اشتیاق
در گوش دلم زمزمه میکند
و در هر نفس،
عطر تو را بر جانم جاری میسازد.
ای عشق، نمیدانم
از کدام سوی آمدی،
که دل بیپروا مرا
چون ماهی در تنگ رؤیایت
اسیر ساختی؟
خودت بگو،
کجا پایانی برای این راهِ بیانتهاست؟
که حتی در آغوش خواب،
بیتو بیدارم،
و جهانم بیصدای تو
چون کویری بیسرانجام است.
#ثریا_شجاعی_اصل✍
#افسانه_احمدی_پونه🎙
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅─
@ahmadipone
در کویر خیالت ماندم،
با آغوشی از گلهای خشکیده
و سایهای که بر جانم گستردهای.
صدایت، بوسهای است بیانتها بر روحم،
چون بادهای گرمی که بر شنهای دلم
نغمهی عشق مینوازند.
نگاهت، موج بلند ی است
که به صخرههای جانم میکوبد،
و من، غرقشده در اقیانوس چشمانت،
در هر تپش قلبم
ترانهای از اشتیاق
در گوش دلم زمزمه میکند
و در هر نفس،
عطر تو را بر جانم جاری میسازد.
ای عشق، نمیدانم
از کدام سوی آمدی،
که دل بیپروا مرا
چون ماهی در تنگ رؤیایت
اسیر ساختی؟
خودت بگو،
کجا پایانی برای این راهِ بیانتهاست؟
که حتی در آغوش خواب،
بیتو بیدارم،
و جهانم بیصدای تو
چون کویری بیسرانجام است.
#ثریا_شجاعی_اصل✍
#افسانه_احمدی_پونه🎙
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅─
@ahmadipone