🔜 Bereft.
- همه فکر می‌کردن مردی، اما من باور داشتم یه روز برمی‌گردی.
- درسته، من مردم! من اون روز مردم و دیگه هیچ وقت نمی‌تونم به زندگی برگردم؛ پس دست از سرم بردار.
•┄┄•┄┄•
بعضی وقت‌ها انقدر حرف می‌زد، که تمام کلمات دنیا از بین لب‌هاش خارج می‌شدن. دقیقا همون لحظه بود که حس می‌کردم فرد برگزیده‌ام؛ تنها کسی که توی این دنیا می‌تونه اون کلمات بهشتی رو بشنوه.
•┄┄•┄┄•
- از اینکه نگاهت هنوز هم مثل قبله، متنفرم.
- ببخشید که هنوز عاشقتم.
- یک‌بار دیگه باهام بخواب و جوری انجامش بده، انگار آخرین باره. انگار اگه خورشید طلوع کنه، من ناپدید میشم و تو می‌مونی و عشق بی‌حاصلت..
•┄┄•┄┄•
- هیچ‌کس باورش نمی‌شه یک ذره‌ی ناچیز، خدا رو لمس کنه.
- من خدا نیستم، تو هم ناچیز نیستی؛ تو زیبایی و من این زیبایی رو دوست دارم!
•┄┄•┄┄•
- حالا باور می‌کنی من اون خدای کوفتی که توی ذهنت ساخته بودی، نیستم؟ من یه قاتلم و خشمی رو توی قلبم حس می‌کنم که اگه تک‌تک آدمای این شهر رو هم بکشم، خالی نمی‌شه.
- چشم‌هات خیلی زیبان. ازم استفاده کن تا انتقامت رو بگیری. بذار من به جات اون‌ها رو بکشم و تو با این نگاه زیبا به من خیره شو.
•┄┄•┄┄•
بهم حق بدین که تا این حد اون بوسه، اون آدم، اون اتاق و اون خاطره برام شیرین و لذت‌بخش باشه؛ چون هیونجین بدون پسری که پنجره‌ی اتاقش، روبه‌روی اتاق خاک گرفته و منحوسشه، بدون پسری که اولین بوسه‌اش رو با حواسی پرت دزدید، چه فرقی با یه مرده که کالبد زیبایی به تن کرده، داره؟ بذارین خودم جواب بدم، هیچی!
✧ Name: #Bereft
✧ Couple: #HyunLix
✧ Genre: Crime, Psychological, Romance, Mystery, Smut, Harsh
✧ Author: #Erienne | @Ruinmemore
✧ Telegram Channel: T.me/HereticTion
#teaser
- همه فکر می‌کردن مردی، اما من باور داشتم یه روز برمی‌گردی.
- درسته، من مردم! من اون روز مردم و دیگه هیچ وقت نمی‌تونم به زندگی برگردم؛ پس دست از سرم بردار.
•┄┄•┄┄•
بعضی وقت‌ها انقدر حرف می‌زد، که تمام کلمات دنیا از بین لب‌هاش خارج می‌شدن. دقیقا همون لحظه بود که حس می‌کردم فرد برگزیده‌ام؛ تنها کسی که توی این دنیا می‌تونه اون کلمات بهشتی رو بشنوه.
•┄┄•┄┄•
- از اینکه نگاهت هنوز هم مثل قبله، متنفرم.
- ببخشید که هنوز عاشقتم.
- یک‌بار دیگه باهام بخواب و جوری انجامش بده، انگار آخرین باره. انگار اگه خورشید طلوع کنه، من ناپدید میشم و تو می‌مونی و عشق بی‌حاصلت..
•┄┄•┄┄•
- هیچ‌کس باورش نمی‌شه یک ذره‌ی ناچیز، خدا رو لمس کنه.
- من خدا نیستم، تو هم ناچیز نیستی؛ تو زیبایی و من این زیبایی رو دوست دارم!
•┄┄•┄┄•
- حالا باور می‌کنی من اون خدای کوفتی که توی ذهنت ساخته بودی، نیستم؟ من یه قاتلم و خشمی رو توی قلبم حس می‌کنم که اگه تک‌تک آدمای این شهر رو هم بکشم، خالی نمی‌شه.
- چشم‌هات خیلی زیبان. ازم استفاده کن تا انتقامت رو بگیری. بذار من به جات اون‌ها رو بکشم و تو با این نگاه زیبا به من خیره شو.
•┄┄•┄┄•
بهم حق بدین که تا این حد اون بوسه، اون آدم، اون اتاق و اون خاطره برام شیرین و لذت‌بخش باشه؛ چون هیونجین بدون پسری که پنجره‌ی اتاقش، روبه‌روی اتاق خاک گرفته و منحوسشه، بدون پسری که اولین بوسه‌اش رو با حواسی پرت دزدید، چه فرقی با یه مرده که کالبد زیبایی به تن کرده، داره؟ بذارین خودم جواب بدم، هیچی!
•┄┄•┄┄•
✧ Name: #Bereft
✧ Couple: #HyunLix
✧ Genre: Crime, Psychological, Romance, Mystery, Smut, Harsh
✧ Author: #Erienne | @Ruinmemore
✧ Telegram Channel: T.me/HereticTion