خاطرات خانه ی پدری


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


مجله ی تلگرامی
خاطرات خانه ی پدری
بخش ارتباط با مدیران کانال👇
@khateratekhaneyepedari_comments
گروه های تلگرامی:
@khaterehbazi_1
@khaterehbazi_2
@khaterehbazi_3
@khaterehbazi_4

صاحب امتیاز: @Mahan52
جهت همکاری یا سفارش آگهی 👆👆

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
همراه ما باشید در کانال خاطرات خانه پدری
🏚🏘🏡🏠
@khateratekhaneyepedari


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
همراه ما باشید در کانال خاطرات خانه پدری
🏚🏘🏡🏠
@khateratekhaneyepedari


۲۰ تمرین ساده برای تقویت حافظه و جلوگیری از آلزایمر


۱- با دست مخالف مسواک، شانه، بزنید و بنویسید.
۲- ساعت را در دست راست ببندید.
۳- کلمات را وارونه بگویید.
۴- از مسیر جدیدی به سر کار بروید.
۵- پاتوقتان را عوض کنید.
۶- درباره باورهایتان با تردید فکر کنید.
۷- جملات یک صفحه از کتاب را از آخر به اول بخوانید.

۸- کار جدیدی انجام دهید.
۹- موبایلتان را همراه خود نبرید.
۱۰- یک یا چند بیت شعر حفظ کنید.
۱۱- در جایی امن عقب عقب یا چشم بسته راه بروید.

۱۲- با افرادی که مدتهاست ندیده‌اید تماس بگیرید.
۱۳- لباسهایی با رنگ‌بندی جدید بپوشید.
۱۴- جدول حل کنید.
۱۵- بدون ماشین حساب محاسبه کنید.
۱۶- حدس‌های شمارشی متنوع و قابل راستی آزمایی بزنید.

۱۷- قبل از پایان فیلم ویدیویی آن را متوقف کنید و درباره پایانش تخیل سازی کنید.
۱۸- نقاشی یا رنگ آمیزی کنید.
۱۹- چیز تازه ای مثل آشپزی یاد بگیرید.
۲۰- آلبوم عکسهای قدیمی را ورق بزنید و درباره عکسهایش با کسی صحبت کنید.


همراه ما باشید در کانال خاطرات خانه پدری
🏚🏘🏡🏠
@khateratekhaneyepedari


هر گاه عیبی در من دیدی،به خودم خبر بده نه کسی دیگری...
چون تغییر آن دست من است!!!
کار اولت باعث پیشرفت و بهبودم میشود اما گزینه دوم غیبت است و مرا در تاریکی نگه میدارد...

چرا موقعی که چیز منفی در کسی می بینیم، جز خودش همه را خبر میدهیم؟؟؟

جمله ای که در یک هتل نوشته بود، شگفت زده ام کرد :
"اگر سبب رضایتت شدیم از ما سخن بگو و گرنه با خود ما بگو"
بر خود تطبیقش دهیم تا غیبت از میانمان از بین برود!!!

نصیحت کن اما رسوا نکن!!!
سرزنش کن اما جریحه دار نکن!!!
بهشت وعده دور از دسترسی نیست اگر بی بهانه خوب باشیم!


همراه ما باشید در کانال خاطرات خانه پدری
🏚🏘🏡🏠
@khateratekhaneyepedari


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
همراه ما باشید در کانال خاطرات خانه پدری
🏚🏘🏡🏠
@khateratekhaneyepedari


. ســ🥰✋ــلام صبح شنبه تون بخیر آرزو میکنم🌼🌼 دقایق امروز بـراتون سرشـار 🌼🌼از عــشق
🌼🌼سلامتی برکت وتندرستی باشه🌼🌼 امروزتـون قرین 🌼🌼با آرامـش ومـهر


همراه ما باشید در کانال خاطرات خانه پدری
🏚🏘🏡🏠
@khateratekhaneyepedari


در این صبح زمستانی
یه سـلام گرم
یه آرزوی زیبا
یه دعـای قشنگ
بـرای تک تک شما مهربانان
دلتون شاد
رزقتون پربرکت
زندگیتون زیبا
عاقبتتون بخیر
#روزتون_بینظیر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀



همراه ما باشید در کانال خاطرات خانه پدری
🏚🏘🏡🏠
@khateratekhaneyepedari


همراه ما باشید در کانال خاطرات خانه پدری
🏚🏘🏡🏠
@khateratekhaneyepedari


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
همراه ما باشید در کانال خاطرات خانه پدری
🏚🏘🏡🏠
@khateratekhaneyepedari


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
همراه ما باشید در کانال خاطرات خانه پدری
🏚🏘🏡🏠
@khateratekhaneyepedari


همراه ما باشید در کانال خاطرات خانه پدری
🏚🏘🏡🏠
@khateratekhaneyepedari


دریا 🌊 د🌊 دریا

🖌#حمیرا_آریانژاد_مرتضوی
#قسمت_۱۲۸
زینت ادامه داد اگه دریا دختر داریوشه
مهیارم پسر توئه .
در هر صورت هردوتا برادر زاده شن .
داوود گفت مالشه اختیارشو داره .
تا الان بوده چوبکده مهیار
حالا شده کارگاه دریای داریوش و برادران .
زینت گفت بله دیگه دارندگی و برازندگی .
داوود گفت دست وردار زن
این همه سال به سر همه سروری کردی و بابای پولدارتو به رخ همه کشیدی چی نصیبت شد ؟
البته بهت بگمااا
منم یکی عین خودت فقط از نوع مردونه ش .
زینت گفت از ما که گذشت امیدوارم بچه هام آخر و عاقبت به خیر بشن .
🌊
دکتر پشت میزش نشسته بود و خلیل و شهره و دانا روبروی دکتر .
دکتر گفت همون طور که تو جلسات قبلی بهتون گفته بودم .
انحراف ستون فقرات خیلی شدیده .
عملهای سخت و صد البته دوران نقاهت سخت‌تری  داره .
ممکنه این پروسه درمانی چندین ماه و حتی چند سال طول بکشه.
پسرم باید دردای زیادی رو تحمل کنی .
فیزیو تراپی .
کار درمانی
و...
برای همه اینها آماده ای
دانا گفت
اگه یه روز فقط یه روز از باقیمونده عمرم بتونم سرمو بالا بگیرم‌ و صاف راه برم .
همه این دردها و رنجها رو به جون میخرم .
دکتر گفت آفرین به اراده و شهامتت.
من با چند تا از همکارای ارتوپد و جراح استخوانم  مشورت میکنم و نتیجه شو به شما اطلاع میدم .
الان که پایان ساله
انشالله بعد از تعطیلات نوروز میریم برای مقدمات اولین عمل .
فقط برای دوره نقاهت بعد از عمل کسیو داری که ازت مراقبت کنه .
شهره گفت بله من
و اون یکی برادرم .
دانا دستشو روی دست شهره که روی دسته صندلی بود گذاشت و گفت خدا برای من نگهت داره .
خلیل گفت البته که من و پسرام سهیل و حاتم هم هستیم .
دکتر گفت خدا رو شکر
🌊
حبیب همینطور به کارتهای عروسی که روی طاقچه چیده شده بود نگاه میکرد .
سوری که پشت چرخ خیاطی نشسته بود و دسته رو میچرخوند گفت ببینم دلت رضایت نمیده دعوتشون کنی ؟
حبیب گفت درسته .
البته بهت بگم شیطون چند روزیه رفته تو جلدمو بهم میگه همشونو دعوت کن تا ببینن دختری که میخواستن ببرن هووی دختر مردم بشه
با چه شان و شوکتی داره میره خونه بخت .
غنچه گفت اگه نیتت اینه بهتره اصلا دعوتشون نکنی .
اما اگه قصدت اینه که اختلافها رو از بین ببری و کدورتها رو پاک کنی امر دیگه ایه .
سوری گفت مادر مگه تو این جماعت رو نمیشناسی؟
غنچه گفت چرا میشناسم .
ولی از اون بیشتر روزگار و بازیاشو میشناسم .
ما همگی مسافرای یه کشتی هستیم و معلوم نیست اگه دوباره طوفان بشه کی میره زیر آب و کی روی آب میمونه .
حبیب گفت حق باشماست و بلند شد کتش رو پوشید و کارتها رو ازروی طاقچه ورداشت و از اتاق رفت بیرون .
سوری گفت
ببینم بچه ها دیر نکردن؟لادن که گفت زود برمیگردیم
غنچه  گفت نه بابا کجا دیر کردن مگه نشنیدی  دوتا خواهر گفتن چند جا میریم و کارتای دعوت رو بین دوستامون پخش میکنیم .
آقا حاتم هم که کم دوست و آشنا توی این شهر نداره .
از اون طرفم میریم سینما .
سوری گفت یعنی همه اینایی که برای مراسم عروسی کارت بهشون میدن
پا میشن میان تهران؟
غنچه گفت هرکی اومد قدمش روی چشم
هرکی هم که نیومد تنش سلامت .
سوری پیراهن عروس کوچولو رو از زیر سوزن چرخ خیاطی دراورد و گفت خب تموم شد
بذار دریا جونم برگرده تنش کنه ببینم چطوره و رو کرد به غنچه جون و گفت چه خوب شد که برای سال تحویل همه پیش همیم .
🌊
ملی اومد تو اتاق سهیل رو که با کت و شلوار و کراوات دید گفت الهی هزار بار فدات بشم .
کی مبشه خودت داماد بشی و من از ذوقم ندونم چیکار کنم .
سهیل گفت اگه رضایت بدی همین فردا .
ملی گفت اتفاقا با بابات کلی حرف زدیم  ما حرفی نداریم
سهیل گفت راست میگی؟
ملی گفت بله که راست میگم .
فقط یه شرط داره اونم اینکه
بریم محضر
تعهد بدی روزی که هوس بچه دار شدن کردی تمام اموال منقول و غیر منقولت به نام شهره بشه .
سهیل گفت آخه برای چی؟
ملی گفت دیدی بهت گفتم هر روز تونستی با خودت کنار بیای میریم خواستگاری شهره .
من میخواستم تو رو امتحان کنم
که خوشبختانه یا متاسفانه یه ضرب رد شدی .
تو اگه از خودت مطمئن بودی باید بلافاصله قبول میکردی .
اما در پشت این عشق قدیمی یه خواسته کوچولو داره اون ته تهای دلت قیلی ویلی میره
اونم بابا شدنه .
حالا هم زودتر برو گلفروشی ماشین رو بگیر و ببر برسون دست حاتم .
که بره دنبال عروس .
خودتم زود برگرد
که خیلی کار داریم .
سهیل گفت خیلی نامردی
اینجوری آدمو امتحان میکنن؟
ملی گفت بله دیگه ما اینیم .
حالا هم یه دقیقه صبر کن منو بذار آرایشگاه .
سهیل گفت مگه تو عروسی؟
ملی با حالتی خاص گفت البته که از عروس چیزی کم ندارم ولی مادرشوهرم و باید مرتب باشم تا بچه م جلوی فامیلای زنش خجالت زده نشه .
در ضمن بعد از اینکه برگشتی خونه به خونه حاج محمود یه زنگ بزن .
احتمالا بابا رفته اونجا  که برای شب ،برنامه اومدنشو ردیف کنه .
https://t.me/gsbga_yas
@khateratekhaneyepedari
《گلسرخ و گل یاس🌺🍃 》


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
همراه ما باشید در کانال خاطرات خانه پدری
🏚🏘🏡🏠
@khateratekhaneyepedari


چو ایران نباشد
تن من مباد




همراه ما باشید در کانال خاطرات خانه پدری
🏚🏘🏡🏠
@khateratekhaneyepedari


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
خدا چیزی می‌داند که تو نمی‌دانی
به خدا اعتماد کن


عصر آدینه شاد


همراه ما باشید در کانال خاطرات خانه پدری
🏚🏘🏡🏠
@khateratekhaneyepedari


@shabhayirani

از پست فطرت قرض مگير

حرف سخن چين را باور مکن

⚜ از نيک کرداري خود غره مشو

⚜ با دزدان معامله مکن

با فرومايه مشورت مکن

هیچگاه سوگند مخور

⚜ نسبت به پدر و مادر فرمانبردار باش

⚜ مال خود را به حسود نشان نده

با انسان نادان راز مگوي

خود را به بندگي کسي مسپار

⚜ نزد نادان منشين

⚜ قبل از جواب دادن تفکر کن

در هر گفتار ادب را فراموش مکن

آنچه را گذشته فراموش کن

⚜ دشمن کهنه را دوست مساز

⚜ با آنکس که پدر و مادر از
او ناخشنود است هم‌کلام مباش


همراه ما باشید در کانال خاطرات خانه پدری
🏚🏘🏡🏠
@khateratekhaneyepedari


از لحاظ روحی ‏دلم میخواد برم اینجا و غرق سکوت و آرامش شم و صبح اینجا از خواب بیدار شم.


همراه ما باشید در کانال خاطرات خانه پدری
🏚🏘🏡🏠
@khateratekhaneyepedari


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
همراه ما باشید در کانال خاطرات خانه پدری
🏚🏘🏡🏠
@khateratekhaneyepedari


همراه ما باشید در کانال خاطرات خانه پدری
🏚🏘🏡🏠
@khateratekhaneyepedari


   یڪ قانون هست میگہ هر چہ بڪارید
  همان را درو خواهید ڪرد
  ڪاش بہ جز مهر بہ جز عشق دگر هیچ
  نڪاریم

   


همراه ما باشید در کانال خاطرات خانه پدری
🏚🏘🏡🏠
@khateratekhaneyepedari

20 last posts shown.