💥دانلود کتاب«سالهای بحرانی نسل ما»
✍️علی مرادی مراغه ای
✅ایل مقدم یکی از مهمترین ایلات در آذربایجان بوده که قبلا در این پست بدان پرداخته ام.
♦️من مهندس رحمت اله مقدم مراغه ای را بیشتر از طریق ترجمه کتاب(دمکراسی در آمریکا اثر آلکسی توکویل) می شناختم و در آستانه انقلاب نیز در سال ۱۳۵۶ش، سخنرانی وی را به عنوان نماینده کانون نویسندگان در شبهای شعر گوته خوانده بودم.
مقدم مراغه ای پس از انقلاب از سوی دولت بازرگان استاندار تبریز شد و در زمانی که اختلافات حزب جمهوری خلق مسلمان به رهبری آیت الله شریعتمداری با حکومت برآمده از انقلاب درگرفته بود، او در مسند استانداری تبریز از نزدیک درگیر این کشمکشها بوده و از سوی این حزب نیز از تبریز برای انتخابات خبرگان قانون اساسی نامزد شد.
♦️مقدم مراغه ای در مجلس خبرگان با تصویب اصل ولایت فقیه مخالفت کرده و تنها فردی بود که در جلسه علنی از موضع مخالف سخن گفت. مقدم مراغهای در مخالفت با اصل پنجم قانون اساسی میگوید:
«این اصل حاکمیت را در انحصار طبقة خاصی به نام روحانیت قرار داده است و به فقها امتیاز بخشیده است، در حالی که حاکمیت از آن همه مردم است».
و البته در مقابل، تنها کسی هم که از موضع موافق سخن گفت دکتر بهشتی رئیس مجلس خبرگان بود.
اصل پنجم قانون اساسی چنین بود:
«اصل پنجم در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه)، در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که طبق اصل یکصد و هفتم عهدهدار آن میگردد»
♦️حزب توده هم که از طرفداران و حمایت کنندگان اصل پنجم و ولایت فقیه بوده بارها کاریکاتور مهندس مقدمه مراغه ای را به عنوان مزدور آمریکایی در روزنامه مردم درج کرده و خواستار دستگیری و محاکمه او شده بود که چند نمونه از آن را در کتاب(پروکروستس ایرانی) آورده ام.
بدنبال اشغال سفارت آمریکا، هنگامیکه ماموران دادستان وقت به اتهام ارتباط با سفارت آمریکا در صدد دستگیری مهندس مقدم مراغه ای برآمدند، او موفق به فرار به خارج از کشور شده و پس از تحمل سالها غربت، در پیرانه سری در ۱۳۷۵ش به ایران بازگشت و در ۱۳۹۱ش درگذشت.
♦️در سال ۱۳۸۳ش که برای تجدید چاپ سوم کتابم(از زندان رضاخان تا صدر فرقه...) به انتشارات اوحدی در تهران رفته بودم، در آنجا پیرمرد شکسته ای دیدم که هیچ شباهتی به تصاویر و فیلم سخنرانی او با کراوات و کت و شلوار شیک که در شبهای گوته یا پشت تریبون مجلس خبرگان دیده بودم نمی برد!
اصلا کوچک و تکیده شده بود! حتی شنیدم که تمام اموالش را مصادره کرده اند و پیرمرد در خانه خواهرش زندگی می کرد...
ابتدا نشناختم، وقتی مدیر انتشارات اوحدی، ما را به همدیگر معرفی کرد، دانستم که این پیرمردِ شکسته و رنج غربت کشیده، همان مهندس مقدم مراغه ای است در آن زمان 83 سال داشت. خیلی خوشحال شدم و رگِ تاریخنویسی ام گل کرد! چون روبرویم کسی نشسته بود که مشحون از خاطرات و کشمکشهای حزب جمهوری خلق مسلمان با جمهوری اسلامی در اوایل انقلاب در تبریز بود...
♦️در کنارش نشستم و از او خواستم باهم بنشینیم و خاطرات او را از آن دوران و حوادث تبریز ثبت کنیم، اما او جواب دلسرد کننده ای داد، مایل نبود و آهسته در گوشم چند جمله ای گفت که مضمونش این بود:
«فلانی، من تنها برای مردن و اینکه گوری از این خاک نصیب ام شود به این کشور برگشته ام...»
یاد سخن عارف قزوینی افتادم:
پیرمرد در آخر عمری برگشته بود تا مشتی از خاک وطن بر سر کند!
♦️در زمان خداحافظی، وقتی ناراحتی ام را دید، گفت که خاطراتم را نوشته ام و بزودی منتشر خواهد شد. چند سال بعد، خاطرات او را دیدم که با عنوان «سالهای بحرانی نسل ما» از سوی انتشارات علم منتشر شد، اگر چه کتابی خواندنی و قطور و ۹۵۰ صفحه بود اما باز انتظارم را برآورد نکرد، چون آن خاطرات چاپ شده با صد زبان می گفت که ناگفته هایش بیشتر از گفته هایش بوده است...!
برای دانلود دوستان، pdf این کتاب حجیم را اینجا در بخش آرشیو کانال ام می گذارم. دوستان می توانند بخوانند.
⏹️لینک کانال تلگرامی من: @Ali_Moradi_maragheie
◀️فیلم سخنرانی مهندس مقدم مراغه ای به عنوان مخالف و سخنرانی دکتر بهشتی به عنوان موافق اصل پنجم را در زیر آورده ام:
Telegram
attach 📎
✍️علی مرادی مراغه ای
✅ایل مقدم یکی از مهمترین ایلات در آذربایجان بوده که قبلا در این پست بدان پرداخته ام.
♦️من مهندس رحمت اله مقدم مراغه ای را بیشتر از طریق ترجمه کتاب(دمکراسی در آمریکا اثر آلکسی توکویل) می شناختم و در آستانه انقلاب نیز در سال ۱۳۵۶ش، سخنرانی وی را به عنوان نماینده کانون نویسندگان در شبهای شعر گوته خوانده بودم.
مقدم مراغه ای پس از انقلاب از سوی دولت بازرگان استاندار تبریز شد و در زمانی که اختلافات حزب جمهوری خلق مسلمان به رهبری آیت الله شریعتمداری با حکومت برآمده از انقلاب درگرفته بود، او در مسند استانداری تبریز از نزدیک درگیر این کشمکشها بوده و از سوی این حزب نیز از تبریز برای انتخابات خبرگان قانون اساسی نامزد شد.
♦️مقدم مراغه ای در مجلس خبرگان با تصویب اصل ولایت فقیه مخالفت کرده و تنها فردی بود که در جلسه علنی از موضع مخالف سخن گفت. مقدم مراغهای در مخالفت با اصل پنجم قانون اساسی میگوید:
«این اصل حاکمیت را در انحصار طبقة خاصی به نام روحانیت قرار داده است و به فقها امتیاز بخشیده است، در حالی که حاکمیت از آن همه مردم است».
و البته در مقابل، تنها کسی هم که از موضع موافق سخن گفت دکتر بهشتی رئیس مجلس خبرگان بود.
اصل پنجم قانون اساسی چنین بود:
«اصل پنجم در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه)، در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که طبق اصل یکصد و هفتم عهدهدار آن میگردد»
♦️حزب توده هم که از طرفداران و حمایت کنندگان اصل پنجم و ولایت فقیه بوده بارها کاریکاتور مهندس مقدمه مراغه ای را به عنوان مزدور آمریکایی در روزنامه مردم درج کرده و خواستار دستگیری و محاکمه او شده بود که چند نمونه از آن را در کتاب(پروکروستس ایرانی) آورده ام.
بدنبال اشغال سفارت آمریکا، هنگامیکه ماموران دادستان وقت به اتهام ارتباط با سفارت آمریکا در صدد دستگیری مهندس مقدم مراغه ای برآمدند، او موفق به فرار به خارج از کشور شده و پس از تحمل سالها غربت، در پیرانه سری در ۱۳۷۵ش به ایران بازگشت و در ۱۳۹۱ش درگذشت.
♦️در سال ۱۳۸۳ش که برای تجدید چاپ سوم کتابم(از زندان رضاخان تا صدر فرقه...) به انتشارات اوحدی در تهران رفته بودم، در آنجا پیرمرد شکسته ای دیدم که هیچ شباهتی به تصاویر و فیلم سخنرانی او با کراوات و کت و شلوار شیک که در شبهای گوته یا پشت تریبون مجلس خبرگان دیده بودم نمی برد!
اصلا کوچک و تکیده شده بود! حتی شنیدم که تمام اموالش را مصادره کرده اند و پیرمرد در خانه خواهرش زندگی می کرد...
ابتدا نشناختم، وقتی مدیر انتشارات اوحدی، ما را به همدیگر معرفی کرد، دانستم که این پیرمردِ شکسته و رنج غربت کشیده، همان مهندس مقدم مراغه ای است در آن زمان 83 سال داشت. خیلی خوشحال شدم و رگِ تاریخنویسی ام گل کرد! چون روبرویم کسی نشسته بود که مشحون از خاطرات و کشمکشهای حزب جمهوری خلق مسلمان با جمهوری اسلامی در اوایل انقلاب در تبریز بود...
♦️در کنارش نشستم و از او خواستم باهم بنشینیم و خاطرات او را از آن دوران و حوادث تبریز ثبت کنیم، اما او جواب دلسرد کننده ای داد، مایل نبود و آهسته در گوشم چند جمله ای گفت که مضمونش این بود:
«فلانی، من تنها برای مردن و اینکه گوری از این خاک نصیب ام شود به این کشور برگشته ام...»
یاد سخن عارف قزوینی افتادم:
پیرمرد در آخر عمری برگشته بود تا مشتی از خاک وطن بر سر کند!
♦️در زمان خداحافظی، وقتی ناراحتی ام را دید، گفت که خاطراتم را نوشته ام و بزودی منتشر خواهد شد. چند سال بعد، خاطرات او را دیدم که با عنوان «سالهای بحرانی نسل ما» از سوی انتشارات علم منتشر شد، اگر چه کتابی خواندنی و قطور و ۹۵۰ صفحه بود اما باز انتظارم را برآورد نکرد، چون آن خاطرات چاپ شده با صد زبان می گفت که ناگفته هایش بیشتر از گفته هایش بوده است...!
برای دانلود دوستان، pdf این کتاب حجیم را اینجا در بخش آرشیو کانال ام می گذارم. دوستان می توانند بخوانند.
⏹️لینک کانال تلگرامی من: @Ali_Moradi_maragheie
◀️فیلم سخنرانی مهندس مقدم مراغه ای به عنوان مخالف و سخنرانی دکتر بهشتی به عنوان موافق اصل پنجم را در زیر آورده ام:
Telegram
attach 📎