Forward from: 🩵بنرهای گسترده² ⱽᵃʳᵉˢʰ🩵
بدنمو به دیوار چسبوند..🔞💦
گردنمو تو مشتش فشرد و در حالی که لای گردنم فرو میرفت از لای دندون غرید :
_این چند ماه کدوم گوری بودی؟!
با ترس بهش چشم دوخته بودم ..
شوهری که بعد از زایمان بخاطر تهمتایی که بهم زده بود ولش کردم و از بیمارستان فرار کردم ..
به سختی با بغض جواب دادم :
_ من که خراب بودم چرا دنبالم گشتی !!
من پاک ترین دختری بودم که میتونست تو زندگیش داشته باشه و تیکه ی تهمتایی که بهم زده بودو داشتم بهش مینداختم .
دستاشو از دور گردنم آزاد کرد و سمت لباس زیرم برد :
_تو دختر معصوم من بودی و من گول اون دامون عوضیو خوردم ..
لیسی به خط سینه م که بیرون افتاده بود زد و گفت :
_دلم لک زده واسه چشیدن بدنت خانوم کوچولوم 🤤
هلش دادم عقب که تو یه حرکت لباسامو تو تنم جر داد و چنگی به م🍒مههام زد و شروع به مکیدنشون کرد.
دستشو سمت سوراخ #هلوم برد و با یه حرکت انگشت مردونشو...😱🔞💦
https://t.me/+xUL0rNcSq11iNDE0
https://t.me/+xUL0rNcSq11iNDE0
https://t.me/+xUL0rNcSq11iNDE0
گردنمو تو مشتش فشرد و در حالی که لای گردنم فرو میرفت از لای دندون غرید :
_این چند ماه کدوم گوری بودی؟!
با ترس بهش چشم دوخته بودم ..
شوهری که بعد از زایمان بخاطر تهمتایی که بهم زده بود ولش کردم و از بیمارستان فرار کردم ..
به سختی با بغض جواب دادم :
_ من که خراب بودم چرا دنبالم گشتی !!
من پاک ترین دختری بودم که میتونست تو زندگیش داشته باشه و تیکه ی تهمتایی که بهم زده بودو داشتم بهش مینداختم .
دستاشو از دور گردنم آزاد کرد و سمت لباس زیرم برد :
_تو دختر معصوم من بودی و من گول اون دامون عوضیو خوردم ..
لیسی به خط سینه م که بیرون افتاده بود زد و گفت :
_دلم لک زده واسه چشیدن بدنت خانوم کوچولوم 🤤
هلش دادم عقب که تو یه حرکت لباسامو تو تنم جر داد و چنگی به م🍒مههام زد و شروع به مکیدنشون کرد.
دستشو سمت سوراخ #هلوم برد و با یه حرکت انگشت مردونشو...😱🔞💦
https://t.me/+xUL0rNcSq11iNDE0
https://t.me/+xUL0rNcSq11iNDE0
https://t.me/+xUL0rNcSq11iNDE0