خاطرات خانه ی پدری


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


مجله ی تلگرامی
خاطرات خانه ی پدری
بخش ارتباط با مدیران کانال👇
@khateratekhaneyepedari_comments
گروه های تلگرامی:
@khaterehbazi_1
@khaterehbazi_2
@khaterehbazi_3
@khaterehbazi_4

صاحب امتیاز: @Mahan52
جهت همکاری یا سفارش آگهی 👆👆

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Forward from: خاطرات خانه ی پدری
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
و خب، این هم نتیجه نهایی! 😍 پروژه خانم علیپور از تی وی وال جدیدشون و طراحی که برای کمد دیواری، تی‌وی وال و بار انجام دادیم، راضی بودند.

✅اگر شما هم به طراحی دکوراسیون داخلی نیاز دارید یا برای مشاوره و استعلام قیمت می‌خواهید با ما در تماس باشید، به شماره 09195605031 زنگ بزنید! ما در سالسین دکور همیشه آماده‌اید تا به شما کمک کنیم! ☎️❤️

⭕️اگر می‌خواهید نمونه‌های بیشتری از کارهای ما ببینید و با طراحی‌های منحصر به فرد سالسین دکور آشنا بشید، حتماً به کانال تلگرام ما سر بزنید. 📲💬

https://t.me/salsindecoration


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
نوشته بود: عموم ۲۷ سال پیش تو تولدم پول میریخت سرم الان بعد ۲۷ سال 🥹♥️


مجله ی تلگرامی
خاطرات خانه ی پدری 🏠🧩
@khateratekhaneyepedari


Forward from: خاطرات خانه ی پدری
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
خانم ها حتما این ویدئو رو نگاه کنین👆👆


🔯🔯 اگه شما هم این مشکلات رو دارین لازمه تو این کانال عضو باشین👇

https://t.me/+kW7wwD3WiwxlOGU0

خدمات زیبایی زنان شامل 👇
لابیاپلاستی ؛ تنگی واژن ؛ تزریق ژل‌وچربی
توسط بهترین متخصصین زنان 😍😍


Forward from: خاطرات خانه ی پدری
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
🔵⚪️💕🔵⚪️💕🔵⚪️💕🔵⚪️
#ویترین_جدید آوردیم
چقدر تنوع 🙈🙈🙈

اینجا همه چی پیدا میشه چه قیمتایی😱😱😱😱😱😱😱

💰تک فروشی با #قیمت_عمده 😍😍

هر هفته کلی #مدل_جدید 😍😍
_
✅ ثبت سفارشات:
🆔 @Lianastyleshop

🔴 لینک کانال برای دیدن مدلهای بیشتر:
https://t.me/Liana_styleshop
https://t.me/Liana_styleshop

✅ کانال رضایت مشتری ها:
@rezayatshik65


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
این ابمیوه گیری فکر کنم حدود سی سالشه شاید یکم بیشتر 🥰


مجله ی تلگرامی
خاطرات خانه ی پدری 🏠🧩
@khateratekhaneyepedari


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
مادر بزرگ یه اتو داشت تقریبا ده کیلویی بود
هر وقت میگفت اون اتو بیار ما یه مسافر کشی داشتیم
این جوری که اتو رو میزاشتیم رو فرش و میکشیدیمش روی زمین به مقصد مادربزرگ ، از بس که سنگین بود
یه اتو کوچولو هم دقیقا همون شکلی داشت که از مکه اورده بود
همیشه وقتی میخواست لباسارو اتو بکشه یه پارچه بهمون میداد همراه اون اتو کوچیکه . البته هیچوقت به برق نمیزدش
ماام توی عالم خودمون خونه داری میکردیمو از اتوی سرد لذت میبردیم


مجله ی تلگرامی
خاطرات خانه ی پدری 🏠🧩
@khateratekhaneyepedari


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
هاکلبرفین کارتون قدیمی دهه ۶۰😍


مجله ی تلگرامی
خاطرات خانه ی پدری 🏠🧩
@khateratekhaneyepedari


ميداني جانم!
صبح ها همين كه صدایِ سوت کشیدن کتری روی اجاق را بشنوی، بویِ نانِ سنگکِ تازه ی صبح زود پدر به مشامت برسد،
و صدای صبحانه حاضر کردنِ مادر از آشپزخانه بیاید،
يا وقتی عطرِ قرمه سبزي هایِ ظهرِ جمعه اش توی خانه ميپيچد و هوش از سَرت ميبرد،
همين كه چشمت ببينتشانُ
گوشَت نفس هايشان را بشنود،
همین که آغوشِ گرمشان را لمس كنيُ
بگویي “چقدر دوستشان داری”
يعني “صبحت بخير” شده!
جمعه و شنبه اش فرقي نمیکند،
صبح هایِ بودنشان همیشه بخیر می شود...


مجله ی تلگرامی
خاطرات خانه ی پدری 🏠🧩
@khateratekhaneyepedari


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
کار بالا موجوده😍👆

❌اینجا معدن کفشای طبی،راحتی مجلسی❌

✅ارســال رایــگان_ تضمیــن کیـــفیت ✅

💢به صورت تــک،عمــده،همــکاری💢

✅ ارســال از خـود #تولیـدی_تبــریــز ✅

❌همون تولیدی که تمامی کانال دارها عضون❌

لینک کانال و پیوستن فراموش نشه👇👇

https://t.me/+iA-oHBojwF02ODJk
https://t.me/+iA-oHBojwF02ODJk


‏پسره به مسخره ترين دليل ممكن
خودكشی كرده بود…
پسره به مامانش گفته بود امشب هوس كتلت كردم باباش پريده بود وسط و گفته بود:
نه كه خيلى آدم مفيدى هستی، كارم ميكنی، حالا دستور غذا هم ميدى؟
اونم يه بسته قرص خورده بود و نوشته بود حق با باباست، من خيلى به درد نخورم بخشيد كه پسر خوبى نبودم...

اون به خاطر ماجرای کتلت خودکشی نکرده بود. به خاطر تمام تحقیر شدن‌ها، توهین‌ها، دیده نشدن‌ها و..‌. خودکشی کرد
هیچ چیزی هیچوقت اثرش از بین نمیره، اگه حل نشه میمونه و تلنبار میشه و یه جایی فقط به یه تیکه کوچیک برای یه طوفان نیاز داره
مثل آبی که مدام داغ میشه و یه درجه بیشتر اونو میجوشونه، فقط یه درجه بیشتر ...
تغییر دما و جوشیدن آب رو میشه دید، دیدن تلاطم روان به این سادگی نیست
کاری نکنین آدم‌ها به نقطه بریدگی یا جوش برسن، چون اونوقت هیچ کاری از دست هیچکی بر نمیاد


مجله ی تلگرامی
خاطرات خانه ی پدری 🏠🧩
@khateratekhaneyepedari


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
یه زمانی سقف آرزوها و دلخوشیامون چقدر کوتاه بود...

یادش بخیر 😢


مجله ی تلگرامی
خاطرات خانه ی پدری 🏠🧩
@khateratekhaneyepedari


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
زندگی
چیزی نیست،
جز...
اُمیدهای کوچک ما...🌱❤


مجله ی تلگرامی
خاطرات خانه ی پدری 🏠🧩
@khateratekhaneyepedari


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
یه قمار باز پیر گفت:
جفتی شیش هم که باشه،
اگه به موقعه نباشه،
به درد نمیخوره!!


مجله ی تلگرامی
خاطرات خانه ی پدری 🏠🧩
@khateratekhaneyepedari


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
خانم ها حتما این ویدئو رو نگاه کنین👆👆


🔯🔯 اگه شما هم این مشکلات رو دارین لازمه تو این کانال عضو باشین👇

https://t.me/+kW7wwD3WiwxlOGU0

خدمات زیبایی زنان شامل 👇
لابیاپلاستی ؛ تنگی واژن ؛ تزریق ژل‌وچربی
توسط بهترین متخصصین زنان 😍😍


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
🔵⚪️💕🔵⚪️💕🔵⚪️💕🔵⚪️
#ویترین_جدید آوردیم
چقدر تنوع 🙈🙈🙈

اینجا همه چی پیدا میشه چه قیمتایی😱😱😱😱😱😱😱

💰تک فروشی با #قیمت_عمده 😍😍

هر هفته کلی #مدل_جدید 😍😍
_
✅ ثبت سفارشات:
🆔 @Lianastyleshop

🔴 لینک کانال برای دیدن مدلهای بیشتر:
https://t.me/Liana_styleshop
https://t.me/Liana_styleshop

✅ کانال رضایت مشتری ها:
@rezayatshik65


لاوین 🎼 آوای نوازشگر

🖌#حمیرا_آریانژاد_مرتضوی
#قسمت_چهارم
🎼
فرمانده گفت جوانمرد تو این همه مرخصی ساعتی میگیری دیگه نمیتونی مرخصی استحقاقی داشته باشی .
الان جنگه
حواست هست که
بهزادگفت بله قربان اجازه بدین از همین مرخصیها استفاده کنم .
فرمانده برگه مرخصی رو امضا کرد و گفت میل خودته
🎼
پرستار گفت
آخه نمیدونم اصلا اجازه بدن تو ببینیش یانه؟
بهزاد گفت ازتون خواهش میکنم یه کاری برام بکنید .
پرستار گفت همراه من بیا .
🎼
رییس بیمارستان نامه رو مهرو امضا کرد و به دست بهزاد دادو گفت امیدوارم بتونه کمکی باشه تا بتونی بچه رو ببینی .
بهزاد با خوشحالی گفت ممنونم یه دنیا ممنونم
🎼
مسئول شیر خوارگاه نامه رو خوند و دوباره توی پاکت گذاشت و چند دقیقه به صورت بهزادنگاه کرد و گفت یعنی تو این همه راه رو اومدی تا نوزاد رو ببینی .
بهزاد گفت بله
مسئول گفت خوش اومدی ولی آخه میدونی از نظر بهداشتی
یه نوزاد که تازه از بیمارستان مرخص شده
و شرایط تو ..
بهزاد گفت نزدیکش نمیشم از پشت پنجره .
یا تو بغل یکی از همکاراتون نگاش میکنم
مسئول گفت اینهمه اشتیاق از کجا اومده ؟
سرباز سرشو انداخت پایین
مسئول گفت .
به بچه ها میگم یه دست لباس تر و تمیز بهت بدن .
سر و صورتتم بشور ...
بهزاد گفت چشم
🎼
لاوین رو که تو آغوش بهزادگذاشتند .
شروع کرد به بو کردن تن نوزاد .
سرش رو بوسید وتو بغلش فشار داد و
شروع کرد آروم اروم‌ دم‌گوشش صحبت کردن و‌گریه کردن بعد یه مقداری پول داد به مربی .
خانم مربی گفت شما که چندتا قوطی شیر خشک آوردی.
بهزاد گفت اون برای لاوین و بقیه نوزاداست
اما این هدیه ای از طرف لاوینه .
مربی لبخندی زد و گفت دستتون درد نکنه
بعد از نیم ساعت مربی گفت میتونم ببرمش؟ بهزادگفت به همین زودی
و چند لحظه ساکت موند .
و ادامه داد میتونم بازم بیام دیدنش؟
مربی گفت اینو باید از خانم مسئول بپرسین .
🎼
بهزاد از شیر خوار گاه که بیرون اومد پیش خودش گفت حتما اینجا باید یه حموم عمومی داشته باشه حالا که اجازه دادن ببینمش .
هربار که اومدم اول میرم حموم و تر و تمیز میشم و بعد میرم پیش لاوین.
🎼
کاربهزاد این شده بود که هر وقت میتونست مرخصی میگرفت و خودش رو به شیر خوارگاه میرسوند .
و لاوین رو میدید .
هربار گرچه کم ولی برای لاوین خرید میکرد .
🎼
یه روز که به شیر خوار گاه رفت خانم مسئول با دیدن بهزادبا ناراحتی گفت متاسفم امروز نمیتونی لاوین رو ببینی .
بهزاد با تعجب گفت چرا؟
مسئول گفت چند روزی بود که تب داشت دیشب بردیمش بیمارستان بستریش کردیم .
🎼
دکتر معالج گفت ما خودمون اگه بیشتر از شما ناراحت نباشیم کمتر هم ناراحت نیستیم .
بهزادگفت شما اسم آمپول رو بگین از زیر سنگ هم شده پیدا میکنم .
دکتر گفت واقعیت توی هیچکدوم از داروخونه های شهر نمیتونی پیداش کنی.
🎼
بهزادخارج از محوطه بیمارستان با درموندگی
به دیوار تکیه کرد .
یه نفر نزدیکش شد و پرسید بگو ببینم اسمش چیه؟
بهزادگفت اسم چی چیه؟
مرد گفت اسم دوایی که میخوای؟
بهزادباخوشحالی تیکه کاغذی که اسم آمپول روش نوشته شده بود رو از جیبش دراورد و داد دست مرد .
مرد گفت پول داری؟
بهزادگفت والله
مرد راه افتادبهزاد پرسید کجا ؟
مرد گفت ببین سرکار!! بی مایه فتیره .
بهزاد گفت پول ندارم ولی هر کاری بگی بلدم‌گچکاری سیم کشی
مردگفت برو خدا به همراهت .
بهزادگفت ببین یه بچه تو این بیمارستانه اگه این آمپول رو بهش نزنن ممکنه خدایی نکرده ..
مرد روی ساعت مچی سرباز دست گذاشت و گفت به جای پول اینم قبوله
بهزاددستشو کشید و گفت این نمیشه ،فروشی نیست
مرد شونه هاشو بالا انداخت و چند قدم از بهزاد دور شد .
بهزاد بلافاصله صداش کرد و ساعت رو از مچش باز کرد و تا اومد بدش به مرد دلال  .یه نفر دستشو گذاشت روی دست بهزاد و گفت دست نگهدار.بهزادسرشو بلند کرد و زاگرس رو دید.
زاگرس یقه دلال رو گرفت و گفت خجالت نمی کشی داری از سرباز وطن اخاذی میکنی بعد آب دهنشو روی زمین ریخت و گفت تف به غیرتی که نداری .
حالا هم مثل بچه آدم میری دوای بچه رو ور میداری و میاری وگرنه میدم گوشاتو ببرن وجاش زنگوله آویزون کنن .تو این دیار جایی برای نامرد وجود نداره
🎼
چند هفته بعد یه روز توی شیرخوارگاه بهزاد
لاوین رو که بغل گرفت با ترس گفت خانم مربی چرا تو دهنش بنفش شده .
خانم مربی گفت چیز خطرناکی نیست دهنش برفک شده بود .
بهزاد گفت خیالم راحت باشه .
مربی گفت بله حتما .
بهزاد گفت چند وقته دیگه که دندون در بیاره
از این چیزا براش میخرم چی بهش میگن
آهان دندونک .
مربی سکوت کرد و بهزاد با نگرانی
پرسید اتفاقی افتاده .
مربی گفت ممکنه یه تعداد از نوازادا رو انتقال بدیم تهران .
بهزادگفت برای چی؟
مربی گفت دقیقا نمیدونم تصمیم رییس روساست .
بهزادبا تردید و نگرانی گفت یعنی لاوین هم جز اوناست .
مربی گفت فکر کنم بله 
بهزاد با ناراحتی گفت نه نمیذارم
https://t.me/gsbga_yas
@khateratekhaneyepedari
《گلسرخ و گل یاس🌺🍃 》


Forward from: ماهان فال
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
دفتر #دی بسته شد
هرورقش خاطره ای شد
درذهن من و تـو
خداوندا🙏
از تـو می خواهم
دفتر #بهمن را
بازیباترین رنگ قلمت
برایمان نقاشی کنی
نقشی ازخوبیها وخوشیها
بدون هیچ غم وغصه ای🌸

╔══๑❄️🌨❄️๑══╗
@aienetaroot
╚══๑❄️🌨❄️๑══╝




Video is unavailable for watching
Show in Telegram
این دابسمش بانو هایده می ارزه به هزارتا کنسرت امروزی


مجله ی تلگرامی
خاطرات خانه ی پدری 🏠🧩
@khateratekhaneyepedari


یادش بخیر صفای اون خونه‌های ویلایی و دلباز


مجله ی تلگرامی
خاطرات خانه ی پدری 🏠🧩
@khateratekhaneyepedari

20 last posts shown.