آنکس که در این شهر چو ما نیست کدامست (۵)
بسیار دیدم هموطنانی را که خشمگیناند از مسئولینی که با اظهار عبارات غیر مسئولانهای چون "اسراییل باید نابود شود و یا از نقشه جغرافیا حذف گردد" کشور و مردم را در خطر جدی قرار میدهند.
به این هموطنان باید گفت طبیعتا آنها خواهان نابودی تمامی مردمان یک کشور نیستند بلکه با مبالغه در ابراز احساساتشان میخواهند نارضایتی شدید خود را از سیاست ابرقدرتها و بیعدالتی آنها نشان دهند، و خارجیها که از این ویژگی فرهنگی یعنی "مبالغه کردن" در بین ما خبر ندارند آنها را باور میکنند و مشکل از اینجا شروع میشود.
این ویژگی چه در بیان احساسات مثبت و چه در منفی به وفور در مکالمات روزمره همگی ما به چشم میخورد. مثلا آنجا که برای وادار کردن فرزندمان به انجام کاری که از آن سرپیچی میکند تهدید به کشتنش میکنیم در حالیکه چنین منظوری نداریم.
یا آنجا که عبارت صدبار و هزار بار را موقعی بر زبان میآوریم که دو یا سه بار حرفی را به کسی گفتهایم و توجه نکرده است،
و یا وقتی که برای اثبات محبتمان به یکدیگر از عباراتی چون فدایت شوم و قربانت بروم و قدمت را روی چشمانم بگذار استفاده میکنیم، در حالیکه نه حاضر به فدا شدن برای یکدیگریم و نه میخواهیم خود را قربانی یکدیگر کنیم و نه چشمانمان تحمل سنگینی وزن یکدیگر را دارد.
مبالغه کردن نیز مانند بسیاری دیگر از ویژگیهای نامناسب در جهت تنازغ بقا در شرایط نابسامان اجتماعی (ترسِ سه گانه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی) در ما بوجود آمده و در طی نسلها و در گذار از عصرها در ما نهادینه و تبدیل به عادت شده است.
شاید یکی از دلایلی که ما قرنهاست در وضعیت خود در جا میزنیم، همین باشد که در تار و پود خلقیات و عادات و آداب خویش اسیریم. بخصوص که بسیاری از آنها را در پوششهای زیبایی پیچانیدهایم و همین مانعِ وانهادن آنها میشود.
برای مثال "عدم قبول اشتباه" را در پوشش زیبای"حفظ غرور" و
"عدم صراحت، چاپلوسی و بله قربان گوییهایمان" را در پوشش زیبای "احترام" و
"دخالت در زندگی یکدیگر" را در پوشش زیبای "مهر و محبت" میبینیم.
پیوست زیر اطلاعات بیشتری از چگونگی اثرات ترس در بوجود آمدن ویژگیهایی چون مبالغه کردن به شما میدهد، باشد که آگاهی از آنچه بر ما رفته است راهی به درمانِ دردهای فرهنگی ما بگشاید.
کتاب صوتی در اسارت فرهنگ
🌹🌹🌹
بسیار دیدم هموطنانی را که خشمگیناند از مسئولینی که با اظهار عبارات غیر مسئولانهای چون "اسراییل باید نابود شود و یا از نقشه جغرافیا حذف گردد" کشور و مردم را در خطر جدی قرار میدهند.
به این هموطنان باید گفت طبیعتا آنها خواهان نابودی تمامی مردمان یک کشور نیستند بلکه با مبالغه در ابراز احساساتشان میخواهند نارضایتی شدید خود را از سیاست ابرقدرتها و بیعدالتی آنها نشان دهند، و خارجیها که از این ویژگی فرهنگی یعنی "مبالغه کردن" در بین ما خبر ندارند آنها را باور میکنند و مشکل از اینجا شروع میشود.
این ویژگی چه در بیان احساسات مثبت و چه در منفی به وفور در مکالمات روزمره همگی ما به چشم میخورد. مثلا آنجا که برای وادار کردن فرزندمان به انجام کاری که از آن سرپیچی میکند تهدید به کشتنش میکنیم در حالیکه چنین منظوری نداریم.
یا آنجا که عبارت صدبار و هزار بار را موقعی بر زبان میآوریم که دو یا سه بار حرفی را به کسی گفتهایم و توجه نکرده است،
و یا وقتی که برای اثبات محبتمان به یکدیگر از عباراتی چون فدایت شوم و قربانت بروم و قدمت را روی چشمانم بگذار استفاده میکنیم، در حالیکه نه حاضر به فدا شدن برای یکدیگریم و نه میخواهیم خود را قربانی یکدیگر کنیم و نه چشمانمان تحمل سنگینی وزن یکدیگر را دارد.
مبالغه کردن نیز مانند بسیاری دیگر از ویژگیهای نامناسب در جهت تنازغ بقا در شرایط نابسامان اجتماعی (ترسِ سه گانه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی) در ما بوجود آمده و در طی نسلها و در گذار از عصرها در ما نهادینه و تبدیل به عادت شده است.
شاید یکی از دلایلی که ما قرنهاست در وضعیت خود در جا میزنیم، همین باشد که در تار و پود خلقیات و عادات و آداب خویش اسیریم. بخصوص که بسیاری از آنها را در پوششهای زیبایی پیچانیدهایم و همین مانعِ وانهادن آنها میشود.
برای مثال "عدم قبول اشتباه" را در پوشش زیبای"حفظ غرور" و
"عدم صراحت، چاپلوسی و بله قربان گوییهایمان" را در پوشش زیبای "احترام" و
"دخالت در زندگی یکدیگر" را در پوشش زیبای "مهر و محبت" میبینیم.
پیوست زیر اطلاعات بیشتری از چگونگی اثرات ترس در بوجود آمدن ویژگیهایی چون مبالغه کردن به شما میدهد، باشد که آگاهی از آنچه بر ما رفته است راهی به درمانِ دردهای فرهنگی ما بگشاید.
کتاب صوتی در اسارت فرهنگ
🌹🌹🌹