فرهاد قنبری
اسراف به مثابه کنش اصیل
بخش اول
منطق زندگی در جهان امروز، منطق صرفهجویی نیست بلکه تلاش مداوم برای تشویق تودهها به اسراف و زیادهروی بیشتر است.
قهرمان امروز نه از طریق خلاقیت هنری، تولید اندیشه یا کشف و ابداع ابزارها بلکه از طریق اسراف و زیادهروی در امور مختلف خود را معرفی میکند.
تلویزیون، رادیو، شبکههای اجتماعی و بیلبوردهای شهری همه در خدمت تشویق به اسراف بیشتر هستند. آنها مدام در گوش مخاطبان خود میخوانند که خوشبختی در مصرف بیشتر اشیاء و کالاهاست. تبلیغات مدام افراد شاد و خندانی را نشان می دهند که در حال خرید کالاهای جدید و دور ریختن کالاهای دیگرند. سریالها مدام افرادی را نشان می دهند که با اسراف به زندگیشان معنا میدهند. تبلیغات با بیرحمی کامل و ایجاد احساس ناکافی و بیارزش بودن، مدام گروگانهای خود را دعوت به اسراف بیشتر میکند. ستارگان فوتبال، موسیقی پاپ و سینما در مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف حاضر میشوند و مدام از اسراف خود در خرید کالاها و هزینههای بیمعنی سخن میگویند. (یکی از کلکسیون خودروهای لوکسش می گوید، دیگری از هزینههای گزاف صرف شده برای حرمسرایش پرده بر میدارد و آن یکی باسنش را دهها میلیون دلار بیمه می کند و...).
امروزه قهرمان و الگو کسی است که مبلمان و فرش و وسایل منزلی را که یک سال بیشتر از عمر آنان نگذشته را به بهانه تغییر دکوراسیون دور میاندازد، هرچند ماه یکبار گوشی موبایلش را عوض میکند، در کمد لباسهایش انواع کت و شلوار، پیراهن غیرلازم دارد، حقوق و دستمزد یک ماهش را برای رنگآمیزی مو و ناخن میدهد، برای یک مهمانی دهنفره به اندازهٔ نیاز پنجاه نفر غذاهای گوناگون تهیه میکند، اشیاء گرانتری را انبار کرده و از در و دیوار منزلش آویزان میکند و هر از چندگاهی همه آنها را دور ریخته و با اشیاء جدیدی جایگزین میکند.
امروزه منطق اسراف و زیادهروی نه فقط در مصرف اشیاء و کالاها بلکه در همهٔ وجوه زندگی خود را تحمیل کرده است. زیادهروی در نوشیدن مشروبات، زیادهروی در استعمال دخانیات و علف و گل، افزایش پارانترهای جنسی، زیادهروی در خوردن غذا، زیادهروی در تولید زباله و...،
انسانِ خوشبختِ امروز دیگر از زمرهٔ شاعر و هنرمند و نویسنده و فیلسوف و متفکر و دانشمندی که خالق هنر و خدمتی باشد نیست، بلکه خوشبخت کسی است که بیشتر مصرف میکند و با تفاخر و مناسک خاصی اسرافاش را به نمایش عموم میگذارد.
انسان خوشبختی که امروزه به عنوان الگو معرفی میشود فلان مخترع و استاد نیست. بلکه افرادی است که وجه غالب و مشترک همه آنها توانایی بیشتر در اسراف و زیادهروی است.
اسراف و زیادهروی همهٔ شئون زندگی اجتماعی را تحت سیطرهٔ خود قرار داده است. امروزه کالای هنری هم به عنوان بخشی از کارکردِ اجتماعیِ اسراف تعریف می شود. فلان تاجر یا بازیگر فوتبال و سینما تابلوی نقاشی یا مجسمهٔ بسیار گرانقیمت از هنرمندی شناخته شده را خریداری میکند تا اینگونه توان اسراف بیشتر خود را به نمایش بگذارد. امروزه پیانو و سنتور و گیتار چند صد هزار دلاری با دکمه و سیم از طلا ساخته شده یا قفسهٔ کتاب با چوب فلان درخت نایاب، همگی به منظور نشان دادن قدرت و توان اسراف بیشتر برخی طبقات، مورد استفاده قرار می گیرند.
@kharmagaas
ادامه👇
اسراف به مثابه کنش اصیل
بخش اول
منطق زندگی در جهان امروز، منطق صرفهجویی نیست بلکه تلاش مداوم برای تشویق تودهها به اسراف و زیادهروی بیشتر است.
قهرمان امروز نه از طریق خلاقیت هنری، تولید اندیشه یا کشف و ابداع ابزارها بلکه از طریق اسراف و زیادهروی در امور مختلف خود را معرفی میکند.
تلویزیون، رادیو، شبکههای اجتماعی و بیلبوردهای شهری همه در خدمت تشویق به اسراف بیشتر هستند. آنها مدام در گوش مخاطبان خود میخوانند که خوشبختی در مصرف بیشتر اشیاء و کالاهاست. تبلیغات مدام افراد شاد و خندانی را نشان می دهند که در حال خرید کالاهای جدید و دور ریختن کالاهای دیگرند. سریالها مدام افرادی را نشان می دهند که با اسراف به زندگیشان معنا میدهند. تبلیغات با بیرحمی کامل و ایجاد احساس ناکافی و بیارزش بودن، مدام گروگانهای خود را دعوت به اسراف بیشتر میکند. ستارگان فوتبال، موسیقی پاپ و سینما در مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف حاضر میشوند و مدام از اسراف خود در خرید کالاها و هزینههای بیمعنی سخن میگویند. (یکی از کلکسیون خودروهای لوکسش می گوید، دیگری از هزینههای گزاف صرف شده برای حرمسرایش پرده بر میدارد و آن یکی باسنش را دهها میلیون دلار بیمه می کند و...).
امروزه قهرمان و الگو کسی است که مبلمان و فرش و وسایل منزلی را که یک سال بیشتر از عمر آنان نگذشته را به بهانه تغییر دکوراسیون دور میاندازد، هرچند ماه یکبار گوشی موبایلش را عوض میکند، در کمد لباسهایش انواع کت و شلوار، پیراهن غیرلازم دارد، حقوق و دستمزد یک ماهش را برای رنگآمیزی مو و ناخن میدهد، برای یک مهمانی دهنفره به اندازهٔ نیاز پنجاه نفر غذاهای گوناگون تهیه میکند، اشیاء گرانتری را انبار کرده و از در و دیوار منزلش آویزان میکند و هر از چندگاهی همه آنها را دور ریخته و با اشیاء جدیدی جایگزین میکند.
امروزه منطق اسراف و زیادهروی نه فقط در مصرف اشیاء و کالاها بلکه در همهٔ وجوه زندگی خود را تحمیل کرده است. زیادهروی در نوشیدن مشروبات، زیادهروی در استعمال دخانیات و علف و گل، افزایش پارانترهای جنسی، زیادهروی در خوردن غذا، زیادهروی در تولید زباله و...،
انسانِ خوشبختِ امروز دیگر از زمرهٔ شاعر و هنرمند و نویسنده و فیلسوف و متفکر و دانشمندی که خالق هنر و خدمتی باشد نیست، بلکه خوشبخت کسی است که بیشتر مصرف میکند و با تفاخر و مناسک خاصی اسرافاش را به نمایش عموم میگذارد.
انسان خوشبختی که امروزه به عنوان الگو معرفی میشود فلان مخترع و استاد نیست. بلکه افرادی است که وجه غالب و مشترک همه آنها توانایی بیشتر در اسراف و زیادهروی است.
اسراف و زیادهروی همهٔ شئون زندگی اجتماعی را تحت سیطرهٔ خود قرار داده است. امروزه کالای هنری هم به عنوان بخشی از کارکردِ اجتماعیِ اسراف تعریف می شود. فلان تاجر یا بازیگر فوتبال و سینما تابلوی نقاشی یا مجسمهٔ بسیار گرانقیمت از هنرمندی شناخته شده را خریداری میکند تا اینگونه توان اسراف بیشتر خود را به نمایش بگذارد. امروزه پیانو و سنتور و گیتار چند صد هزار دلاری با دکمه و سیم از طلا ساخته شده یا قفسهٔ کتاب با چوب فلان درخت نایاب، همگی به منظور نشان دادن قدرت و توان اسراف بیشتر برخی طبقات، مورد استفاده قرار می گیرند.
@kharmagaas
ادامه👇