کار مستقیم در بازخوانی کتاب بیش یادگیری از اسکات یانگ این پاراگراف برایم جالب آمد:
...مثلاً دولینگو99 را در نظر بگیرید که یکی از محبوبترین برنامههای کاربردی یادگیری زبان است. در ظاهر، خیلی چیزهای این برنامه خوب است. رنگارنگ و جالب است و به شما حس پیشرفت را القا میکند، اما من گمان میکنم بیشترِ این حسِ پیشرفت توهمی بیش نیست، حداقل اگر هدفتان این باشد که نهایتاً بتوانید به آن زبان صحبت کنید
این پاراگراف در ادامه متنی آمده بود با مضمونِ «برای خودآموزی مسیرهای زیادی وجود دارد که بسیاری از آنها چندان مستقیم نیست.»
مستقیم بودن راه هم این است که یادگیری ارتباط تنگاتنگی با موقعیت یا بستری که میخواهیم از آن استفاده کنیم داشته باشد.
و با همه اینها من هم قبول که دولینگو برنامه ای جهت ساخت توهمِ «یادگرفتن یک زبان جدید» است. فراهم آورندۀ غیرمستقیم ترین راه ممکن برای یادگری زبان.
اما این درست است اگر فقط از نگاه اسکات یانگ به ماجرا نگاه کنیم. با کمی تغییر در زاویه ای که با آن به ماجرا نگاه میکنیم می شود چنین دیدگاهی هم داشت:
که این برنامه نه یک چیز آموزشی، که درواقع یک یادآور است.
که هر روز به من یادآوری کند، «میخواهم» سطح زبان انگلیسی ام را بهتر کنم. که بتوانم راحتتر متن به زبان انگلیسی بخوانم. حتی اگر خودش قدمی کوچک باشد که حتی من را به ایستگاه موردنظر نزدیک هم نمی کند.
فقط چیزی است که یک بشوم و از صفر بودن دور شوم.
- عرفان قاری پور