ماتیک💄


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha


بنر ها همه واقعی و پارت اصلی هستن پس کپی نکنید لطفاً
به قلم حنانه فیضی
رمان های نویسنده : ماتیک ، دلارای ، مرگ ماهی

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🔮طلسم دفع بیماری🪄
💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍
💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎
🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم
❤️‍🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️‍🔥


✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه
🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇
https://t.me/telesmohajat
💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان àɓ²⁶
👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینی👇
🆔@ostad_seyed_hoseyni
☎️  09213313730
@telesmohajat




Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
دیلدو رو جلوی صورتم تکون داد
-شبایی که شوهرت پیش منه خودت و با این میکنی هووی عزیزم؟

آب دهنم رو قورت دادم و به اتاق نگاه کردم
میترسیدم ایزد بیاد و بفهمه شبا با صدای سکس شون خودارضایی میکنم
دست انداختم تا دیلدو رو بگیرم اما دستش رو عقب کشید و گفت:
-اگه میخوای بهش نگم باید واسم یکاری کنی!

چشمام برقی زد
-چکار؟ هر کاری بگی میکنم؟
با چشمای خمار به لای پاهاش اشاره کرد:
-واسم بخور
اگه خوب ارضام کنی بهش نمیگم
با صدای ایزد هر دو به عقب برگشتیم
زیپش و پایین کشید و روی کاناپه نشست:
-بیاید جلو زنای خوشگلم
تا وقتی سالار شوهرتون هست دیلدو چرا؟
زبون رو لبم کشید و الناز...

https://t.me/+4DoKfE3_nmQwZmZk
https://t.me/+4DoKfE3_nmQwZmZk
https://t.me/+4DoKfE3_nmQwZmZk
https://t.me/+4DoKfE3_nmQwZmZk
من ایزد!
خلبان هات و وارث خاندان توتونچی که مجبور میشم با دختر رضا شیره ازدواج کنم
بعد از مرگ خان بابا سرش زن میگیرم و برای انتقام هر روز جلوی زنم شکنجه ش می‌کنم ‌
غافل از اینکه عاشقش شدم و بعد از فرار کردنش در به در دنبالش میگردم
...


#پارت_1

- سایز آلتت همونیه که توی پیام گفتی؟
دست های مردونش رو روی پاهاش فشار داد.
من پاهامو ‌رو هم انداختم که نگاهش روس شلوارم کشیده شد.
- اوم...بله بله. همونی که گفتم.
با بیخیالی گفتم:
- قدت چی؟ گفتی ۱۹۰ ای؟ به نظر کوتاه تر میای.
سرخ شد، سرش رو پایین انداخت و صدای مردونش رو صاف کرد.
- شاید چند سانت کوتاه تر باشم نمی‌دونم.
پوزخندی زدم و کت چرمم رو از تن کندم.
- چند سانت تفاوت قد خیلی مهم نیست.
ولی تو آلت چرا!
نگرانم که شاید برای اونجا هم یه پنج شیش سانت دروغ گفته باشی‌.
قرمزی تا گوش هاش هم رسیده بود، توی اگهی زده بود که باکره نیست و بارها رابطه داشته.
ولی حتما بقیه ی دخترهای زیرش مثل من نبودن.
- بگو ببین یاشار...اسمت رو درست گفتم؟
- ب...بله خانوم.
فکر میکرد بابت پولی که میخوام بهش بدم اون باید برده ی من باشه نه؟
- به نظرت من عجیبم؟ با من صادق باش.
- خب راستش...شما دنبال کسی بودید که لذت جنسی بده. من توقع داشتم شما ...
- توقع داشتی من لخت و خیس منتظرت باشم نه؟
شایدم توقع داشتی مجبورت کنم پام رو لیس بزنی؟
فشار دستش روی پاهاش خیلی شد.
مردونگیش دلم رو برده بود، مردونگی قاطی خجالت.ازش یه پارتنر خوب میساخت.
- بله ولی شما کاملا لباس پوشیدید.
آروم دکمه های مانتوم رو باز کردم.
سینه هام که نمایان شد چشم هاش تا آخرین حد گشاد شدند.
- ولی دیگه پوشیده نیستم، درسته؟
یونا دختر پولدار ولی خیلی خاکی و ساده ای که از لحاظ جنسی احساس فقر میکنه.
و یک راه بیشتر به ذهنش نمیرسه...
اجاره کردن یک مرد جذاب برای رابطه.

https://t.me/+UnUTga3Dt504Nzdk
https://t.me/+UnUTga3Dt504Nzdk
https://t.me/+UnUTga3Dt504Nzdk


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
#پیام_ناشناس📫

سلام ببخشید یه رمان بود که پسره اختلال دو قطبی داشت و وقتی اون خوی شر و شیطونش فعال می شد می رفت پارتی با دخترا سکس گروهی می کرد رو دارید؟ به خاطر صحنه های باز و خشنی که داشت ترسیدم مامانم بفهمه لفت دادم الان در به در دنبالشم 😭💔

#پاسخ

سلام عزیزم بله این رمان به شدت هاته و صحنه های به شدت بازی داره برای آخرین بار لینکه رو می ذارم دلی به خاطر فی*لترینگ سریع پاک می کنم پس تا لینک باطل نشده سریع عضو شو 👇🔞❌
https://t.me/+qQKhQKImXkY4MjI0
https://t.me/+qQKhQKImXkY4MjI0

#پارت18
یک لیوان
#شراب برای خودم ریختم که سه تا دختر با نیم تنه باز و شو.*رت کوتاه بهم نزدیک شدند
شراب رو خوردم و شروع به
#بوسیدن لب هاشون کردم
اوففف چه
#جیگرایی بودن!
اسپنکی به باس*.ن یکیشون زدم که منو بلند کردند و توی یه اتاق خالی بردند و دوتاشون شروع به در اوردن لباس هام کردند و یکیشون شروع به
#بوسیدن لب هام کرد
ازش جدا شدم و لب یکی دیگشون که موهای مشکی و چشم های
#آبی داشت رو شروع به بوسیدن کردم.
اون دوتای دیگه اون پایین ...😈💦🔞
https://t.me/+qQKhQKImXkY4MjI0
https://t.me/+qQKhQKImXkY4MjI0

پارت واقعی ورود افراد زیر 20 سال ممنوع❌🔞


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
گرشامعتمد...
مالک بزرگترین پرورشگاه کشور، پسر جذاب ومغرورِ هیکلی و بشدت هاتی که با سیاست خودش تونست مالکیت پرورشگاه رو از چنگ پدربزرگش بشرط ازدواج بدست بیاره ولی این بین پدربزرگش براش شرط دیگه ای گذاشته اونم اینکه به یکسال نکشیده باید وارثش رو بدنیا بیاره ولی...🔞❌
یه روز توی راهروی پرورشگاه از لای در با دیدن تن لخت دختری ناخواسته به سمتش میره و...💯🔞🔥
https://t.me/+kp5y8oUtcdpiZDZk
https://t.me/+kp5y8oUtcdpiZDZk
#ممنوعه🔞#هات‌سکسی‌آبداروشورت‌خیس‌کن💦🔥💯


#part629 ‌‌مــــــ💄ــــــاتیک

با باز شدن در از جا پرید

ساواش با دیدنش با اخم به در اشاره زد

_ قرار نیست اولیا مخدره افتخار بدن بیان بیرون؟

سمت در قدم برداشت و آرام توضیح داد

_ داشتم حاضر می‌شدم ، بریم

قبل ازینکه از چهارچوب در عبور کند بازویش کشیده شد

سر ساواش نزدیک گوشش آمد ، لحنش تهدیدآمیز بود

_ حواست به رفتارت باشه خانم کوچولو

لادن خودش را عقب کشید

_ ولم کن ، چندبار به خانوادت بی احترامی کردم که اینطوری رفتار می‌کنی؟

ساواش پوزخند زد

_ اون زمان عروس دسته گلشون بودی که شرمنده کرده و بله داده ، نه خائنی که...

لادن عقب هلش داد و بیرون زد
آرام غرید

_ حوصلتو ندارم

ساواش با پوزخند پشتش آمد و لادن سعی کرد اضطرابش را پنهان کند

پدر و مادر ساواش ، عمه اش و دختر عمه‌اش سوگل

اگر بدونید چی در انتظارِ دخترمه🥲💔
با توجه به افزایش هزینه‌ها ما هم از آذرماه افزایش قیمت داریم و تخفیفِ ۳ رمان با هم حذف می‌شه
پس اگر مایلید با قیمتِ کمتر عضو بشید لطفا عجله کنید که شرمندتون نشیم
ورود به vip :
https://t.me/c/1477574810/52174


خواننده ماتیک هستید؟
شخصیت
ساواش رو دوست دارید؟
ژانر انتقامی و پسرخشن می‌پسندید؟


رمانای دیگه‌ی نویسنده ماتیک با همین سبک تقدیمتون + هدیه ناقابل🫧


📚دلارای🔞
(پسرخشن ازدواج‌اجباری صحنه‌دار) خلاصه👇
تک‌دخترِ حاج فرهمند لای پر قو بزرگ شده
تا با حال آفتاب و مهتاب هم دلارای فرهمند رو ندیدن اما رسوایی بزرگ جرقه میخوره! اونم زمانی که دختر 17 ساله‌ی حاج فرهمند چشمش به پسر از خارج برگشته‌ی حاج ملک‌شاهان می‌خوره و بخاطر اینکه به چشمش بیاد از همه‌چی میگذره! همه‌چی مثل چادرش ، مثل اعتقاداتش و مثل بکارتش! غافل ازینکه آلپ‌ارسلان آدمِ موندن نیست حتی اگر شکم دخترک بالا اومده باشه و جایی برای رفتن نداشته باشه
کانال vip این رمان 47 هزارتومان

📚مرگ‌ماهی🔞
(مافیایی انتقامی پسرخشن) خلاصه👇
طوفان خسروشاهی بعد از ۲۰ سال برگشته اما نه به عنوان اون پسربچه‌ای که همه عذابش دادن! بلکه به عنوان یکی از بانفوذ ترین اعضای مافیای اسلحه و موادمخدر
برگشته تا انتقام بگیره و در این بین قربانیش زیادی بی گناه و بیچاره‌ست!
ماهیِ شانزده ساله هدف درست نیست اما طوفان با بی رحمی براش تداعی کننده‌ی جهنم می‌شه...
کانال vip این رمان 45 هزارتومان


📚ماتیک🔞
(استاددانشجو انتقامی عاشقانه‌) خلاصه👇
دختر حاج مرتضی‌فخرآرا هیچ شباهتی به بقیه‌ی دخترای خانواده‌اش نداره
همون بچه ای که تو 3سالگی با شورت دوید تو مجلس ختم قرآن حاج خانم یا تو 9سالگی هرکارش کردن روسری سر نکرد
حاج مرتضی تصمیم می‌گیره ته‌تغاریش رو به استاد ساواش دانش‌پژوه بسپره تا شاید اون بتونه قوانین رو یادش بده اما اون مرد با خشونت و بی‌رحمیش تنها دخترک رو آزار میده بی‌خبر ازینکه دلش برای دختربچه میلرزه
کانال vip این رمان 38 هزارتومان


🎁 هــــدیـــــه‌ویـــــژه 🎁
دوستانی که علاقه دارن در هر سه کانال vip عضو بشن با پرداخت فقط 79 هزارتومان میتونن رمان‌هارو داشته باشن
(یعنی با بیش از سی هزارتومان تخفیف!)

6280231526504047
ثریا هودانلویی
@baran_moslemii


برای کپی شماره کارت برای واریز مبلغ اینجا کلیک کنید👉


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🔮طلسم دفع بیماری🪄
💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍
💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎
🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم
❤️‍🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️‍🔥


✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه
🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇
https://t.me/telesmohajat
💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان àɓ²⁵
👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینی👇
🆔@ostad_seyed_hoseyni
☎️  09213313730
@telesmohajat


#part628 ‌‌مــــــ💄ــــــاتیک

ساواش تیشرت سفید اسپورتی به تن داشت با شلوار کتان کرم رنگ

لادن لبخند زد

منتظر بود ساواش برای درست کردن چنین شامی ستایشش کند اما او تنها ابرو درهم کشید

_ الان می‌رسن ، قراره همین شکلی باشی؟
بو روغن میدی!

لبخند لادن جمع شد

دندان هایش را روی هم فشرد و سمت قابلمه برگشت

_ شاید چون از کله سحر دارم غذا درست میکنم!

ساواش با خونسردی لیمونادی برای خودش باز کرد و همانطور که بیرون میرفت جواب داد

_ قرار نیست هیئت شام بدی دخترخانم!
ادا در نیار

تلخ پوزخند زد
ادا در می آورد و از صبح زود فرصت نکرده بود بنشیند
ادا در می آورد و از خستگی زانوهایش می‌لرزید
ادا در می آورد و خانه به آن بزرگی را به تنهایی مرتب کرده بود

زیر مرغ ها را کم کرد و به اتاق برگشت

استرس امانش را بریده بود

وارد حمام شد و به سرعت دوش گرفت اما قبل از خارج شدن صدای زنگ در را شنید

لبش را گزید و در دل دعا کرد اتفاق بدی نیفتد

با حسی بد پیراهن سفید تن کرد

آستین هایش تور بود و کمربند مشکی رنگی داشت

بلندی اش تا پایین زانوهایش می‌رسید

موهایش را ساده بالای سرش جمع کرد و صندل های کرم رنگیش را پوشید

حال لباس هایش با ساواش ست شده بود

با توجه به افزایش هزینه‌ها ما هم از آذرماه افزایش قیمت داریم و تخفیفِ ۳ رمان با هم حذف می‌شه
پس اگر مایلید با قیمتِ کمتر عضو بشید لطفا عجله کنید که شرمندتون نشیم
ورود به vip👇❤️
https://t.me/c/1477574810/52112


خواننده ماتیک هستید؟
شخصیت
ساواش رو دوست دارید؟
ژانر انتقامی و پسرخشن می‌پسندید؟


رمانای دیگه‌ی نویسنده ماتیک با همین سبک تقدیمتون + هدیه ناقابل🫧


📚دلارای🔞
(پسرخشن ازدواج‌اجباری صحنه‌دار) خلاصه👇
تک‌دخترِ حاج فرهمند لای پر قو بزرگ شده
تا با حال آفتاب و مهتاب هم دلارای فرهمند رو ندیدن اما رسوایی بزرگ جرقه میخوره! اونم زمانی که دختر 17 ساله‌ی حاج فرهمند چشمش به پسر از خارج برگشته‌ی حاج ملک‌شاهان می‌خوره و بخاطر اینکه به چشمش بیاد از همه‌چی میگذره! همه‌چی مثل چادرش ، مثل اعتقاداتش و مثل بکارتش! غافل ازینکه آلپ‌ارسلان آدمِ موندن نیست حتی اگر شکم دخترک بالا اومده باشه و جایی برای رفتن نداشته باشه
کانال vip این رمان 47 هزارتومان

📚مرگ‌ماهی🔞
(مافیایی انتقامی پسرخشن) خلاصه👇
طوفان خسروشاهی بعد از ۲۰ سال برگشته اما نه به عنوان اون پسربچه‌ای که همه عذابش دادن! بلکه به عنوان یکی از بانفوذ ترین اعضای مافیای اسلحه و موادمخدر
برگشته تا انتقام بگیره و در این بین قربانیش زیادی بی گناه و بیچاره‌ست!
ماهیِ شانزده ساله هدف درست نیست اما طوفان با بی رحمی براش تداعی کننده‌ی جهنم می‌شه...
کانال vip این رمان 45 هزارتومان


📚ماتیک🔞
(استاددانشجو انتقامی عاشقانه‌) خلاصه👇
دختر حاج مرتضی‌فخرآرا هیچ شباهتی به بقیه‌ی دخترای خانواده‌اش نداره
همون بچه ای که تو 3سالگی با شورت دوید تو مجلس ختم قرآن حاج خانم یا تو 9سالگی هرکارش کردن روسری سر نکرد
حاج مرتضی تصمیم می‌گیره ته‌تغاریش رو به استاد ساواش دانش‌پژوه بسپره تا شاید اون بتونه قوانین رو یادش بده اما اون مرد با خشونت و بی‌رحمیش تنها دخترک رو آزار میده بی‌خبر ازینکه دلش برای دختربچه میلرزه
کانال vip این رمان 38 هزارتومان


🎁 هــــدیـــــه‌ویـــــژه 🎁
دوستانی که علاقه دارن در هر سه کانال vip عضو بشن با پرداخت فقط 79 هزارتومان میتونن رمان‌هارو داشته باشن
(یعنی با بیش از سی هزارتومان تخفیف!)

6280231526504047
ثریا هودانلویی
@baran_moslemii


برای کپی شماره کارت برای واریز مبلغ اینجا کلیک کنید👉


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🔮طلسم دفع بیماری🪄
💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍
💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎
🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم
❤️‍🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️‍🔥


✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه
🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇
https://t.me/telesmohajat
💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان àɓ²⁴
👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینی👇
🆔@ostad_seyed_hoseyni
☎️  09213313730
@telesmohajat




#part627 ‌‌مــــــ💄ــــــاتیک

لیلا خندید

_ باریک‌الله دختر ، یک پا کدبانو شدی

_ مرغم سرخ کردم ، از اون سسایی که لیدا یاد داشت درست کردم
ولی بادمجون شکم پرام زیاد خوب نشده

_ تو از بچگی بادمجون دوست نداشتی
لازم نکرده نظر بدی
بگو شوهرت مزه کنه ادویه‌اش اندازست یا نه

لادن زیرچشمی به در اتاق خیره شد و پوف کشید

_ نیم ساعت پیش رسید

_ خب؟

_ خب که خب! من از پنج صبح دارم خونه رو تمیز میکنم و غذا میذارم
حتی یک نگاه نکرد تو آشپزخونه رو
جواب سلامم به زور داد

لیلا با دلسوزی جواب داد

_ قربونت برم ته‌تغاری تو به دل نگیر
مرده ، غرورش له شده با اشتباهی که کردی
کم کم خودش کنار میاد می‌فهمه از سر بچگی بوده

غمگین پوف کشید

هیچکس باورش نداشت...

به جای بحث کردن آرام گفت

_ خواهری من برم حاضرشم
الان می‌رسن

_ برو عزیزم
به ساواش سلام برسون

پوزخند زد

_ هم از من متنفره هم از خانوادم!

_ لادن باور کن ما....

جمله اش را قطع کرد

_ ساواش اومد ، خدافظ

ورود به vip👇❤️
https://t.me/c/1477574810/51944


خواننده ماتیک هستید؟
شخصیت
ساواش رو دوست دارید؟
ژانر انتقامی و پسرخشن می‌پسندید؟


رمانای دیگه‌ی نویسنده ماتیک با همین سبک تقدیمتون + هدیه ناقابل🫧


📚دلارای🔞
(پسرخشن ازدواج‌اجباری صحنه‌دار) خلاصه👇
تک‌دخترِ حاج فرهمند لای پر قو بزرگ شده
تا با حال آفتاب و مهتاب هم دلارای فرهمند رو ندیدن اما رسوایی بزرگ جرقه میخوره! اونم زمانی که دختر 17 ساله‌ی حاج فرهمند چشمش به پسر از خارج برگشته‌ی حاج ملک‌شاهان می‌خوره و بخاطر اینکه به چشمش بیاد از همه‌چی میگذره! همه‌چی مثل چادرش ، مثل اعتقاداتش و مثل بکارتش! غافل ازینکه آلپ‌ارسلان آدمِ موندن نیست حتی اگر شکم دخترک بالا اومده باشه و جایی برای رفتن نداشته باشه
کانال vip این رمان 47 هزارتومان

📚مرگ‌ماهی🔞
(مافیایی انتقامی پسرخشن) خلاصه👇
طوفان خسروشاهی بعد از ۲۰ سال برگشته اما نه به عنوان اون پسربچه‌ای که همه عذابش دادن! بلکه به عنوان یکی از بانفوذ ترین اعضای مافیای اسلحه و موادمخدر
برگشته تا انتقام بگیره و در این بین قربانیش زیادی بی گناه و بیچاره‌ست!
ماهیِ شانزده ساله هدف درست نیست اما طوفان با بی رحمی براش تداعی کننده‌ی جهنم می‌شه...
کانال vip این رمان 45 هزارتومان


📚ماتیک🔞
(استاددانشجو انتقامی عاشقانه‌) خلاصه👇
دختر حاج مرتضی‌فخرآرا هیچ شباهتی به بقیه‌ی دخترای خانواده‌اش نداره
همون بچه ای که تو 3سالگی با شورت دوید تو مجلس ختم قرآن حاج خانم یا تو 9سالگی هرکارش کردن روسری سر نکرد
حاج مرتضی تصمیم می‌گیره ته‌تغاریش رو به استاد ساواش دانش‌پژوه بسپره تا شاید اون بتونه قوانین رو یادش بده اما اون مرد با خشونت و بی‌رحمیش تنها دخترک رو آزار میده بی‌خبر ازینکه دلش برای دختربچه میلرزه
کانال vip این رمان 38 هزارتومان


🎁 هــــدیـــــه‌ویـــــژه 🎁
دوستانی که علاقه دارن در هر سه کانال vip عضو بشن با پرداخت فقط 79 هزارتومان میتونن رمان‌هارو داشته باشن
(یعنی با بیش از سی هزارتومان تخفیف!)

6280231526504047
ثریا هودانلویی
@baran_moslemii


برای کپی شماره کارت برای واریز مبلغ اینجا کلیک کنید👉


#part626 ‌‌مــــــ💄ــــــاتیک

**
دور تا دور آشپزخانه را ظرف های کثیف گرفته بود

قاشق های ژله ای ، بشقاب های شیر و کاکائو و ظروف سالاد

احساس میکرد پاهایش تاول زده اند

خسته لایه‌ی آخر ژله اش را هم اضافه کرد و به یخچال برگرداندش

هم زمان در موبایل گفت

_ میبنده این؟

لیلا جواب داد

_ ساعت چند قراره بیان؟

لادن خیره ساعت دیواری شد

_ گفتن هشت ، احتمالا برسن الانا

_ میبنده نگران نباش ، پیش غذا که نیست دسره
تو حواستو بده به غذات

لادن با خستگی خودش را سمت گاز کشاند

_ زیر سوپو کی روشن کنم؟

_ چندساعته خاموشش کردی؟

_ صبح بیدار که شدم اول لایه های زیر ژله رو درست کردم
بعد برنج و سوپ
ظهرم اون دوتا رو خاموش کردم

_ خوب کردی
زودتر روشن کن پس که سرد سرو نشه
خورشتتم خاموش کن آبش خشک نشه

لادن در قابلمه‌ی قیمه را برداشت و لبخند زد

_ عجب بویی کرده لیلا

ورود به vip👇❤️
https://t.me/c/1477574810/51791


خواننده ماتیک هستید؟
شخصیت
ساواش رو دوست دارید؟
ژانر انتقامی و پسرخشن می‌پسندید؟


رمانای دیگه‌ی نویسنده ماتیک با همین سبک تقدیمتون + هدیه ناقابل🫧


📚دلارای🔞
(پسرخشن ازدواج‌اجباری صحنه‌دار) خلاصه👇
تک‌دخترِ حاج فرهمند لای پر قو بزرگ شده
تا با حال آفتاب و مهتاب هم دلارای فرهمند رو ندیدن اما رسوایی بزرگ جرقه میخوره! اونم زمانی که دختر 17 ساله‌ی حاج فرهمند چشمش به پسر از خارج برگشته‌ی حاج ملک‌شاهان می‌خوره و بخاطر اینکه به چشمش بیاد از همه‌چی میگذره! همه‌چی مثل چادرش ، مثل اعتقاداتش و مثل بکارتش! غافل ازینکه آلپ‌ارسلان آدمِ موندن نیست حتی اگر شکم دخترک بالا اومده باشه و جایی برای رفتن نداشته باشه
کانال vip این رمان 47 هزارتومان

📚مرگ‌ماهی🔞
(مافیایی انتقامی پسرخشن) خلاصه👇
طوفان خسروشاهی بعد از ۲۰ سال برگشته اما نه به عنوان اون پسربچه‌ای که همه عذابش دادن! بلکه به عنوان یکی از بانفوذ ترین اعضای مافیای اسلحه و موادمخدر
برگشته تا انتقام بگیره و در این بین قربانیش زیادی بی گناه و بیچاره‌ست!
ماهیِ شانزده ساله هدف درست نیست اما طوفان با بی رحمی براش تداعی کننده‌ی جهنم می‌شه...
کانال vip این رمان 45 هزارتومان


📚ماتیک🔞
(استاددانشجو انتقامی عاشقانه‌) خلاصه👇
دختر حاج مرتضی‌فخرآرا هیچ شباهتی به بقیه‌ی دخترای خانواده‌اش نداره
همون بچه ای که تو 3سالگی با شورت دوید تو مجلس ختم قرآن حاج خانم یا تو 9سالگی هرکارش کردن روسری سر نکرد
حاج مرتضی تصمیم می‌گیره ته‌تغاریش رو به استاد ساواش دانش‌پژوه بسپره تا شاید اون بتونه قوانین رو یادش بده اما اون مرد با خشونت و بی‌رحمیش تنها دخترک رو آزار میده بی‌خبر ازینکه دلش برای دختربچه میلرزه
کانال vip این رمان 38 هزارتومان


🎁 هــــدیـــــه‌ویـــــژه 🎁
دوستانی که علاقه دارن در هر سه کانال vip عضو بشن با پرداخت فقط 79 هزارتومان میتونن رمان‌هارو داشته باشن
(یعنی با بیش از سی هزارتومان تخفیف!)

6280231526504047
ثریا هودانلویی
@baran_moslemii


برای کپی شماره کارت برای واریز مبلغ اینجا کلیک کنید👉


#part625 ‌‌مــــــ💄ــــــاتیک

_ پدر و مادرم ... با عمه

لادن به پارچ آب خیره شد

حس خوبی نداشت
بهتر بود بگوید احساس وحشتناکی داشت!

می‌ترسید ، نگران بود و در عین حال فکر نمیکرد به عنوان عروس خانواده نشان دادن بی میلی اش درست باشد

با این همه ناخواسته پرسید

_ میشه من برم خونه‌ی خواهرم؟

ساواش بشقاب خالی شده اش را عقب هل داد و خونسرد ایستاد

_ نه! میمونی ، شام درست میکنی ، پذیرایی می‌کنی و به عنوان کسی که همه خبر دارن چطور خیانت کرده و فرار کرده در برابر هر حرفی سکوت می‌کنی!

لادن چشمانش را بست

دستش ناخواسته مشت شده بود

ساواش قبل از خروج از آشپزخانه ادامه داد

_ در ضمن ، روز بعدش آزمون داری
به من ربطی نداره چطوری اما برنامتو درست بچین چون من بهانه‌ی مهمون داشتنِ شب قبلش رو قبول نمیکنم!
دفعه قبل درصدات پایین بود

صدایش را بالا برد تا به گوش او برسد

_ پایین نبود! سطح آزمونش بالا بود
برای همین رتبه‌ام افت نداشت
باور کنم تویی که کل دوران دبیرستانت آزمون میدادی این چیزارو نمیدونی؟

ساواش با بی خیالی خودش را روی تخت انداخت

_ من جای تو بودم به جای بلبل زبونی شروع میکردم درست کردن دسر!

لادن پوف کشید

مگر یک شام ساده دسر هم می‌خواست؟!

ورود به vip👇❤️
https://t.me/c/1477574810/51705


#part624 ‌‌مــــــ💄ــــــاتیک

_ چرا متنفر؟

لادن با حرص پوف کشید

_ چون فکر میکنن خودمو میگیرم!
اون سری هم که کلاسو کنسل کردن تو مجبورم کردی بیام
فکر میکنن بخاطر من کلاسا برگزار می‌شه و اونا غیبت میخورن

ساواش خونسرد جواب داد

_ خب بخاطر تو برگزار میشه و غیبت میخورن!

آه کشید
کل‌کل با این مرد فایده ای نداشت
ترجیح میداد با نفرتشان کنار بیاید!
در هر حال که آنجا دانشگاه او نبود!

_ فرداشب مهمون دارم

بهت زده ابرو بالا انداخت

ساواش بی توجه به تعجبش بشقاب سالاد را جلو کشید و سکوت کرد

بالاخره لادن پرسید

_ مهمون دیگه کیه؟!

_ آشنا ، دوست ، فامیل ، خانواده
کسی که برای دید و بازدید از میزبان....

_ منظورم اینه مهمونمون کیه!

از قصد جمع بست تا به او بفهماند از اول هم کلمه مهمان دارم ، اشتباه بوده است!

آنجا خانه او هم بود

ورود به vip👇❤️
https://t.me/c/1477574810/51563


خواننده ماتیک هستید؟
شخصیت
ساواش رو دوست دارید؟
ژانر انتقامی و پسرخشن می‌پسندید؟


رمانای دیگه‌ی نویسنده ماتیک با همین سبک تقدیمتون + هدیه ناقابل🫧


📚دلارای🔞
(پسرخشن ازدواج‌اجباری صحنه‌دار) خلاصه👇
تک‌دخترِ حاج فرهمند لای پر قو بزرگ شده
تا با حال آفتاب و مهتاب هم دلارای فرهمند رو ندیدن اما رسوایی بزرگ جرقه میخوره! اونم زمانی که دختر 17 ساله‌ی حاج فرهمند چشمش به پسر از خارج برگشته‌ی حاج ملک‌شاهان می‌خوره و بخاطر اینکه به چشمش بیاد از همه‌چی میگذره! همه‌چی مثل چادرش ، مثل اعتقاداتش و مثل بکارتش! غافل ازینکه آلپ‌ارسلان آدمِ موندن نیست حتی اگر شکم دخترک بالا اومده باشه و جایی برای رفتن نداشته باشه
کانال vip این رمان 47 هزارتومان

📚مرگ‌ماهی🔞
(مافیایی انتقامی پسرخشن) خلاصه👇
طوفان خسروشاهی بعد از ۲۰ سال برگشته اما نه به عنوان اون پسربچه‌ای که همه عذابش دادن! بلکه به عنوان یکی از بانفوذ ترین اعضای مافیای اسلحه و موادمخدر
برگشته تا انتقام بگیره و در این بین قربانیش زیادی بی گناه و بیچاره‌ست!
ماهیِ شانزده ساله هدف درست نیست اما طوفان با بی رحمی براش تداعی کننده‌ی جهنم می‌شه...
کانال vip این رمان 45 هزارتومان


📚ماتیک🔞
(استاددانشجو انتقامی عاشقانه‌) خلاصه👇
دختر حاج مرتضی‌فخرآرا هیچ شباهتی به بقیه‌ی دخترای خانواده‌اش نداره
همون بچه ای که تو 3سالگی با شورت دوید تو مجلس ختم قرآن حاج خانم یا تو 9سالگی هرکارش کردن روسری سر نکرد
حاج مرتضی تصمیم می‌گیره ته‌تغاریش رو به استاد ساواش دانش‌پژوه بسپره تا شاید اون بتونه قوانین رو یادش بده اما اون مرد با خشونت و بی‌رحمیش تنها دخترک رو آزار میده بی‌خبر ازینکه دلش برای دختربچه میلرزه
کانال vip این رمان 38 هزارتومان


🎁 هــــدیـــــه‌ویـــــژه 🎁
دوستانی که علاقه دارن در هر سه کانال vip عضو بشن با پرداخت فقط 79 هزارتومان میتونن رمان‌هارو داشته باشن
(یعنی با بیش از سی هزارتومان تخفیف!)

6280231526504047
ثریا هودانلویی
@baran_moslemii


برای کپی شماره کارت برای واریز مبلغ اینجا کلیک کنید👉

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.