خروج از محدوه ی امن و کُنج آسایش :اگر امروز برای دست یابی به هدف ها یا آرزوهای مان گامی هر چند کوتاه و کوچک بر نداریم فردا و فرداها هم در جایگاه کنونی مان در جا خواهیم زد .
گاهی دنبال فرصت هایی در زندگی می گردیم که شاید چهل سال فرصت را از دست داده ایم و هر لحظه فکر کرده ایم که دیگر فرصتی نیست ، گاهی حتی در شرایطی از زندگی محتاج بوده ایم اما هیچ تلاشی برای بی نیازی نکرده ایم ؛ این جمله که{ دیگر دیر است } به سن وسال هیچ ربطی ندارد و تنها نا امید بودن افراد از آینده است که چنین طرز فکری دارند . جملاتی مانند: ممکن است سیل یا زلزله بیاید ، منابع آب به پایان برسد ، تصادف کنم ، عمرم قد ندهد و حالا تا فردا کی مرده وکی زنده... شاید تمام این وقایع و حوادث امکان پذیر باشد اما غیر از نا امیدی از آینده دور و نزدیک برای چنین افرادی وجود ندارد و چیزی جز راحت طلبی ، ترس از تغییر یا عدم خارج شدن از محدوه ی امن است ، باید با ترس ها تان مواجه شوید .کُنج آسایش شرایطی است که فرد در آن احساس راحتی می کند طوری که به همه امور اطراف تسلط دارد وبه تصور خودش از کمترین میزان تنش و اضطراب بر خوردار است او در این شرایط راحت نیست اما از آنجا که به این شرایط عادت کرده است تصور خارج شدن از آن برایش ایجاد اضطراب می کند ، گاهی در شرایط بدی زندگی می کنیم اما حاضر به تغییر نیستیم می ترسیم که نتوانیم یا اوضاع بدتر شود وشرایط سخت و دشوار را به صِرف این که به آن عادت کرده ایم می پذیریم و کوچکترین تغییری را انجام نمی دهیم .
باید رشد کنیم و تجربیات جدیدی کسب کنیم تا بهتر زندگی کنیم اما این اهداف به سادگی به دست نمی آیند چون لازمه اش این است که از محدوه ی امن خود خارج شوید ،هیچ رشدی در محدوه ی امن شما وجود ندارد، همه چیزهایی که می خواهید و آرزویش را دارید مسیر سربالایی دارند و طی کردن این مسیر سربالایی و نفس گیر نیازمند هدفمندی ، عزم ، سخت کوشی ، ثبات و پایداری است. تنها ارزش ها و باورها کافی نیستند بلکه این ارزش ها و باورها باید جای خود را در تفکر و اقدامات شما باز کنند بعد آن موقع است که یا راهی خواهید یافت و یا راهی خواهید ساخت...
گاهی آسودگی پس از تغییر چنان خوش آیند است که ارزش آن تغییر و دگرگونی را داشته ، در هر سن و سالی که باشیم تغییر گریزی یا پناه بردن به کُنج آسایش و خارج نشدن از محدوه ی اَمن اشتباه است که اگر غافل شویم خود را اسیر زندان رکود کرده ایم . باید از کُنج آسایش که گاهی یک نوع بی خیالی است نجات پیدا کنیم ، برای بالا رفتن از پلکان باید خلاف جاذبه ی زمین حرکت کنیم، انرژی صرف کنیم و وقت بگذاریم ، خروج از محدوه ی امن و کُنج آسایش شاید مقداری تغییر و تنش به همراه داشته باشد اما می تواند پیشرفت، موفقیت، و آسایشی چه بسا عمیق تر را به ارمغان بیاورد ، فراموش نکنیم که نا برده رنج گنج میّسر نمی شود .
« فریبا نوری»
#نشریه_گیل_رخ
@gilrokh3
گاهی دنبال فرصت هایی در زندگی می گردیم که شاید چهل سال فرصت را از دست داده ایم و هر لحظه فکر کرده ایم که دیگر فرصتی نیست ، گاهی حتی در شرایطی از زندگی محتاج بوده ایم اما هیچ تلاشی برای بی نیازی نکرده ایم ؛ این جمله که{ دیگر دیر است } به سن وسال هیچ ربطی ندارد و تنها نا امید بودن افراد از آینده است که چنین طرز فکری دارند . جملاتی مانند: ممکن است سیل یا زلزله بیاید ، منابع آب به پایان برسد ، تصادف کنم ، عمرم قد ندهد و حالا تا فردا کی مرده وکی زنده... شاید تمام این وقایع و حوادث امکان پذیر باشد اما غیر از نا امیدی از آینده دور و نزدیک برای چنین افرادی وجود ندارد و چیزی جز راحت طلبی ، ترس از تغییر یا عدم خارج شدن از محدوه ی امن است ، باید با ترس ها تان مواجه شوید .کُنج آسایش شرایطی است که فرد در آن احساس راحتی می کند طوری که به همه امور اطراف تسلط دارد وبه تصور خودش از کمترین میزان تنش و اضطراب بر خوردار است او در این شرایط راحت نیست اما از آنجا که به این شرایط عادت کرده است تصور خارج شدن از آن برایش ایجاد اضطراب می کند ، گاهی در شرایط بدی زندگی می کنیم اما حاضر به تغییر نیستیم می ترسیم که نتوانیم یا اوضاع بدتر شود وشرایط سخت و دشوار را به صِرف این که به آن عادت کرده ایم می پذیریم و کوچکترین تغییری را انجام نمی دهیم .
باید رشد کنیم و تجربیات جدیدی کسب کنیم تا بهتر زندگی کنیم اما این اهداف به سادگی به دست نمی آیند چون لازمه اش این است که از محدوه ی امن خود خارج شوید ،هیچ رشدی در محدوه ی امن شما وجود ندارد، همه چیزهایی که می خواهید و آرزویش را دارید مسیر سربالایی دارند و طی کردن این مسیر سربالایی و نفس گیر نیازمند هدفمندی ، عزم ، سخت کوشی ، ثبات و پایداری است. تنها ارزش ها و باورها کافی نیستند بلکه این ارزش ها و باورها باید جای خود را در تفکر و اقدامات شما باز کنند بعد آن موقع است که یا راهی خواهید یافت و یا راهی خواهید ساخت...
گاهی آسودگی پس از تغییر چنان خوش آیند است که ارزش آن تغییر و دگرگونی را داشته ، در هر سن و سالی که باشیم تغییر گریزی یا پناه بردن به کُنج آسایش و خارج نشدن از محدوه ی اَمن اشتباه است که اگر غافل شویم خود را اسیر زندان رکود کرده ایم . باید از کُنج آسایش که گاهی یک نوع بی خیالی است نجات پیدا کنیم ، برای بالا رفتن از پلکان باید خلاف جاذبه ی زمین حرکت کنیم، انرژی صرف کنیم و وقت بگذاریم ، خروج از محدوه ی امن و کُنج آسایش شاید مقداری تغییر و تنش به همراه داشته باشد اما می تواند پیشرفت، موفقیت، و آسایشی چه بسا عمیق تر را به ارمغان بیاورد ، فراموش نکنیم که نا برده رنج گنج میّسر نمی شود .
« فریبا نوری»
#نشریه_گیل_رخ
@gilrokh3