فرزندان خدا و فرزندان ابلیس

کلیسا یکی از بزرگترین برکاتی است که خداوند به یک جامعه هدیه کند،
قبل از اینکه زندگی یک شبان کلیسا را در نظر بگیریم،
برای چند لحظه به زندگی یک آخوند یا امام جمعه فکر کنید،
بعد او را مقایسه کنید با شرح مختصر زندگی یک شبان مسیحی؛

نویسنده زندگینامه یکی از شبانهای اسکاتلند،
کل زندگی و فعالیت‌های شبانی او را در چند جمله خلاصه کرده و می‌نویسد:
««...او کلام خداوند را وعظ می‌کرد،
نان و شراب را در مراسم شام ربانی بین مردم پخش می‌کرد،
افراد بی‌خیال را هشدار می‌داد،
اندوهباران را تسلی می‌بخشید،
بچه‌های کوچک را تعمید می‌داد،
پیوند ایمانداران را در مراسم ازدواج برکت می‌داد،
از بیماران و افراد رو به مرگ دیدار می‌کرد،
مردگان را به خاک می‌سپرد،
دستان پرمحبتش دست داغدیدگان را به گرمی فشرده،
و کلام صلح و آرامش را به گوش آنها نجوا می‌کرد،
هدایای کلیسا را به دست فقرا و یتیمان و بیوه زنان می‌رساند،
بی خبر و بدون دعوت به خانه‌ای وارد شده،
خبر ناگوار مصیبتی را که در جایی دور رخ داده بود،
به ایشان می‌رسانید،
دست افتادگان را گرفته آنها را برپامی‌داشت،
و ایشان را به سوی او که گناهکاران را می پذیرد،
هدایت می‌کرد...
وی چنین کارهایی را بی‌وقفه و هرروزه تا به مدت بیست سال انجام می‌داد...»»

«فرزندان خدا و فرزندان ابلیس از این ظاهر می گردند: هر که پارسایی را به جا نمی‌آورد از خدا نیست و همچنین هرکه برادر خود را محبت نمی‌کند»
(اول یوحنا ۳: ۱۰)

ترجمه دکتر زرین قلوب،
متن از کتاب زیر:
The pastor of Kilsyth. Islay Burns. Banner of Truth.
Pp 44.