کتابخانه پاکدینی (کتابهای احمد کسروی و یاران او)


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: Books


احمد کسروی :
@Pakdini
یوتیوب :
youtube.com/@pakdini
تاریخ مشروطه‌ی ایران :
@Tarikhe_Mashruteye_Iran
تاریخ محمد :
@Tarikhe_Mohammad
کتاب سودمند :
@KetabSudmand
پیام بما :
@PakdiniHambastegibot
farhixt@gmail.com

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
Books
Statistics
Posts filter


Forward from: پاکدینی ـ احمد کسروی
📊 آیا سخنان نویسنده خردپذیر است؟
Poll
  •   آری
  •   نه
19 votes


Forward from: پاکدینی ـ احمد کسروی
📖 دفتر «سخنرانی کسروی در انجمن ادبی»

🖌 احمد کسروی

🔸 در پاسخ آقای فراهانی (یک از دو)


📣 گفتار پایین در روزنامه‌ی عراق چاپ شده و چون می‌خواهیم در این شماره گفتگو از شعر را بپایان برسانیم آن را نیز در اینجا می‌آوریم.


اما درباره‌ی شعر پیداست که آقای فراهانی که شاعر است آن نگارشهای پاکدلانه‌ی پیمان را درباره‌ی شعرا نتوانسته بر خود هموار کند و اینست که با این لحن ناروا بپاسخ پرداخته! دریغا ! صد دریغا !

دریغا که هر کسی می‌گوید مرا در کار خود آزاد بگزارید از دیگران هرچه می‌گویید بگویید!

نخست باید دانست که بر خلاف گفته‌ی آقای فراهانی ما بیکبار با شعر و شاعری پرخاش نکرده‌ایم. شماره‌های پیمان در عراق فراوان است. خود آقای فراهانی هم دارد. نگاه کند و ببیند که در همه ‌جا فرق میانه‌ی نیک و بد گزارده‌ایم. وآنگاه ما در هر شماره‌ی پیمان شعرهای سودمندی چاپ می‌کنیم که از جمله شعر خود آقای فراهانی را در شماره‌ی پیش کردیم.

دوم ـ شعر را پیش از ما کتاب آسمانی اسلام نکوهش نموده. آقای فراهانی که تمسک بدیانت دارد چگونه این آیه‌ها را در قرآن نخوانده که در نکوهش شعرا می‌فرماید : «وَالشُّعَرَاءُ یتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کلِّ وَادٍ یهِیمُونَ وَأَنَّهُمْ یقُولُونَ مَا لَا یفْعَلُونَ.؟.» [1] و اگر خوانده‌اند زهی گستاخی ایشان که با آن لحن حمایت از شعرا می‌نمایند!

اگر کسی چشم بینایی دارد همین آیه‌ها بزرگترین معجزه‌ی قرآن است زیرا نارواییهای شعرای ایران را یکایک پیش‌بینی نموده در حالی که در آن زمان شعرا این اندازه گرفتار نارواییها نبوده‌اند.

یک مردی در هزاروسیصد سال پیش زیان شعر را دریافته و آن را با بهترین عبارتی بیان فرموده ولی ایرانیان پس از هزار سال گرفتاری که صد زیان از شعر برده‌اند و ریشه‌ی هوش و خردشان با تیشه‌ی سجع و قافیه کنده شده باز آنچه که می‌بایست درنمی‌یابند. آیا آن مرد فرستاده‌ی خدا نبوده؟!

آقای فراهانی : مسلمان باید از کار بیهوده روگردان باشد : (الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ) [2] بگویید آیا غزلسرایی کار بیهوده است یا نه؟! آیا آنهمه بهاریه‌ها ، خزانیه‌ها ، تهرانیه‌ها ، مثنویها ؛ بیهوده است یا نه؟! اگر اینها بیهوده نیست پس بیهوده چیست؟!

در دین مسلمانی اگر کسی را پسر جوانی از دست رفت و بالای سر جنازه‌ی او سخنانی گفته شد (از قبیل : سرو قامتت بر زمین آمد ـ آسمان بر تو گریه کرد ـ جهان پس از تو ویران خواهد ماند) این سخنان حرامست و گوینده‌اش گناهکار شمرده می‌شود. پس چگونه مسلمان در ستایش یک یار پنداری آنهمه سخنان بیجا برشته‌ی نظم کشد و گناهکار نباشد؟!

در مسلمانی کسی نمی‌تواند ستایشگر دیگران باشد. پیغمبر بزرگوار فرموده : «احثُوا فی وجوه المدّاحین التّراب» (خاک بروی ستایشگران پاشید). پس شما چه می‌گویید بآنهمه قصیده‌ها و غزلها که در ستایش سَنجَر و قُماج و طَمغاج و طُغاتَیمور و سُنقُر و بَغا سروده شده و امروز بانبوهی در گنجیه‌ی ادبیات ما پیداست؟!

چه می‌گویید باین که چاپلوسی از زشتترین خویهای آدمی است و این خوی زشت در بنیاد شعر ایران خوابیده است؟!

چه می‌گویید بآنکه شعرا با یک جهان بی‌آزرمی با پسران عشقبازی کرده‌اند و غیرت ایرانیگری را لکه‌دار ساخته‌اند؟!

چه پاسخ می‌دهید بآنکه شعرا با همه‌ی دعوای مسلمانی کفر و زندقه را در شعر جایز شمارده‌اند و کسی که به مکه رفته و برگشته چنین می‌گوید : «این خانه بدین خوبی آتشکده بایستی». مردی که دعوای ازبر کردن قرآن را دارد در صد جا بیشتر طعنه بدین اسلام و اصول آن می‌زند و رستاخیز و بهشت و دوزخ همه را ریشخند می‌کند؟!

چه پاسخ می‌دهید بآنکه شعرای ما دیوانها در ستایش باده پرداخته‌اند و کسی نمی‌گوید آقای شاعر باده هرچه هست باشد ستایش آن اینهمه نیست؟

چه پاسخ می‌دهید که همین شعرا از بهر حرمت می در اسلام صد گونه زباندرازی به پیغمبر بزرگوار اسلام کرده‌اند؟!

چه پاسخ می‌دهید که یک شاعری که در برابر یک مرد ترک حاکم ارزنجان خود را «سگ» می‌خواند و از او طلب استخوان می‌کند ، در برابر پیغمبران بگردنکشی برخاسته خود را تالی بلکه همرتبه‌ی آنان می‌شمارد؟! [3]


🔹 پانوشتها :

1ـ سوره‌ی شعراء آیه‌های 224 و 225 و 226 : و شاعران را گمراهان پیروى مى‌کنند. مگر ندیده‌اى که آنان در هر وادی سرگردانند و مى‌گویند آنچه نمى‌کنند.

2ـ سوره‌ی مؤمنون ، آیه‌ی 3.

3ـ با فلک آن دم که نشینی بخوان
پیش من ، افکن قدری استخوان

کاخر لاف سگیت می‌زنم
دبدبه‌ی بندگیت می‌زنم

***
پیش و پسی هست صف کبریا
پس شعرا آمد و پیش انبیا


🌸


Forward from: پاکدینی ـ احمد کسروی
📊 آیا ایرادهای نویسنده را به کیش شیعی خردپذیر می‌یابید؟
Poll
  •   1️⃣ آری
  •   2️⃣ نه
  •   3️⃣ نه ، علتش را در ربات همبستگی می‌نویسم.
24 votes


Forward from: پاکدینی ـ احمد کسروی
📖 کتاب «بخوانند و داوری کنند» (شیعیگری)

🖌 احمد کسروی

🔸گفتار دوم : خرده‌هایی که به شیعیگری توان گرفت (هشت از شانزده)


ششم : برگزیده پنداشتن شیعیان و از آب و گِل والاتری نشان دادن ایشان ، خود ایراد جداگانه‌ایست. سران شیعه که خود را از گوهر والاتری پنداشته‌اند ، شیعیان را از بازمانده‌ی آن آب و گِل وانموده‌اند. (1)

کسی که شیعی می‌گردد و «ولایت علی» را می‌پذیرد از آنست که گوهر پاکی می‌دارد و آنکه نمی‌پذیرد از آنست که گوهرش ناپاک می‌باشد. شیعیان گروه برگزیده‌ای هستند و در آنجهان یکسره به بهشت خواهند رفت.

این سخنان چندان نابجا بوده که برخی از خود شیعیان زبان بایراد گشاده‌اند. ما در کتابهاشان می‌بینیم که صفوان‌جمال که خود یکی از شیعیان می‌بوده به بنیادگزار شیعیگری خرده گرفته و چنین گفته : «شما می‌گویید شیعیان ما در بهشت خواهند بود در حالی که میان شیعیان گروههایی هستند که گناهکارند و به هر بدی می‌پردازند» و او بسخن معنی‌ دیگر داده و چنین پاسخ گفته که : شیعی از جهان نرود مگر آنکه به بیماری افتد و یا گرفتار زن بدرفتار و همسایه‌ی دُژکردار [2] گردد و اینها کفاره‌ی گناهان او باشد و اگر اینها نبود جان کندنش دشوار باشد تا از جهان بیگناه رود. صفوان دوباره خرده گرفته و گفته : «پس ستمهایی که بمردم می‌کنند و پولهای ایشان می‌خورند چه خواهد بود؟!.» پاسخ داده : «چون حساب مردم روز رستاخیز با ماست اینها را نیز از «خمس» پذیرفته او را از وامداری بیرون خواهیم آورد». (3)

در برخی کتابها این را بزمینه‌ی دیگری انداخته چنین گفته‌اند : «روز رستاخیز که بکارنامه‌های مردم یکایک رسیدگی خواهند کرد ، آنچه گناه شیعیانست بگردن سُنّیان گزارده و آنچه کرفه‌ی [4] سُنّیانست به شیعیان داده اینان را به بهشت و آنان را بدوزخ خواهند فرستاد».

این گفته‌ها از یکسو مردم را فریفتن و آنان را از راه بردن ، و از یکسو با خدا گستاخی نمودن و دستگاه او را آبدارخانه‌ی خود پنداشتن می‌بوده که راستی‌را گناه بسیار بزرگیست. بگفته‌ی قرآن : «ستمگرترین مردم کسیست که بخدا دروغ بندد». (5)

اینکه خدا گروهی را از آب و گِل والاتری آفریده از هر راه که بسنجید دروغ آشکاریست. اینکه خدا گروهی را ویژه‌ی خود گردانیده از بدیهای آنان چشم پوشد و پاداشهای گزاف دهد سخنِ سراپا زیانیست. این گفته‌ها ریشه‌ی اسلام را برانداختن و رنجهای پاکمرد عرب را بیهوده گردانیدن بوده است.


🔹 پانوشتها :

1ـ ان شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا.

2ـ دُژ یا دُش پیشوندیست که بدی توأم با درشتی را می‌رساند. دُژکردار = کسی که کردارش بد و توأم با درشتیست.

3ـ روی صفوان‌الجمال انه قال دخلت علی‌الصادق علیه السلام فقلت جعلت فداک سمعتک تقول شیعتنا فی‌الجنة و فی‌الشیعة اقوام یذنبون و یرتکبون الفواحش و یشربون الخمر و یتمتعون فی‌ دنیاهم فقال نعم ان الرجل من شیعتنا لا یخرج من الدنیا حتی یبتلی بسقم او بمرض او بدین او بجار یؤذیه او بزوجة سوء فان عوفی من ذلک و الا شدد الله علیه النزع حتی یخرج من الدنیا و لا ذنب علیه فقلت لابد من رد المظالم فقال علیه‌السلام ان الله عز و جل جعل حساب خلقه یوم القیمه الی محمد و علی فکل ماکان من شیعتنا جعلنا من الخمس فی‌ اموالهم و کل ماکان بینهم و بین خالقهم استوینا هم حتی لایدخل احد من شیعتنا فی‌النار.

4ـ کرف (همچون برف) یا کرفه = کار ثواب.

5ـ و من اظلم ممن افتری علی الله کذبا.


📣 (خوانندگان همچنین می‌توانند از راه نشانی زیر با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل همراه بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.

@PakdiniHambastegibot

یک نظرپرسی هم در زیر آمده که می‌توانید در آن شرکت کنید).


🌸


Forward from: پاکدینی ـ احمد کسروی
📊 آیا سخنان نویسنده خردپذیر است؟
Poll
  •   آری
  •   نه
16 votes


Forward from: پاکدینی ـ احمد کسروی
📖 دفتر «سخنرانی کسروی در انجمن ادبی»

🖌 احمد کسروی

🔸 گفتار دارنده‌ی پیمان در انجمن ادبی (پانزده از پانزده)


در اینجا گفتار بپایان رسید. در دنباله‌ی آن می‌گوییم : مغز سخن دو چیز است : یکی آنکه ادبیات چیز جداگانه نیست و کسانی که آن را چیز جداگانه‌ای می‌شمارند و برایش «کاخ» پنداشته از اینکه ما بکندن آن «کاخ پنداری» برخاسته‌ایم‌ سوگواری می‌نمایند باید بر بیخردی و نادانی آنان افسوس خورد. دیگری آنکه اگر از شعرای گذشته چند تنی را کنار نماییم دیگران درخور هیچ گونه ارجی نمی‌باشند و ما از گفتارهای آنان جز زیان سودی نخواهیم برد و اینست که باید آنها را از میان برداشت.

شاید تاکنون گفتاری در ادبیات باین سادگی و بی‌پروایی سروده نشده و اینست که بکسانی دشوار خواهد افتاد ولی اگر بخواهند دربند حقیقت باشند ناگزیرند آن را بپذیرند. مگر تا کی می‌توان از گفتن حقیقت باک نمود؟! اگر کسانی معنای دیگری برای ادبیات می‌شناسند بگویند تا ما نیز بشنویم وگرنه چگونه می‌توانند از پذیرفتن این گفته‌های ما خودداری کنند؟!


🔸 هجو و دشنام

نادانی که در برابر سخنان خردمندانه زبان بهجو یا دشنام می‌گشاید سگی را می‌ماند که از پشت سر راهرو عوعو کند. او خوی سگی خود را نشان می‌دهد بر راهرو چه باک!..


🌸


Forward from: پاکدینی ـ احمد کسروی
📊 آیا ایرادهای نویسنده را به کیش شیعی خردپذیر می‌یابید؟
Poll
  •   1️⃣ آری
  •   2️⃣ نه
  •   3️⃣ نه ، علتش را در ربات همبستگی می‌نویسم.
16 votes


Forward from: پاکدینی ـ احمد کسروی
3ـ امامزاده داوود


Forward from: پاکدینی ـ احمد کسروی
📖 کتاب «بخوانند و داوری کنند» (شیعیگری)

🖌 احمد کسروی

🔸گفتار دوم : خرده‌هایی که به شیعیگری توان گرفت (هفت از شانزده)


پنجم : شیعیان آن امامان را گرداننده‌ی جهان می‌شمارند. «چهارده معصوم» همه‌کاره‌ی دستگاه خدایند و در گردانیدن جهان یاوران او می‌باشند.

از خود آن امامان سخنانی در این زمینه ، در کتابها آورده شده که اگرچه نتوان دانست کدامها گفته‌ی ایشان است و کدامها را دیگران افزوده‌اند ، ولی رویهم‌رفته پیداست که سرچشمه از خودشان بوده. هرچه هست باور انبوه شیعیان به همینست و در سختیها بآنان رو می‌آورند و گشایش کار می‌خواهند. امامان بمانند ، که خویشاوندان آنان را ـ از «حضرت عباس» و «جناب‌ علی‌اکبر» و «زینب» و «ام‌کلثوم» و «سکینه» و دیگران ـ دست‌اندرکارهای جهان و یاوران خدا می‌پندارند. بلکه در اندیشه‌ی شیعیان هر گنبدی گره از کار تواند گشاد ، و هر سقاخانه‌ای «مراد» تواند داد.

اینهمه گنبدها که از بزرگ و کوچک برپاست جز برای این کار نیست. روند و در بَرِ آنها ایستند و گشایش کار خواهند ، آهن‌پاره‌ها را با دست گیرند و تکان دهند و نیازمندیهای خود را از آنها طلبند.

این سخنان در همه جا بر سر زبانهاست : «توسل به ائمه کن» ، «دست بدامن امام حسین بزن» ، «اگر نجات می‌خواهی در این در است».

اکنون در تهران بیش از چند هزار گداست ، و اینان کوچه‌ها را می‌گردند و در جلو‌ درها می‌ایستند و پیاپی بزبان می‌آورند : «حضرت عباس دردت دوا کند» ، «امام حسین ذلیلت نکند» ، «امام بیمار به بستر بیماری نیندازدت» ، «امام غریب قرضهایت ادا کند» ، و مردم بپاس همین گفته‌ها نان و پول بایشان می‌دهند.

پارسال در تهران مرد پاشکسته‌ی لنگی شال سبز بر سر بسته گدایی می‌کرد و همه‌ی دعاهایش از امامزاده ‌داوود می‌بود : «امامزاده ‌داوود مرادت دهد ، امامزاده داوود قرضت ادا کند ...». در چند فرسنگی تهران در یک دیه ناپاکیزه‌ای گنبدی بنام امامزاده داوود هست که همه ساله تابستان تهرانیان رو بآنجا آورند و گوسفندها کُشند و «مرادها» خواهند. بتازگی که در تهران نمایندگان برای مجلس برگزیده می‌شد ، یک مرد فریبکاری نوشته‌ای چاپ کرده و پراکنده بود که چون به نمایندگی برگزیده شود از ماهانه‌های خود راه امامزاده ‌داوود را شوسه خواهد گردانید.

اکنون می‌باید پرسید : آیا مردمی با این باورها گمراه نیستند؟!.. چه گمراهی بالاتر از این که مردگان هیچ‌کاره را همکار خدا شناسند؟!.. می‌باید پرسید : «چه دلیلی هست که امامانتان یاوران خدایند؟!. شما خدا را چه دانسته‌اید که نیازمند یاورش می‌شمارید؟!..»

اکنون اگر از ملایان بپرسیم ، نخست خواهند گفت : «آری آنان امام می‌بودند ، خدا ایشان را از «نور» آفریده بود. سپس که ایراد گیریم و دلیل خواهیم و درمانند ، این بار چنین خواهند گفت : «اینها عقیده‌ی عوام است». این شیوه‌ی ایشانست که نخست درباره‌ی گمراهیهای خود بگفتگو درآیند و به چَخِش[=مجادله] پردازند و چون درماندند بیکبار بازگشته گناه را بگردن «عوام» اندازند.

ولی ما می‌دانیم که این باورها از کتابها سرچشمه گرفته ، بلکه چنانکه گفتیم «حدیثها» در این باره هست. (1)

به هر حال راهنمای «عوام» ملایانند و این باورهای بیدینانه را آنان یاد داده‌اند و اکنون هم می‌دهند. همین امروز اگر کسی بیمار باشد و نزد ملایی نام پزشک بَرَد درزمان[=بیدرنگ] خواهد گفت : «طبیب چیست؟!. شفای خود را از ائمه‌ی طاهرین بخواه».


🔹 پانوشت :

1ـ من محمد‌بن‌سنان قال کنت عند ابی جعفرالثانی علیه‌السلام فذکرت اختلاف الشیعه فقال ان الله لم یزل فردا منفردا فی‌ الوحدانیة ثم خلق محمدا و علیا و فاطمة علیهم‌السلام فمکثوا الف دهر ثم خلق الاشیاء و اشهدهم خلقها و اجری علیها طاعتهم و جعل فیهم ماشاء و فوض الیهم امرالاشیاء فی‌الحکم و التصرف و الارشاد و الامر و النهی فی‌الخلق لانهم الولات فلهم الامر و الولایة و الهدایة فهم ابوابه و حجابه و نوابه ...



📣 (خوانندگان همچنین می‌توانند از راه نشانی زیر با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل همراه بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.

@PakdiniHambastegibot

یک نظرپرسی هم در زیر آمده که می‌توانید در آن شرکت کنید).


🌸




Forward from: پاکدینی ـ احمد کسروی
📊 آیا سخنان نویسنده خردپذیر است؟
Poll
  •   آری
  •   نه
13 votes


Forward from: پاکدینی ـ احمد کسروی
📖 دفتر «سخنرانی کسروی در انجمن ادبی»

🖌 احمد کسروی

🔸 گفتار دارنده‌ی پیمان در انجمن ادبی (چهارده از پانزده)


فراموش نمی‌کنم که چند ماه پیش تب کرده و خوابیده بودم چنانکه رسم است از دکان عطار قرص سردردی برایم خریدند ، من چون آن را باز کردم دیدم پاره‌ای روزنامه است و بر آن چند بیت شعر فارسی نگاشته یافته که از جمله این دو بیت در یادم مانده :

کام دل را یک شب از آن سیمبر خواهم گرفت
وقت پیری عشقبازی را ز سر خواهم گرفت

گر پدر منعم کند از عشق آن زیباپسر
از پدر دل در هوای آن پسر خواهم گرفت

خدا گواه است از خواندن این شعرها تب را فراموش کردم بحالی افتادم که تو گویی از خود بیرون شده‌ام. زبان گشاده آنچه نفرین بود بگوینده‌ی آن شعر فرستادم. کنون هم داد زده می‌گویم ای پیر تیره‌درون دهانت شکسته باد! دهانت شکسته باد ای پیر تیره‌درون!

آیا دیوان ادیب‌الممالک ادبیات است؟! آیا شاعری حق دارد که از کسانی تا پول می‌گرفته صدگونه چاپلوسی نماید و گردنفرازی و آزادگی را پایمال طمع گرداند و چون روزی اندک‌رنجشی از ایشان پیدا کرد این زمان هم در بدزبانی اندازه نگاه نداشته روی مردمی را سیاه نماید؟!

شما ادبیات را به هر معنی که بگیرید جایی در آن باینگونه نادانیها پیدا نخواهید کرد. آیا این از ادبیات است که کسی کتابی چاپ کرده بی‌باکانه بنویسد : من چون قاچاق بودم بفلان آبادی رفتم و مرا در آنجا نپذیرفتند و من شعرها را در آنجا ساختم. و ما چون شعر او را می‌خوانیم می‌بینیم زشتترین دشنامها را بخداوند دیه [(dih) = ده] و خاندانش برشته‌ی نظم کشیده؟!

آیا نباید چاره باین سیاهکاریها اندیشید؟! آیا نباید معنی درستین ادبیات را بمیان نهاده دست این بی‌آزرمان را کوتاه ساخت؟!

آیا یک توده‌ی بنامی همچون ایران را می‌شاید که تا این اندازه آلودگی بردارد؟! آیا امروز باز هم دوره‌ی «ارغون و سنجر» است که کسانی سیاهکاریهای آن زمان را تکرار نمایند؟!

در اینجا سخن خود را بپایان می‌رسانم. دوباره باید بگویم که بجای کنفرانس بناله و درددل پرداختم و این ناگزیری است و از پیشْ خود می‌دانستم که چون بگفتار آغازم جوش دل رشته را از دستم خواهد گرفت و از حال عادی بیرونم خواهد کرد. از برادران و خواهران خرسندم و اینک سپاس می‌گزارم که باین درددل‌گویی من گوش دادند و امیدوارم که در آینده نیز همیشه همراهی و دلسوزی دریغ نخواهند داشت.

کنون نتیجه از سخن خود بردارم : نتیجه‌ی این گفته‌ها آنست که ما از این پس ادبیات را بمعنای نخستین خود برگردانیم و دستگاه بیهوده‌گویی را از ایران برچینیم.

از این پس جز در زمینه‌ی ایراندوستی سخن نرانیم و دیگر بستایش این و آن زبان نگشاییم.
از این پس گِرد چاپلوسی نگردیده آزادگی و گردنفرازی را ارج بشناسیم. از این پس مرد کار باشیم و از گفتار کاسته بر کردار بیفزاییم.

کوتاه‌سخن : امروز دوره‌ی فیروزی ایران است ما نیز در ادبیات دیواری میان گذشته و آینده پدید آوریم. از این پس ادبیات را بمعنای درست خود برگردانیده ریشه‌ی بیهوده‌گویی را از ایران براندازیم. از این پس ایراندوستی را شیوه‌ی خود ساخته بدشمنان ایران جز نفرین و نکوهش ارزانی نداریم. لکه‌های ننگی که از چاپلوسیها و نادانیهای شعرای گذشته بر دامن نیکنامی ایران نشسته با نابود کردن شعرهای ننگین ایشان آن لکه را پاک نماییم. از این پس هیچگاه اسکندر و چنگیز و تیمور را نستاییم و هیچگاه زبان به یاد محمود و ایاز و لیلی و مجنون نیالاییم.

در این گمراهی جهانگیر ، ایران چراغ آسیا و آسیا چراغ جهان خواهد بود و این پیمانی است که ما با خدا بسته‌ایم. از این پس شعرا نیز جز در این زمینه شعر نسرایند و جز در آرزوی سرفرازی ایران نباشند. پروردگارا ! تو ایران را در این راه فیروز فرمای.


🌸


Forward from: پاکدینی ـ احمد کسروی
📊 آیا ایرادهای نویسنده را به کیش شیعی خردپذیر می‌یابید؟
Poll
  •   1️⃣ آری
  •   2️⃣ نه
  •   3️⃣ نه ، علتش را در ربات همبستگی می‌نویسم.
16 votes


Forward from: پاکدینی ـ احمد کسروی
اما درباره‌ی آن امامان ، نخست باید پرسید : پس از پیغمبر چه نیازی بآنان می‌بوده؟! مگر پیغمبر کار خود را ناانجام گزارده بوده که اینان بانجام رسانند؟!. دوم ، کارهایی که از آنان سر زده کدامست که ما آنها را بروی جهان کشیم؟!. کدام گمراهی را از پیش برداشته‌اند؟!. کدام تکانی را پدید آورده‌اند؟!.. کدام برگزیدگی یا برتری را از خود نشان داده‌اند؟!.

آری محمدبن‌علی و جعفربن‌محمد ، پدر و پسر در «فقه» دانشی داشته‌اند ولی آن دانش در مالک و ابوحنیفه و شافعی و احمدبن‌حَنبَل نیز بوده است.


🔹 پانوشتها :

1ـ در قرآن در دو جا گفته شده : «لا اعلم الغیب». در جای دیگری گفته شده : «لو کنت اعلم الغیب لاستکثرت من الخیر و ما مسنی السوء».

2ـ در قرآن در یک جا چند نتوانستنی می‌خواهند : «و قالوا لن نؤمن لک حتی تفجر لنا من‌الارض ینبوعا او تکون لک جنات من نخیل و اعناب فتفجر الانهار خلالها تفجیرا او یکون لک بیت من زخرف او ترقی فی‌السماء و لن نؤمن لرقیک حتی تنزل علینا کتابا نقرأه او تسقط السماء کما زعمت علینا کسفا او تأتی بالله و الملائکة قبیلا ...» (می‌گفتند یا از زمین چشمه‌ای بشکاف و یا باغی پدید آور که خرماستان و انگورستان باشد و چشمه‌ها از میان آن بگذرد ، یا ترا خانه‌ای از زر باشد ، یا بآسمان بالا برو ، یا کتابی نوشته از آسمان فرود آور ، یا آسمان را بسر ما بریز ، یا خدا و فرشتگان را بجلو ما بیاور). در پاسخشان می‌گوید : «سبحانک هل کنت الا بشرا رسولا» (آیا من جز یک تن آدمی‌ام که خدا بسوی شما فرستاده). در جای دیگری می‌گوید : «و ما منعنا ان نرسل بالایات الا ان کذب بها الاولون» (از اینرو نتوانستنی نمی‌فرستیم که در گذشتگان فرستادیم و دروغش دانستند). در جای دیگری می‌گوید : «و قالوا لولا انزل علیه آیة قل انما الایات عندالله و انما انا نذیر مبین» (گفتند پس چرا نشانی (نتوانستنی) باو داده نمی‌شود. بگو نشانه‌ها در نزد خداست و من جز یک ترساننده نمی‌باشم).

3ـ این حدیثها از کتابهای ارجدار[=مهم] از کافی و علل‌الشرایع آورده شده.

4ـ بدالله فی‌ امر اسماعیل.


📣 (خوانندگان همچنین می‌توانند از راه نشانی زیر با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل همراه بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.

@PakdiniHambastegibot

یک نظرپرسی هم در زیر آمده که می‌توانید در آن شرکت کنید).


🌸


Forward from: پاکدینی ـ احمد کسروی
📖 کتاب «بخوانند و داوری کنند» (شیعیگری)

🖌 احمد کسروی

🔸گفتار دوم : خرده‌هایی که به شیعیگری توان گرفت (شش از شانزده)


چهارم : شیعیان با آن باورهایی که درباره‌ی امامانشان می‌داشته‌اند آنان را در پهلُوی برانگیختگان نشانیده ، بلکه بالاتر از آنان گردانیده‌اند. زیرا در نزد آنان امام برگزیده‌ی خدا می‌بوده ، همه‌ی دانشها را می‌دانسته ، همه‌ی زبانها را می‌شناخته ، از ناپیدا آگاه می‌شده. هر کسی می‌بایسته ازو فرمان بَرد ، آسمان و زمین با هستی او آرام می‌گرفته ، معنی قرآن و دین را کسی جز آنان نمی‌دانسته ـ با این ستایشها که از امام می‌کنند او را بالاتر از برانگیختگان می‌گردانند. ما می‌پرسیم : دلیل این باورها چیست؟!.. پس چرا از چنین امامانی در قرآن یادی نشده بود؟!..

بسیار شگفتست که پیغمبر اسلام آشکاره می‌گفته : «من از ناپیدا آگاه نیستم» (1) ، اینان می‌گویند امامانشان آگاه می‌بوده‌اند و داستانها از ناپیدادانی آنان می‌آورند.

بسیار شگفتست که پیغمبر اسلام از نتوانستنی (معجزه) ناتوانی می‌نموده (2) ، ولی اینان از امامانشان نتوانستنی‌ها یاد می‌کنند و داستانهای بسیار می‌نویسند.

شگفتتر از همه آنکه در سالهای آخر که دانشهای اروپایی در شرق شناخته گردیده کسانی از ملایان چنین می‌گویند که امامانشان همه‌ی آنها را می‌دانسته‌اند و این دانشها در حدیثها هست. برخی از آنان جمله‌هایی را از این حدیث و آن حدیث گرفته و آغاز و انجامش را انداخته با زور معنیهایی درمی‌آورند و آنها را به رخ دانشمندان می‌کشند ، و من نمی‌دانم باین کار ایشان چه نامی دهم.

در همان حدیثها هزارها سخن ، درباره‌ی آسمان و زمین و ابر و باران و ستاره و زمین‌لرزه و دیگر مانندهای اینها ، از زبان امامانشان آورده‌اند ، و شما چون نیک نگرید بیشتر آنها بی‌ارجتر از افسانه‌های پیره‌زنانه است : «آدم چون از بهشت بزمین افتاد ، جبرئیل کمی گندم از بهشت برایش آورد که بکارد و گرسنه نماند. از آن گندم آنچه آدم کاشت گندم درآمد ، و آنچه حوا کاشت جو درآمد». «اهل شام پرسیدند از جزر و مد. پاسخ داد فرشته‌ایست بنام رومان گماشته شده بدریاها. چون پایش را بدریا گزارد بالا آید و چون بیرون آورد پایین رود». «پرسیدم زمین بر چه چیز است؟ گفت بر ماهی. پرسیدم ماهی بر چیست؟ گفت بر آب. گفتم آب بر چیست؟ گفت بر سنگ. گفتم سنگ بر چیست؟ گفت بر شاخ گاومیش ...». (3) آیا اینهاست دانشهای گذشته و آینده؟!. آیا شرم‌آور نیست که کسانی باینگونه سخنان بنازند و آنها را به رخ دانشمندان کشند؟!.. آیا شرم‌آور نیست که بگویند امامان ما این دانشها را می‌دانستند؟!.

ما آشکاره می‌بینیم امامان هیچ یکی از آن ستایشها را که گفته شده نمی‌داشته‌اند. اگر امام علی‌بن‌ابیطالب را بکنار گزاریم ، بازمانده مردانی بوده‌اند همچون دیگران. مثلاً همان جعفربن‌محمد پسرش اسماعیل را بجانشینی خود برگزید. ولی اسماعیل پیش از خود او مُرد. آیا چه دلیلی بهتر از اینکه آینده را نمی‌دانسته است.

آری در این باره داستانی هست ، و آن اینکه در کتابهاشان می‌نویسند : «چون اسماعیل مُرد پدرش چنین گفت : «خدا از گُزیر[=تصمیم] خود درباره‌ی اسماعیل بازگشت». (4) ولی همین داستان درخورِ گفتگوست. این سخن معنایش آنست که خدا که اسماعیل را بجانشینی از پدرش برگزیده بود پشیمان گردیده و آن را زودتر از جهان برده. آیا چنین سخنی درباره‌ی خدا گستاخی نیست؟!. آیا این نشان خداناشناسی گوینده‌اش نمی‌باشد؟!..

خوانندگان می‌دانند که ما درباره‌ی برانگیخته (یا بگفته‌ی اینان : پیغمبر) به چه سخنانی برخاسته ، چگونه این زمینه را روشن گردانیده‌ایم. در زمانی که دانشها تکان سختی بجهان داده و پیروان مادّیگری که انبوه دانشمندانند ، نه تنها به برانگیختگان ، بخدا نیز باوری نمی‌دارند ما روشن گردانیده‌ایم که برانگیختگی با دانشها ناسازگار نیست ، بلکه خود رازی از رازهای سپهر[=طبیعت] است.

همچنان خوانندگان می‌دانند که ما برای بنیادگزار اسلام چه جایگاهی باز کرده بآن پاکمرد چه پاسی می‌گزاریم.

ولی اینکه درپی او یک دسته امامانی بوده‌اند و اینان نیز نیروهای خدایی داشته برگزیدگان خدا
می‌بوده‌اند ، بیکبار بی‌دلیلست و درخورِ پذیرفتن نمی‌باشد.

اینکه ما بنیادگزار اسلام را به برانگیختگی ستوده به رخ جهانیان می‌کشیم زورگویی نیست. بلکه دلیلها برایش می‌آوریم : بهنگامی که جهانیان گمراه می‌بوده‌اند ، آن پاکمرد برخاسته و با بت‌پرستی و دیگر نادانیها به نبرد پرداخته ، خردها را بتکان آورده ، یک شاهراهی برای زندگی باز کرده ، در سایه‌ی این کارهاست که ما او را برانگیخته‌ی خدا دانسته بروی جهانیانش می‌کشیم.

👇




Forward from: پاکدینی ـ احمد کسروی
📊 آیا سخنان نویسنده خردپذیر است؟
Poll
  •   آری
  •   نه
15 votes


Forward from: پاکدینی ـ احمد کسروی
5ـ ایرج‌میرزا


Forward from: پاکدینی ـ احمد کسروی
📖 دفتر «سخنرانی کسروی در انجمن ادبی»

🖌 احمد کسروی

🔸 گفتار دارنده‌ی پیمان در انجمن ادبی (سیزده از پانزده)


از زمان قاجاریان بگفتگو چه نیاز؟! ببینید معنی ادبیات چگونه گم شده و از میان برخاسته : صادق ملا رجب آنچه رسوایی و بیشرمی داشت دریغ نداشته آشکار و با نام و نشان یاد بچگان را می‌کند. چنین سخنانی را که بایستی گوینده‌اش را زیر چوب خرد کرد کسی با صد آرزو و امید آن را بچاپ رسانیده و این کار را نیکی بادبیات ایران پنداشته.

یکی از دوستان من هم که به اسپهان سفر نموده نسخه‌ای از آن را برای من ارمغان فرستاده. آری ارمغان ولی چه ارمغان زشت! چه ارمغان شوم! من چون آن را بدست گرفته یکی دو عبارتش را خواندم خدا می‌داند که چگونه خونم بجوش آمد و نفرین بآن شاعر نادان فرستادم.

دریغا گمراهی را ببینید چنین زشتکاریها را ادبیات می‌پندارند! آیا ما بیجا می‌گوییم که باید اینها را آتش زد و دامن ایران را از چرک و ننگ آنها پاک گردانید؟!. می‌گویند این مرد قرآن می‌نوشته و هرگز گِرد نابکاری نمی‌گردیده ، می‌گویم این دیگر بدتر. خاک بر سر نادانی که گناه ناکرده را بگردن بگیرد و بیهوده نام نابکاری بروی خود بگزارد!

در پیشامد مشروطه که سراسر ایران بشورید و زنان هم شوریدند و دست همدستی بسوی آزادیخواهان دراز کردند از شعرا شاید ده تن بیاری برنخاستند و جربزه‌ی شعرسرایی خود را در این راه بکار نبردند کسانی هم که این کار را کردند بیشتر آنان در آن گفته‌های خود نیز چاپلوسی از این و از آن کرده یا سخن از باده و دلبر بمیان آوردند. کوتاه‌سخن شعرهایی که سودی از آنها برخیزد نسروده‌اند. این شگفت که بسیاری از آنان به «نسیم شمال» که شعرهای عامیانه می‌سرود ایراد گرفته گفته‌های او را که شاید بهتر از آن خود ایشان باشد درخور ارج نمی‌شماردند!

در اینجا من از خواهران و برادران خود می‌پرسم : آیا شعرهای ایرج‌میرزا شایسته‌ی نام ادبیات می‌باشد؟! آیا این هرزه‌گوییها و بی‌آزرمیها لکه‌ی ننگی بر دامن ایران نخواهد بود؟!

من با بودن خواهران خودم از موضوع ساده‌بازی که پاره‌ای شعرای بدنهاد بمیان آورده‌اند گفتگو نمی‌نمایم. ولی آشکار می‌گویم که هر زمان که شعری در این باره در جایی خوانده یا از زبانی شنیده‌ام بی‌اختیار نفرین بگوینده و چاپ‌کننده‌ی آن فرستاده‌ام.


🌸


Forward from: پاکدینی ـ احمد کسروی
📊 آیا ایرادهای نویسنده را به کیش شیعی خردپذیر می‌یابید؟
Poll
  •   1️⃣ آری
  •   2️⃣ نه
  •   3️⃣ نه ، علتش را در ربات همبستگی می‌نویسم.
7 votes

20 last posts shown.