💥به مناسبت امروز: ۱۹ بهمن آغاز جنبش سیاهکل
✍️علی مرادی مراغه ای
✅جنبش چریکی ایران هم محصول خفقان داخلی و هم متاثر از فضای دوران جنگ سرد و خارجی بود آن زمان، تفنگ چنان محبوبیت داشت که حتی فیلسوفی چون سارتر، چه گوارا را کاملترین انسان می نامید!
♦️این چریکها و نسل انقلاب۵۷، نه تنها شباهتی به نسل روشنفکران مشروطه نداشتند، بلکه در تقابل با آنها بودند!.
به جای روشنگری روشنفکران مشروطه، عینک ايدئولوژيک بر چشم زده، شيفته توده مردمی بودند که آنرا نمی شناختند همان مردمی که جهل آنان در بنای رفیع استبداد، نقش اصلی را بازی میکند!
آنان متأثر از فضای جنگ سرد و جهان دو قطبی بودند، جهانی مشحون از دگماتیزم و ايدئولوژی جزمی، جهانی شیفته دود و باروت که راه نجات را در لوله تفنگ می جستند!.
همیشه چنین است که در جامعه خفقان زده، بجای اینکه دانایی رشد کند و احزاب مدرن شکل بگیرند، حرکتهای احساسی و رادیکالیزم رشد میکنند.
♦️تمام گروههای چريكی كه در دهه ۴۰ و ۵۰ مشی مسلحانه را برگزيدند رژيم شاه را سد راه و اصلاحناپذير دانسته و چاره را سرنگونی آن می دیدند!
فدائیان خلق، تعبير«موتور كوچك» برای گروه چريكی و «موتور بزرگ» برای توده مردم را از «رژه دبره» گرفته بودند یعنی اگر گروه چريكی به عنوان«موتور كوچك» نقش خويش را بخوبي ايفاء كند «موتور بزرگ» يعنی جامعه ايران به راه انقلاب خواهد افتاد و چریکهای فدایی، سیاهکل را نقطهی عزیمت حرکت موتور کوچک انتخاب کردند.
اما وقتي «موتور كوچك» در سياهكل به راه افتاد نه تنها «موتور بزرگ» به راه نيافتاد، بلكه خود روستائيان در سیاهکل، باقيمانده چريكها را دستگير و به ژاندارمها تحويل دادند، تا بعداً اعدام گردند!
بعدا هم وقتی آن موتور بزرگ براه افتاد در پشت یک مرجع دینی از جنس و دوستدار شیخ فضل الله نوری براه افتاد و مگر از یک جامعه دینی انتظاری غیر از این می رفت؟!
♦️آن چریکها شبیه آن حکومت و سیستم بودند، غالبا مردم شبیه همان سیستم موجود عمل میکنند حتی وقتی که بر ضد آن باشند!
و شوربختا که وقتی به تصفیه های درونی جنبش چریکی مخصوصا در زمان رهبری حمید اشرف مینگریم به این نتیجه تلخ میرسیم که آنها، دیکتاتورهای کوچکی بودند در شکم یک دیکتاتوری بزرگ یعنی سلطانیسم پهلوی که خود را نابغه، دوگل و دارای حمایت غیبی میدانست!
سیستمی که یک نفر تصمیم میگرفت و تمام مجلسین، هیات دولت، دستگاه قضایی تنها جنبه نمایشی داشت و نخست وزیر هویدا به قول جزنی، به اندازه کریم شیره ای دلقک ناصرالدین شاه در امور کشور اقتدار نداشت!
♦️بدون کار فرهنگی و آگاهی سیاسی مردم، درافتادن با استبداد از طریق توسل بر سلاح، به مثابه «با شمشیر چوبین به جنگ آسیاب رفتن» بوده چرا که آن نظام استبدادی، برآمده از اعماق ذهنی همان مردم بود.
چریکها در سیاهکل هرگز به این تجربه تلخ و گرانبار توجه نکردند که آنان از دهقانان سیاهکل شکست خوردند نه از ژاندارمها شاه.
در سیاهکل، دهقانان با همان ابزارهای دهقانی بیل، داس و چکش ...چریکها را دستگیر و زخمی کرده تحویل ژاندارمها دادند که بر پرچم نخستین کشور سوسیالیستی نقش بسته بودند!.
♦️چريکها، بهترین انسانها بودند از بهترینهای دانشگاهها که میتوانستند زندگی مرفهی فراهم کنند، ولی به لذات فردی خود نیاندیشیدند.
آنان پر از آرزوهای نيکخواهانه برای مردم بودند، اما در مبارزه، تنها نیت خوب کافی نیست، اگر شناخت و آگاهی در پشت آن نباشد، چه بسا گاهی فداکاری و نیت خوب میتواند به نتایج بد و مخرب بیانجامد!
ایرانی جماعت، احساسی، شاعر مسلک و کمتر میانه خوبی با فلسفه و خردورزی داشته، تمامی این شور و شوق و شیفتگی به مرگ و فدا کردن خود برگرفته از سنت و فرهنگ ایرانی، یعنی شهادت بوده، فرهنگی که جوهر آن، انکار فرديت انسان است و محور مبارزات و تلاشهای گروههای چپ بر ضدیت با دمکراسی، حقوق بشر، حقوق شهروندی استوار بوده.
♦️کتاب «جانهای شیفته یا جنبش چریکی» را که در سال ۱۳۹۰ نوشته ام و شش بار تجدید چاپ و نایاب گردیده اینک بخاطر گرانی کتاب و اوضاع بد مالی مردم، pdf کتاب را برای دانلود میگذارم.
این کتاب رایگان است اما کسانی که مایل باشند در قبال دانلود آن، مبلغی پردازند، خواهشمندم معادل آن مبلغ را به نزدیکترین کودکِ کاری که می شناسند کمک کنند، چرا که همگی ما در مقابل سرنوشت تمامی کودکان مسئول هستیم...
در این کتاب مثل بسیاری مورخان، در زندان ثنویت یعنی حق و باطل گرفتار نشده ام که از یک طرف شیطان و از طرفی فرشته بسازم بلکه یک سیستم بسته و دیکتاتوری را به نقد نشسته ام که به تناسب و مانند خودش، حزب و اپوزیسیونش را داشته و همیشه نوع نگرش من چنین بوده است...
⏹️لینک پیوستن به کانال من: @Ali_Moradi_maragheie
لینک دانلود کتاب در اینجا و یا در زیر:
✍️علی مرادی مراغه ای
✅جنبش چریکی ایران هم محصول خفقان داخلی و هم متاثر از فضای دوران جنگ سرد و خارجی بود آن زمان، تفنگ چنان محبوبیت داشت که حتی فیلسوفی چون سارتر، چه گوارا را کاملترین انسان می نامید!
♦️این چریکها و نسل انقلاب۵۷، نه تنها شباهتی به نسل روشنفکران مشروطه نداشتند، بلکه در تقابل با آنها بودند!.
به جای روشنگری روشنفکران مشروطه، عینک ايدئولوژيک بر چشم زده، شيفته توده مردمی بودند که آنرا نمی شناختند همان مردمی که جهل آنان در بنای رفیع استبداد، نقش اصلی را بازی میکند!
آنان متأثر از فضای جنگ سرد و جهان دو قطبی بودند، جهانی مشحون از دگماتیزم و ايدئولوژی جزمی، جهانی شیفته دود و باروت که راه نجات را در لوله تفنگ می جستند!.
همیشه چنین است که در جامعه خفقان زده، بجای اینکه دانایی رشد کند و احزاب مدرن شکل بگیرند، حرکتهای احساسی و رادیکالیزم رشد میکنند.
♦️تمام گروههای چريكی كه در دهه ۴۰ و ۵۰ مشی مسلحانه را برگزيدند رژيم شاه را سد راه و اصلاحناپذير دانسته و چاره را سرنگونی آن می دیدند!
فدائیان خلق، تعبير«موتور كوچك» برای گروه چريكی و «موتور بزرگ» برای توده مردم را از «رژه دبره» گرفته بودند یعنی اگر گروه چريكی به عنوان«موتور كوچك» نقش خويش را بخوبي ايفاء كند «موتور بزرگ» يعنی جامعه ايران به راه انقلاب خواهد افتاد و چریکهای فدایی، سیاهکل را نقطهی عزیمت حرکت موتور کوچک انتخاب کردند.
اما وقتي «موتور كوچك» در سياهكل به راه افتاد نه تنها «موتور بزرگ» به راه نيافتاد، بلكه خود روستائيان در سیاهکل، باقيمانده چريكها را دستگير و به ژاندارمها تحويل دادند، تا بعداً اعدام گردند!
بعدا هم وقتی آن موتور بزرگ براه افتاد در پشت یک مرجع دینی از جنس و دوستدار شیخ فضل الله نوری براه افتاد و مگر از یک جامعه دینی انتظاری غیر از این می رفت؟!
♦️آن چریکها شبیه آن حکومت و سیستم بودند، غالبا مردم شبیه همان سیستم موجود عمل میکنند حتی وقتی که بر ضد آن باشند!
و شوربختا که وقتی به تصفیه های درونی جنبش چریکی مخصوصا در زمان رهبری حمید اشرف مینگریم به این نتیجه تلخ میرسیم که آنها، دیکتاتورهای کوچکی بودند در شکم یک دیکتاتوری بزرگ یعنی سلطانیسم پهلوی که خود را نابغه، دوگل و دارای حمایت غیبی میدانست!
سیستمی که یک نفر تصمیم میگرفت و تمام مجلسین، هیات دولت، دستگاه قضایی تنها جنبه نمایشی داشت و نخست وزیر هویدا به قول جزنی، به اندازه کریم شیره ای دلقک ناصرالدین شاه در امور کشور اقتدار نداشت!
♦️بدون کار فرهنگی و آگاهی سیاسی مردم، درافتادن با استبداد از طریق توسل بر سلاح، به مثابه «با شمشیر چوبین به جنگ آسیاب رفتن» بوده چرا که آن نظام استبدادی، برآمده از اعماق ذهنی همان مردم بود.
چریکها در سیاهکل هرگز به این تجربه تلخ و گرانبار توجه نکردند که آنان از دهقانان سیاهکل شکست خوردند نه از ژاندارمها شاه.
در سیاهکل، دهقانان با همان ابزارهای دهقانی بیل، داس و چکش ...چریکها را دستگیر و زخمی کرده تحویل ژاندارمها دادند که بر پرچم نخستین کشور سوسیالیستی نقش بسته بودند!.
♦️چريکها، بهترین انسانها بودند از بهترینهای دانشگاهها که میتوانستند زندگی مرفهی فراهم کنند، ولی به لذات فردی خود نیاندیشیدند.
آنان پر از آرزوهای نيکخواهانه برای مردم بودند، اما در مبارزه، تنها نیت خوب کافی نیست، اگر شناخت و آگاهی در پشت آن نباشد، چه بسا گاهی فداکاری و نیت خوب میتواند به نتایج بد و مخرب بیانجامد!
ایرانی جماعت، احساسی، شاعر مسلک و کمتر میانه خوبی با فلسفه و خردورزی داشته، تمامی این شور و شوق و شیفتگی به مرگ و فدا کردن خود برگرفته از سنت و فرهنگ ایرانی، یعنی شهادت بوده، فرهنگی که جوهر آن، انکار فرديت انسان است و محور مبارزات و تلاشهای گروههای چپ بر ضدیت با دمکراسی، حقوق بشر، حقوق شهروندی استوار بوده.
♦️کتاب «جانهای شیفته یا جنبش چریکی» را که در سال ۱۳۹۰ نوشته ام و شش بار تجدید چاپ و نایاب گردیده اینک بخاطر گرانی کتاب و اوضاع بد مالی مردم، pdf کتاب را برای دانلود میگذارم.
این کتاب رایگان است اما کسانی که مایل باشند در قبال دانلود آن، مبلغی پردازند، خواهشمندم معادل آن مبلغ را به نزدیکترین کودکِ کاری که می شناسند کمک کنند، چرا که همگی ما در مقابل سرنوشت تمامی کودکان مسئول هستیم...
در این کتاب مثل بسیاری مورخان، در زندان ثنویت یعنی حق و باطل گرفتار نشده ام که از یک طرف شیطان و از طرفی فرشته بسازم بلکه یک سیستم بسته و دیکتاتوری را به نقد نشسته ام که به تناسب و مانند خودش، حزب و اپوزیسیونش را داشته و همیشه نوع نگرش من چنین بوده است...
⏹️لینک پیوستن به کانال من: @Ali_Moradi_maragheie
لینک دانلود کتاب در اینجا و یا در زیر: