#غربت_زیبا
#پارت_12
#فصل_2
راننده اومده بود،
ارج کلید رو ازش گرفت و گفت:
ـ ما خودمون میریم.
ـ چشم قربان.
ـ تو هم برو استراحت کن
ـ مرسی قربان
همه سوار شدیم
من هم به اصرار مامان جلو نشستم و ارج شروع کرد رانندگی
و اول رفتیم سمت بازار خرید،
گوشیمو از تو کیفم در آوردم و شماره ای که ارج داده بود؛
بهش داخل تلگرام پیام دادم
و پروفایلش رو دیدم
اووو چقدر خوشگل بود!!!
یه تاپ و شلوارک تنش بود داخل پروفایل!!
واقعا عجیبه!
ولی ناز بود.
بهش پیام دادم.
ـ سلام من نفس هستم؛
دوست دختر رفیق همسرتون!
گرفتم شمارتون رو با هم حرف بزنیم اگه موافقید
گوشی رو خاموش کردم
و گذاشتم داخل کیفم
رسیدیم
و ارج ماشین رو پارک کرد
و همه پیاده شدیم
رفتیم داخل،
واقعا قشنگ بود!!
من زیاد خرید نمیومدم،
میرفتم هم؛
مغازه های کوچیک میرفتم.
دست ارج رو گرفتم
و مامانم هم پشتمون داشت میومد
وارد اولین مغازه شدیم.
پر از لباس بود
دو دست لباس مشکی یه سلیقه ی ارج گرفتم
و رفتیم بیرون
ارج هم حساب کرد،
هر چی هم گفتم
خودم کار میکنم و این حرفا
هعی میگفت مهم نیست!
چیکار کنم خوب ؟؟؟؟
مغازه ی بعدی
پر از لباس خواب و پر از لباس زیر بود
من هم گفتم:
ـ میشه شما دو نفر اینجا وایسید
تا من بیام ؟
هر دو گفتن باشه.
حتی جلو مامانم
خجالت میکشیدم!
لباس زیر و اینا بخرم؛
رفتم داخل و چند تا لباس زیر دیدم
به خانم گفتم:
ـ اون سوتین رو برام میارید ؟
ـ چه سایزی ؟
تا اومدم بگم
ارج از پشت گفت:
ـ ۸۵
فقط قرمز بیارید.......
🌑 @Dark_moon_story
#پارت_12
#فصل_2
راننده اومده بود،
ارج کلید رو ازش گرفت و گفت:
ـ ما خودمون میریم.
ـ چشم قربان.
ـ تو هم برو استراحت کن
ـ مرسی قربان
همه سوار شدیم
من هم به اصرار مامان جلو نشستم و ارج شروع کرد رانندگی
و اول رفتیم سمت بازار خرید،
گوشیمو از تو کیفم در آوردم و شماره ای که ارج داده بود؛
بهش داخل تلگرام پیام دادم
و پروفایلش رو دیدم
اووو چقدر خوشگل بود!!!
یه تاپ و شلوارک تنش بود داخل پروفایل!!
واقعا عجیبه!
ولی ناز بود.
بهش پیام دادم.
ـ سلام من نفس هستم؛
دوست دختر رفیق همسرتون!
گرفتم شمارتون رو با هم حرف بزنیم اگه موافقید
گوشی رو خاموش کردم
و گذاشتم داخل کیفم
رسیدیم
و ارج ماشین رو پارک کرد
و همه پیاده شدیم
رفتیم داخل،
واقعا قشنگ بود!!
من زیاد خرید نمیومدم،
میرفتم هم؛
مغازه های کوچیک میرفتم.
دست ارج رو گرفتم
و مامانم هم پشتمون داشت میومد
وارد اولین مغازه شدیم.
پر از لباس بود
دو دست لباس مشکی یه سلیقه ی ارج گرفتم
و رفتیم بیرون
ارج هم حساب کرد،
هر چی هم گفتم
خودم کار میکنم و این حرفا
هعی میگفت مهم نیست!
چیکار کنم خوب ؟؟؟؟
مغازه ی بعدی
پر از لباس خواب و پر از لباس زیر بود
من هم گفتم:
ـ میشه شما دو نفر اینجا وایسید
تا من بیام ؟
هر دو گفتن باشه.
حتی جلو مامانم
خجالت میکشیدم!
لباس زیر و اینا بخرم؛
رفتم داخل و چند تا لباس زیر دیدم
به خانم گفتم:
ـ اون سوتین رو برام میارید ؟
ـ چه سایزی ؟
تا اومدم بگم
ارج از پشت گفت:
ـ ۸۵
فقط قرمز بیارید.......
🌑 @Dark_moon_story