Forward from: بنرای امروز
شب که میشد من از خودم، آسمان و گوشههای دور از دید میترسیدم. اما بیمارگونه به همانها پناه میبردم و گوشهایم در انتظار شنیدن صدایش میماندند.
بیصدا خودش را به من رساند و زیر گوشم زمزمه کرد:
-ترک کردی الناز؟
-چی رو؟
-به کسی غیر از من دوسِت دارم و بمیرم برات گفتنو!
https://t.me/+r7PJLc3XreMzZjdk
جدیدترین کتاب مائده فلاح رو از اینجا بخر🥹❤️
به همراه گیفت، بوکمارک و امضا🥰🔥
https://t.me/+r7PJLc3XreMzZjdk
گیفت و بوکمارک اختصاصی برای اکثر کتابها🤌🏻
بیصدا خودش را به من رساند و زیر گوشم زمزمه کرد:
-ترک کردی الناز؟
-چی رو؟
-به کسی غیر از من دوسِت دارم و بمیرم برات گفتنو!
https://t.me/+r7PJLc3XreMzZjdk
جدیدترین کتاب مائده فلاح رو از اینجا بخر🥹❤️
به همراه گیفت، بوکمارک و امضا🥰🔥
https://t.me/+r7PJLc3XreMzZjdk
گیفت و بوکمارک اختصاصی برای اکثر کتابها🤌🏻