پوفیوز کده


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


ارسال سوژه و مطلب
@cmpak
تبلیغات :
@cmpak

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter


#ضربه‌ی_عشق
#پارت۷۸۱
پرش به قسمت اول👇
https://t.me/c/1157334770/55933

طاها: هر چقدر بهش التماس کردم فایده ای نداشت... االن هم
شرکته.. نمیدونه اومدم
سروش: وضعیت ترنم خوب نیست اون فعال نمیتونه باهات بیاد
دستم رو روی دستگیره ی دره نیمه باز میذارم تا در رو کامل باز
کنم.. میخوام بدونم طاها
با چه رویی دوباره به دیدنم اومده اما با ادامه ی حرف طاها
منصرف میشم
طاها: سروش تو رو خدا تو یه کمکی کن.. اگه اوضاع همینجوری
پیش بره یه بالیی سر
مامان یا بابا میاد... من دیگه ظرفیتم تکمیله.. طاهر هم که فقط
میگه االن نه.. من میترسم
یه چیزی بشه و بعد دیگه واسه ی جبرانش دیر بشه
سروش: مگه حرفای دیشب به گوشت نرسید.. عمو و پدربزرگت
یه چیزی هم طلبکار بودن
طاها: من به اونا کاری ندارم... حتی ترنم تا آخر عمر تو روم هم
نگام نکنه و تو صورتم هم
تف بندازه باز هیچی نمیگم سروش.. حتی دیگه برام مهم نیست
مردم پشت سرمون چی
میگن... فقط یه چیز االن مهمه.. اون هم وجود ترنم توی اون
خونه هست
سروش: خیلی خودخواهی طاها... تو همین االن ترنم رو به خاطر
پدر و مادرت میخوای..
مادرت که به زور میخواست شوهرش بده پدرت هم که دیگه
وضعش معلومه.. ترنم با چه
امیدی بیاد تو اون خونه... حتی طاهر هم مخالفه
طاها:سروش ما همگی اشتباه کردیم اما دلم نمیخواد تاوان اشتباه
ماها از دست دادن پدر
یا مادرم باشه
دلم میریزه... یعنی چی از دست دادن پدر یا مادر... مگه حال مونا
و بابا چطوره؟
صدای عصبانیه سروش رو میشنوم
سروش: میگی چیکار کنم؟... شماها خودتون همه چیز رو خراب
کردین.. همین که ترنم
پیداش شد به جای اینکه ازش حمایت کنید افتادین دنبالش و به فکر
جمع کردن آبروی
نداشته تون شدین... دیشب ترنم باورش نمیشد که عمو و
پدربزرگت برای بار دوم ترکش
کنند
طاها: چرا اشتباه اونا رو پای من مینویسی؟؟
سروش: چون خبرش به گوشم رسیده که تو هم همراه اون دو نفر
سر در خونه ی مهران
رفتی و دعوا راه انداختی
طاها: من فقط اونجا بودم.. حرفی نزدم
سروش: واقعا برات متاسفم طاها.. این بود جبران جبرانی که
میگفتی... االن خواهرت به تو
و طاهر نیاز داره
طاها: من که میخوام جبران کنم
سروش: فعال که فقط داری گند میزنی... به همه فکر میکنی به جز
ترنم
طاها: اونا پدر و مادر من هستن
سروش: مگه پدر و مادر طاهر نیستن.. پس چرا طاهر از ترنم
دفاع میکنه
....
سروش: چیه؟.. ساکت شدی؟
...
سروش: چون ترنم دختر زن باباته اون رو مثل ترانه دوست
نداری.. درسته؟
طاها: سروش
سروش: همینه دیگه.. من که میدونم
طاها: من ترنم رو دوست دارم
سروش: ولی نه مثل ترانه.. نه مثل طاهر.. اونقدرا برات عزیز
نیست... اگه جای ترانه و...

⭕️ رمان جدید و جذاب #ضربه‌ی_عشق رو هر روز سر ساعت ۱۸:۳۰ از کانال دنبال کنید.

@pofiuzkade


وقتی رستوران به کـ‌یرته و فقط پول رو میبینی 😂

@pofiuzkade


نه داش فشار چیه؟

@pofiuzkade


یادش بخیر بچه بودم فکر میکردم اگه زن بگیرم دیگه نیاز نیس نصف شبا وقتی شاشم میگیره پاشم برم دسشویی همونجا میکنم تو کصش و میشاشم، خداروشکر که بزرگ شدم و از اون جهالت عبور کردم.

@pofiuzkade


ولی تعهد باید تو قلبتون باشه نه تو بیوتون.

@pofiuzkade


#ضربه‌ی_عشق
#پارت۷۸۰
پرش به قسمت اول👇
https://t.me/c/1157334770/55933

چند روز دیگه میاد
سری تکون میدم و چیزی نمیگم
سروش: پس قضیه هتل اکی شد دیگه
من اونجا باشی-
اوهوم... فقط خوشم نمیاد از صبح تا غروب به هوای سر زدن به
سروش: محبت هم بهت نیومده
سروش: حال اون بچه پررو رو که حتما میگیرم-
به مهران هم کاری نداشته باش
سروش: تو هم که فقط طرفداریش رو کن-
سروش
سروش: اگه حواسش به کاراش باشه.. نه-
کاریش که نداری؟
-به طاهر که در این مورد چیزی نمیگی؟
سروش: نه.. حاال خیال جنابعالی راحت شد؟
بگیرم-
اوهوم... فقط باید به مهران اطالع بدم که میخوام تو هتل اتاق
با حرص میگه: الزم نکرده به اون پسره راپورت کارات رو بدی
میخوام جواب حرفش رو بدم که با سر و صدایی که از بیرون میاد
حرف تو دهنم میمونه
سروش متعجب نگام میکنه
-چی شده؟
سروش: نمیدونم.. تو به کارات برس... من برم ببینم چه خبره
سری تکون میدمو هیچی نمیگم
سروش هم به سمت در میره همینکه در اتاق باز میشه صدای
آشنایی رو میشنوم اما
سروش بالفاصله از اتاق خارج میشه و در رو پشت سرش میبنده
گوشام رو تیز میکنم اما چیزی نمیشنوم-
یعنی خودش بود؟
طاقت نمیارمو از جام بلند میشم... به سمت در میرم و چند لحظه
ای مکث میکنم.. هیچ
صدایی از بیرون نمیاد... در رو باز میکنم و از اتاق خارج میشم
کسی رو به جز منشی
نمیبینم
با صدای منشی به خودم میام
---------------
منشی: چی میخوای؟
منشی با پوزخند نگام میکنه-
میتونم بپرسم کی اومده بود؟
دلیل رفتاراش رو نمیفهمم... با حرص نگام رو ازش میگیرم و
میخوام از کنارش رد بشم که
میگه: اینجوری وقت کشی میکنی تا کارات بمونه و بعد با رئیس
تو شرکت تنها بشی
واقعا برات متاسفم
از کنارش رد میشم ولی صداش رو میشنوم که میگه: برای خودت
متاسف باش بدبخت...
فکر کردی چند بار میتونی راضیش کنی.. آخرش هم بعد از اینکه
به هدفش رسید نه تنها از
اتاقش بلکه از این شرکت پرتت میکنه بیرون..
بی تفاوت به راهم ادامه میدم... شک ندارم برای یه لحظه صدای
طاها رو شنیدم..
همینجور که به راهم ادامه میدم دنبال سروش هم میگردم
-پس کجا رفته؟... یعنی واقعا طاها اومده؟
میرسم به اتاقی که منشی میگفت اتاق مترجمه ولی سروش اجازه
ی کار توی اون اتاق رو
به من نداد.. میخوام از کنارش بگذرم که صدای خشن سروش رو
میشنوم
سروش: هیچ معلومه چی داری میگی؟
طاها: سروش باور کن اگه ناچار نبودم نمیومدم
پس حدسم درست بود.. صدا صدای طاها بود... اخمام تو هم
میره... اون هم مثل عمو و
پدربزرگ فقط به فکر آبروشه.. دلم نمیخواد سر راهم سبز بشه
سروش: طاهر کجاست؟

⭕️ رمان جدید و جذاب #ضربه‌ی_عشق رو هر روز سر ساعت ۱۸:۳۰ از کانال دنبال کنید.

@pofiuzkade


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
خیلی تاثیرگذار بود! ولی کاش توضیح میداد جنس دوربین اصلیه چیه که تا آخر فیلم شماره ماشینو نشون میده :)))

@pofiuzkade


دخترا پورن رو در کل میبینین؟
Poll
  •   آره گاهی خیلی کم
  •   آره تقریبا زیاد
  •   آره هر روز
  •   کلا دوست ندارم پورن
  •   پسرم دیدن نتایج
2 votes




ترجیح میدم برم عابر بانک کارت به کارت کنم ولی وی پی ان رو خاموش نکنم.

@pofiuzkade


ولی دختر بودنم واقعا سخته شما فکر کن هم دلت میخاد بدی هم برای غرورت مجبوری جوری تظاهر کنی که نمیدی و یجوری رفتار کنی ک طرف بفهمه میخای بدی ولی این تظاهرت یجوری نباشه که طرف فکر کنه خرابی واقعا شرایط پیچیده ایه.

@pofiuzkade


تو خانواده‌های ایرانی حفظ آبرو مهمتر از سلامت روانی و جسمی اعضای اون خانواده‌ست.

@pofiuzkade


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
با تشکر از جک و جـ‌نده های اینستاگرامی تبلیغات خیار می‌کنند.

@pofiuzkade


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
هرکاری کنی مچ پای کلفتتو نمیتونی کاری کنی 😂😂😂

@pofiuzkade


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
چسبوندمش به دیوار و از پشت ، از پایین خودمو بهش مالوندم..

موهاشو گرفتم و یکم کشیدم عقب تا گردنش بیاد عقب ، دهنمو گذاشتم روی گردنش و پوستشو مک زدم که ناله ای کرد..
برای ناله کردن زود بود..

دستمو آوردم پایین و از روی لباس زیرش شروع کردم چوچولشو مالیدن ، اونم شروع به وول خوردن کرد..

در گوشش گفتم: برام ناله کن!

همزمان انگشتامو از زیرِ لباسش رد کردم ..
آروم زمزمه کردم: خیسی ، برای من خیس کردی هوووم؟
بازم ناله ای کردو گفت: بماال ، لطفااا

قسمتِ حساسِشو دورانی مالوندم که بازم گفت: تند تر تند تررر بمااال..

https://t.me/+xmW3tqY5mnkwMGE0
https://t.me/+xmW3tqY5mnkwMGE0


#ضربه‌ی_عشق
#پارت۷۷۹
پرش به قسمت اول👇
https://t.me/c/1157334770/55933

نمیخوام.. نمیخوام تو خونه ی تو باشم.. نمیخوام هزار نفر پشت
دست پس میزنه و با پا پیش میکشه
سروش: اه... تو به حرف مردم چیکار داری؟
از مهران دوری کنم تا-
تو این مدت یه خورده بیشتر حواسم رو جمع میکنم و سعی میکنم
طاهر خونه پیدا کنه
چشماش رو میبنده و با حرص میگه: یعنی میخوای باز بری خونه
ی اون پسره ی لندهور...
اینجوری ازت بد نمیگن
تو شناخته شده ای.. یکی-
االن کسی از ماجرا خبر نداره... کسی مهران رو نمیشناسه ولی
من رو ببینه کارم تمومه ولی تو خونه ی مهران که باشم کسی من
رو نمیشناسه نهایتش هم
اگه کسی من رو ببینه ماندانا میگه من هم تو اون خونه بودم و
اینجوری دهن همه بسته
میشه
سروش: بهونه های بنی اسرائیلی برای من نیار.. در یک کالم بگو
نمیخوام بیام آپارتمانت و
خالص
لبخند غمگینی میزنم و میگم: باشه.. همینو میگم... نمیخوام بیام
آپارتمانت و خالص
سروش: من که میدونم یه موضوعی هست که داری از من مخفی
میکنی وگرنه دلیلی برای
دوری وجود نداشت
...
سروش: باالخره میفهمم
من امنه این چند شب-
سروش تمومش کن... ممنون که نگرانم هستی مطمئن باش جای
هم.......
وسط حرفم میپره و خشمگین میگه: این چند شب واست تو هتل
یکی از دوستام اتاق
میگیرم...اگه جرات داری باز مخالفت کن
با داد میگه: ترنم-
اما.......
-چرا زور میگی؟
--------------
سروش: اگه این دفعه هم مخالفت کنی دیگه طاهر رو به جونت
میندازم
سروش: هر جور دوست داری فکر کن
سروش: قبول
فقط سرم و تکون میدم
سروش: جوابی نشنیدم
-باشه.. فقط..........
سروش: باز چه بهونه ای داری؟
دلخور نگام میکنه و میگه: چطور از اون پسره قرض میگیری-
میخواستم بگم پول ندارم
ولی حاضر نیستی از من
چیزی رو قبول کنی
آهی میکشم و هیچی نمیگم
سروش: چرا دیشب پول طاهر رو قبول نکردی؟
نبودم هیچوقت اجازه نمیدادم-
ترجیح میدم خرج و مخارجم رو خودم در بیارم.. اگه مجبور
طاهر پول خونه رو بده ولی از اونجایی که خوب میدونستم که
نمیتونم واسه ی همیشه
مزاحم مهران باشم قبول کردم.. هر چند دلم زیاد راضی نیست
سروش: بیخود، وظیفشه
-طاهر هنوز خونه پیدا نکرده؟
سروش: اتفاقا صبح باهاش حرف زدم.. از یه خونه خوشش اومده
صاحبش شهرستانه...

⭕️ رمان جدید و جذاب #ضربه‌ی_عشق رو هر روز سر ساعت ۱۸:۳۰ از کانال دنبال کنید.

@pofiuzkade


دخترا ترجیح شما بین این دو گزینه؟
Poll
  •   یه پسر خیلی خوشگل(جذابِ) سکس بلد اما با وضعیت مالی ضعیف!
  •   یه پسر با فیس رو به شخمی اما با وضعیت مالی خیلی خوب و نابلده سکس!
  •   پسرم دیدن نتایج


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
کاری که دوست دارم با بچه های فامیل بکنم:

@pofiuzkade


فکت:

@pofiuzkade


برا پسر چشم و دل سیر نیاز نیس داف باشی همون خانوم باشی کافیه.

@pofiuzkade

20 last posts shown.