⏺ رهبری ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ در برابر تجمعی از افسران نیروی هوایی گفت؛
«
مذاکره با آمریکا هیچ تاثیری در رفع مشکلات کشور ندارد...»
و در ادامه ضمن اشاره کوتاهی به داستان نافرجام برجام و بدون اشاره به سهم خودش در روی کار آمدن دولت روحانی و حمایت تمام قدش از ظریف و بروز برجام، با بیان صریح جملات پیش رو، هرگونه احتمال مذاکره با ترامپ را از اساس ممنوع اعلام کرد؛
«
با دولت آمریکا نباید مذاکره کرد، مذاکره کردن عاقلانه نیست، هوشمندانه نیست، شرافتمندانه نیست...»نگارنده هیچگاه به خود اجازه نخواهد داد که همگام با کیهان و پایدارچی ها، به بهانه قسمت اخیر گفتار رهبری هواداران مذاکره با ترامپ را بی عقل، بی هوش و حواس و بی شرافت بخواند، اما معتقد است در صورت ادامه
حلقه حاکمیت و مقامات فعلی از مذاکره با ترامپ نیز آبی برای ملت گرم نخواهد شد، بدین اعتبار که چین و روسیه نیز نمونه قابل توجهی از جامعه جهانی اند و سالهاست حکومت ایران سیاست های کلی اش را به افق
روسچین تنظیم کرده است اما به وضوح میبینیم که طرفی از این همسویی حقارت آمیز بسته نشده، به همین نسبت مذاکره و حتی آغاز رابطه رسمی با ایالات متحده نیز توفیر چندانی نخواهد داشت.
در ایران سنگ اصلی پیش پای ثبات و توسعه،
«حلقه ثابت حاکمیت» است نه دولت های متخاصم، بعبارتی معضل ریشه ای کشور
«فقر دموکراسی» است. دموکراسی باید باشد تا با بسط
عدالت سیاسی صرفا
عقلای قوم بر مسند امور بنشینند و تحت نظارت عملی مردم ملزم به کاربست تدابیر عاقلانه در مهلت مقرر باشند.
برخلاف آنچه که مرسوم است دموکراسی در قیاس با اقتصاد، ثبات و امنیت تقدم وجودی دارد نه تقدم ارزشی و رتبی! یعنی تا در وهله نخست دموکراسی جلوه نکند امکان نسج مفاهیم ثلاثه مزبور وجود ندارد.اقتصاد، ثبات و امنیت بعنوان ارزش عینی تلقی میشوند و از طریق پایش میدانی این سه میتوان به سطح و عمق دموکراسی در هر بلادی پی برد، در کشوری که اقتصاد و امنیت وجود نداشته نباشد متهم ردیف اول آن
«استبداد ساختاری» است که معمولا تحت لوای نوعی
دموکراسی قلابی یا کم عمق و سطحی به زیست فریبنده خود ادامه میدهد.
اعتماد جهانی منحصر در استیلای
افکار عمومی بر عرصه سیاست است و بدین ترتیب اعتماد به حاکمیت های اقلیتی را روا نمیدارد، از این منظر است که جامعه جهانی به کشورهای غیر دموکراتیک اعتماد نمیکند، امروزه روز بهمان میزان که غرب به ایران اعتماد ندارد شرق نیز به دیده شک به قامت ایران می نگرد. ایران تاکنون برای جلب اعتماد استراتژیک چین و روس پنهانی امتیازات هنگفتی نسبت به برجام پرداخت کرده و سوگمندانه در این امر نیز ناموفق بوده است، در عالم سیاست رفع شک و تردیدها با انعقاد قراردادهای طولانی مدت میسور نیست، طرفه آنکه خط شک پیشتر به متن قراردادهای فی ما بین نیز رسوخ میکندـ
امروز کشورها ملزمند که از طریق زدودن استبداد سیاسی و بسط دموکراسی داخلی (بومی) همانند ژاپن و ترکیه و یا همانند کشورهای حاشیه خلیج فارس در عین استبداد در امر تصاحب حکومت لااقل با تن سپاری به ملاحظات جهانی و همسویی با قدرتها (دموکراسی وارداتی) به جلب اعتماد جهانی دست یازند، ایران در پسا انقلاب۵۷ نه تن به دموکراسی بومی میدهد و نه دموکراسی وارداتی را بر می تابد، وضعیت بغرنج امروزی کشورمان سرنوشت محتوم هر کشوری است که مثل ایران سیاست ورزی کند.
رهبری با مذاکره مستقیم بین دو رییس جمهور ایران و آمریکا مخالفت میکند، دلیل اصلی و خفیه آن نیز مشخص است، در شرایطی که قصه قدس برای همیشه فروریخته و سگرمه جماعت حزب اللهی بدجور بهم فرو رفته است، کافیست قصه مبارزه با آمریکا نیز به یکباره فرو بریزد تا فلسفه وجودی حکومت به سبک آیت الله ها از بیخ و بن پوچ و نابود گردد. طبعا آنچه در برابر تامین نشئه ضدآمریکایی جماعت حزب اللهی فاقد اهمیت است فقر مردمی است که امروز سالهای پایانی عصر قاجار را با پوست و استخوان خود لمس میکنند.
✍ علیرضا مکرمی
@KafeAndeshe