ما. شما برین من نمیام میخوام بمونم یه کم خونه رو تمیز کنم
هانبه. نمیخواد من میگم میخوایم تخلیه کنیم تو میگی تمیز کنم با این اوضاع اعتیادش دونه دونه باید وسایل خونت ببره بفروشه بعدشم خودت رو یالا بلند شو
هما. بخدا حالش ندارم جونم درد میکنه انقدر کتک خوردم شما برین
هانیه. بره زیر تریلی انشالله برات میگیرم میارم
مهران. چه کاریه با اسنپ فود سفارش بده دیگه چرا بریم بیرون
هانیه. آره خوب گفتی حواسم نبود
هانیه سفارش غذا رو داد گفت مهران جان میشه بری تا ماشین هم کوله خودت بیاری هم یه ساک پشت ماشین رو صندلی عقب هست برای من مردم با این لباسا از دیشب تنمه بو گرفتم
هما. تا آقا مهران زحمتش رو بکشه تو برو دوش بگیر
منم سریع بلند شدم برم که زنگ واحد زدن
هما. حتما تهرانیه اومد ریموت بگیره
بلند شد آورد داد دست من گفت تا من لباس بپوشم طول میکشه (تو دلم گفتم انگار من آشناشم اونجوری لخت پتی جلومه)
ریموت گرفتم رفتم دم در
یارو سلام کرد گفت تهرانیم اومدم برای ریموت بعد سلام علیک گفتم زحمتتون شد بفرمائید من دارم میرم پایین از ماشین وسیله بردارم با هم بریم
پانزده دقیقه رفتن آمدنم طول کشید
وقتی برگشتم هانیه نبود انگاری رفته بود حمام هما هم در حال چای دم کردن بود انگاری تو این فاصله یه کم به خودش رسیده بود یه نیمچه آرایشی کرده بود یه سوتین هم تنش کرده بود ولی لباسش همون بود منم سلام کردم رفتم تو پذیرایی نشستم هما هم با لبخند جواب داد گفت خوش آمدین
هما. آقا مهران غریبگی نکن برو تو اتاق لباسات عوض کن راحت باش
مهران. راحتم
هما. وا تا صبح میخوای همینجوری بمونی بلند شین بفرمائید
به ناچار بلند شدم راهنماییم کرد سمت اتاق
انگاری توی هر دوتا اتاق حمام داشتن و سرویس بهداشتی هم با همون حمامشون بوده یعنی توی حموم ها یه توالت فرنگی هم بود صدای آب از حمومی که توی اون اتاقی که من بودم میومد در اتاق بستم تو کوله پشتیم لباس خونگی فقط یه شلوارک و یه تیشرت داشتم یه هودی هم تنم بود هودی رو در آوردم با یه رکابی اونم در آوردم
شلوارمم در آوردم
یهو صدای آب قطع شد دست انداختم شلوارکم بردارم که در حموم باز شد هانیه داد زد هما حولم بیار در کامل باز شده بود و هانیه هم لخت جلوم بود دیگه کار از کار گذشته بود لختش دیده بودم سینه های سربالا موهای کوتاه کمر ساعت شنی یه کوس برق انداخته همه اینا تو یه لحظه از دیدم گذشت
هانیه. عه مهران اینجایی نپوش بیا حموم
از خجالت روم برگردوندم ولی هانیه بیخیال همونجا موند
هانیه. مهران با تو هستما بیا حموم
همون لحظه هما در باز کرد حوله به دست وارد شد من با شرت هانیه لخت
هانیه لخت اومد بیرون حوله رو گرفت هما هم انگار تعجب کرده بود سریع از اتاق رفت بیرون
هانیه. مهران با تو هستما چرا لال شدی که
دست دراز کرد شلوارکم از دستم گرفت گفت برو حموم الان شام میاد
من انگار لال شده بودم آروم حرکت کردم سمت حموم
هانیه. جورابت در بیار لباسات میندازم ماشین بشوره
مهران. فردا چی بپوشم لباس ندارم همینا هستن
هانیه. خشکش میکنم نترس
جوراب در آوردم دستش دراز کرد گرفت و گفت شورت
مهران. نکنه میخوای همینجا در بیارم
هانیه. تو داری مال منو میبینی من ببینم گناه میشه
مهران. بیخیال هانیه
هانیه اومد سمتم دست انداخت شرتم کشید پایین (با دیدن این صحنه ها کیرم نیم خیز شده بود)
با صدای بلند گفتم هانیه چیکار میکنی
هانیه. فضول بلندم شده آخه
جون دیگه
پام بلند کردم شرت از پام در آورد هرچی تو دستش بود انداخت پایین هولم داد داخل خودشم با من اومد
مهران. هانیه چیکار میکنی دختر
هانیه. مشخص نیست دارم چیکار میکنم همون دیشب دیدمت نقشه کشیده بودم
اگه با من هم نمی اومدی میبردمت خونه
مهران. نکن زشته هما میادا
هانیه. بله که میاد امشب باید دوتا مون با هم بکنی عشقم
نشست رو توالت فرنگی دست انداخت کیر شق شدم گرفت گفت این راضیه تو چرا مقاومت میکنی
مهران. نکن دختر تو زن محمدی من… کیرم کرد تو دهنش و اجازه نداد حرفم ادامه بدم
اوووووف چه داغ بود دهنش شروع کرد به ساک زدن خیلی هم تند تند میزد بعد چند دقیقه ساک زدن بلند شد برگشت خم شد دستش گذاشت رو توالت فرنگی پاهاشم باز کرد
هانیه. مهران بزن دارم میمیرم
چه کونی داشت کمر باریکش کونش بیشتر نمایش میدهد مشغول تماشای بدنش بودم که هانیه با جیغ نسبتا بلند داد زد مهرااااان بزن عوضی بالاجبار رفتم سمتش کیرم تنظیم کردم با کسش چند تا بالا پایین کردم تا خیس بشه و آروم فرستادم داخل خود هانیه داشت خودش جلو عقب میکرد منم دو طرف کپل های کونش گرفتم و شروع کردم به تلمبه زدن دو نفری داشتیم با هم همزمان جلو عقب میشدیم کوس خوبی داشت تنگ آبدار کیر منم بد نیست اندازه نکردم ولی فکر کنم بین هجده تا بیست سانتی بشه کلفت رگه دار
تو اون لحظه هم شهوتی شده بودم یه بدن جدید و یه کوس تنگ زیرم بود انگار
هانبه. نمیخواد من میگم میخوایم تخلیه کنیم تو میگی تمیز کنم با این اوضاع اعتیادش دونه دونه باید وسایل خونت ببره بفروشه بعدشم خودت رو یالا بلند شو
هما. بخدا حالش ندارم جونم درد میکنه انقدر کتک خوردم شما برین
هانیه. بره زیر تریلی انشالله برات میگیرم میارم
مهران. چه کاریه با اسنپ فود سفارش بده دیگه چرا بریم بیرون
هانیه. آره خوب گفتی حواسم نبود
هانیه سفارش غذا رو داد گفت مهران جان میشه بری تا ماشین هم کوله خودت بیاری هم یه ساک پشت ماشین رو صندلی عقب هست برای من مردم با این لباسا از دیشب تنمه بو گرفتم
هما. تا آقا مهران زحمتش رو بکشه تو برو دوش بگیر
منم سریع بلند شدم برم که زنگ واحد زدن
هما. حتما تهرانیه اومد ریموت بگیره
بلند شد آورد داد دست من گفت تا من لباس بپوشم طول میکشه (تو دلم گفتم انگار من آشناشم اونجوری لخت پتی جلومه)
ریموت گرفتم رفتم دم در
یارو سلام کرد گفت تهرانیم اومدم برای ریموت بعد سلام علیک گفتم زحمتتون شد بفرمائید من دارم میرم پایین از ماشین وسیله بردارم با هم بریم
پانزده دقیقه رفتن آمدنم طول کشید
وقتی برگشتم هانیه نبود انگاری رفته بود حمام هما هم در حال چای دم کردن بود انگاری تو این فاصله یه کم به خودش رسیده بود یه نیمچه آرایشی کرده بود یه سوتین هم تنش کرده بود ولی لباسش همون بود منم سلام کردم رفتم تو پذیرایی نشستم هما هم با لبخند جواب داد گفت خوش آمدین
هما. آقا مهران غریبگی نکن برو تو اتاق لباسات عوض کن راحت باش
مهران. راحتم
هما. وا تا صبح میخوای همینجوری بمونی بلند شین بفرمائید
به ناچار بلند شدم راهنماییم کرد سمت اتاق
انگاری توی هر دوتا اتاق حمام داشتن و سرویس بهداشتی هم با همون حمامشون بوده یعنی توی حموم ها یه توالت فرنگی هم بود صدای آب از حمومی که توی اون اتاقی که من بودم میومد در اتاق بستم تو کوله پشتیم لباس خونگی فقط یه شلوارک و یه تیشرت داشتم یه هودی هم تنم بود هودی رو در آوردم با یه رکابی اونم در آوردم
شلوارمم در آوردم
یهو صدای آب قطع شد دست انداختم شلوارکم بردارم که در حموم باز شد هانیه داد زد هما حولم بیار در کامل باز شده بود و هانیه هم لخت جلوم بود دیگه کار از کار گذشته بود لختش دیده بودم سینه های سربالا موهای کوتاه کمر ساعت شنی یه کوس برق انداخته همه اینا تو یه لحظه از دیدم گذشت
هانیه. عه مهران اینجایی نپوش بیا حموم
از خجالت روم برگردوندم ولی هانیه بیخیال همونجا موند
هانیه. مهران با تو هستما بیا حموم
همون لحظه هما در باز کرد حوله به دست وارد شد من با شرت هانیه لخت
هانیه لخت اومد بیرون حوله رو گرفت هما هم انگار تعجب کرده بود سریع از اتاق رفت بیرون
هانیه. مهران با تو هستما چرا لال شدی که
دست دراز کرد شلوارکم از دستم گرفت گفت برو حموم الان شام میاد
من انگار لال شده بودم آروم حرکت کردم سمت حموم
هانیه. جورابت در بیار لباسات میندازم ماشین بشوره
مهران. فردا چی بپوشم لباس ندارم همینا هستن
هانیه. خشکش میکنم نترس
جوراب در آوردم دستش دراز کرد گرفت و گفت شورت
مهران. نکنه میخوای همینجا در بیارم
هانیه. تو داری مال منو میبینی من ببینم گناه میشه
مهران. بیخیال هانیه
هانیه اومد سمتم دست انداخت شرتم کشید پایین (با دیدن این صحنه ها کیرم نیم خیز شده بود)
با صدای بلند گفتم هانیه چیکار میکنی
هانیه. فضول بلندم شده آخه
جون دیگه
پام بلند کردم شرت از پام در آورد هرچی تو دستش بود انداخت پایین هولم داد داخل خودشم با من اومد
مهران. هانیه چیکار میکنی دختر
هانیه. مشخص نیست دارم چیکار میکنم همون دیشب دیدمت نقشه کشیده بودم
اگه با من هم نمی اومدی میبردمت خونه
مهران. نکن زشته هما میادا
هانیه. بله که میاد امشب باید دوتا مون با هم بکنی عشقم
نشست رو توالت فرنگی دست انداخت کیر شق شدم گرفت گفت این راضیه تو چرا مقاومت میکنی
مهران. نکن دختر تو زن محمدی من… کیرم کرد تو دهنش و اجازه نداد حرفم ادامه بدم
اوووووف چه داغ بود دهنش شروع کرد به ساک زدن خیلی هم تند تند میزد بعد چند دقیقه ساک زدن بلند شد برگشت خم شد دستش گذاشت رو توالت فرنگی پاهاشم باز کرد
هانیه. مهران بزن دارم میمیرم
چه کونی داشت کمر باریکش کونش بیشتر نمایش میدهد مشغول تماشای بدنش بودم که هانیه با جیغ نسبتا بلند داد زد مهرااااان بزن عوضی بالاجبار رفتم سمتش کیرم تنظیم کردم با کسش چند تا بالا پایین کردم تا خیس بشه و آروم فرستادم داخل خود هانیه داشت خودش جلو عقب میکرد منم دو طرف کپل های کونش گرفتم و شروع کردم به تلمبه زدن دو نفری داشتیم با هم همزمان جلو عقب میشدیم کوس خوبی داشت تنگ آبدار کیر منم بد نیست اندازه نکردم ولی فکر کنم بین هجده تا بیست سانتی بشه کلفت رگه دار
تو اون لحظه هم شهوتی شده بودم یه بدن جدید و یه کوس تنگ زیرم بود انگار