#شاه_توت
لینک قسمت اول
https://t.me/c/1225330818/93231
#قسمت_اول
موهام توی باد می رقصیدن و تنم بین دستای اون!
بلد بود چطوری با نوازش دستاش دیوونم کنه.
دست گرمشو نوازش وار کشید روی شاهرگ
گردنم و تو چند سانتی متری لبام آروم گفت:
-باهام چیکار کردی لعنتی؟ این خالف قوانین من
بود!لبخند زدم، دستمو گذاشتم روی سینش، روی قلبی
که بی وقفه می کوبید و لاله گوششو آروم بوسیدم.
پچ پچ وار گفتم:
- قلبی که زیر دستای من می کوبه قانون سرش
نمیشه! سختش نکن! منو ببوس!
هولم داد روی یه جای نرم، خیمه زد روی تنم و
دستشو از شاهرگ گردنم آروم آروم برد پایین و
پایین تر.
از برخورد دستش با تنم دیوونه شدم!
-میدونی ته این بوسه به کجا می رسه؟
نفس نفس می زدم، با چشمای خمارم گفتم:آخر این بوسه هر جایی که باشه تا ته تهش
باهات میام!
چشمای بی پرواش رو بست، عطرش نزدیک و
نزدیک تر شد، هرم گرم نفساش ترمز جنونم رو
برید و لباش...
بی قرار و بی تاب نشست روی لبای تشنه ام!
فاصله تموم شده بود!
نقطه صفر مختصات همین جا بود، تو اوج
آغوشش!
با صدای هین بلند خودم از خواب پریدم و نشستم
توی جام!
تموم تنم نبض می زد!
داشتم دیوونه می شدم!این چه خواب جهنمی ای بود من دیدم آخه؟
شده بودم مثل این دخترای چهارده ساله که
خوابای خاک بر سری می بینن!
سرمو گرفتم بین دستام.
تک تک جاهایی که توی خواب لمس شده بود
روی تنم نبض می زد. این رمان مختص چنل
بانوی امروز بوده و خواندن آن هر جا غیر از
کانال ذکر شده حرام است. کپی و نشر پیگرد
قانونی دارد.
هنوز نفساشو روی گردنم حس می کردم!
هنوز رطوبت و گرمای لباش روی لبم حس می
شد....
لعنتی!
به خودت بیا!با اخالق مزخرفی که از خودم سراغ داشتم می
دونستم دوش آب سرد و قهوه و این چرت و پرتای
توی فیلما آرومم نمی کنه!
باید تمرکز می کردم روی یه چیز دیگه.
سریع مانتوم و شالمو پوشیدم و سوئیچ ماشینو
چنگ زدم.
اتم به اتم تنم مثل معتادا چیزی رو طلب می کرد
که حتی م ن لعنتی یه بارم تجربه اش نکرده بودم.
اه!
-آخر این بوسه هر جایی که باشه تا ته تهش باهات
میام.
نشستم تو ماشین و عصبی گفتم:
هه! چه غلطا! مگه تو خواب بتونی از این شکرا بخوری دختر خانوم .مثل ماست
بشین و نگا کن! زنیکه بی بخار!
حتی فحش دادن به خودمم آرومم نمی کرد!
با تمام توان گاز دادم!
❌توجه توجه داستان عاشقانه و زیبای جدید #شاه_توت هر صبح و
#رقص_پروانه عصر در کانال قرار داده میشود.
@puchesm1
لینک قسمت اول
https://t.me/c/1225330818/93231
#قسمت_اول
موهام توی باد می رقصیدن و تنم بین دستای اون!
بلد بود چطوری با نوازش دستاش دیوونم کنه.
دست گرمشو نوازش وار کشید روی شاهرگ
گردنم و تو چند سانتی متری لبام آروم گفت:
-باهام چیکار کردی لعنتی؟ این خالف قوانین من
بود!لبخند زدم، دستمو گذاشتم روی سینش، روی قلبی
که بی وقفه می کوبید و لاله گوششو آروم بوسیدم.
پچ پچ وار گفتم:
- قلبی که زیر دستای من می کوبه قانون سرش
نمیشه! سختش نکن! منو ببوس!
هولم داد روی یه جای نرم، خیمه زد روی تنم و
دستشو از شاهرگ گردنم آروم آروم برد پایین و
پایین تر.
از برخورد دستش با تنم دیوونه شدم!
-میدونی ته این بوسه به کجا می رسه؟
نفس نفس می زدم، با چشمای خمارم گفتم:آخر این بوسه هر جایی که باشه تا ته تهش
باهات میام!
چشمای بی پرواش رو بست، عطرش نزدیک و
نزدیک تر شد، هرم گرم نفساش ترمز جنونم رو
برید و لباش...
بی قرار و بی تاب نشست روی لبای تشنه ام!
فاصله تموم شده بود!
نقطه صفر مختصات همین جا بود، تو اوج
آغوشش!
با صدای هین بلند خودم از خواب پریدم و نشستم
توی جام!
تموم تنم نبض می زد!
داشتم دیوونه می شدم!این چه خواب جهنمی ای بود من دیدم آخه؟
شده بودم مثل این دخترای چهارده ساله که
خوابای خاک بر سری می بینن!
سرمو گرفتم بین دستام.
تک تک جاهایی که توی خواب لمس شده بود
روی تنم نبض می زد. این رمان مختص چنل
بانوی امروز بوده و خواندن آن هر جا غیر از
کانال ذکر شده حرام است. کپی و نشر پیگرد
قانونی دارد.
هنوز نفساشو روی گردنم حس می کردم!
هنوز رطوبت و گرمای لباش روی لبم حس می
شد....
لعنتی!
به خودت بیا!با اخالق مزخرفی که از خودم سراغ داشتم می
دونستم دوش آب سرد و قهوه و این چرت و پرتای
توی فیلما آرومم نمی کنه!
باید تمرکز می کردم روی یه چیز دیگه.
سریع مانتوم و شالمو پوشیدم و سوئیچ ماشینو
چنگ زدم.
اتم به اتم تنم مثل معتادا چیزی رو طلب می کرد
که حتی م ن لعنتی یه بارم تجربه اش نکرده بودم.
اه!
-آخر این بوسه هر جایی که باشه تا ته تهش باهات
میام.
نشستم تو ماشین و عصبی گفتم:
هه! چه غلطا! مگه تو خواب بتونی از این شکرا بخوری دختر خانوم .مثل ماست
بشین و نگا کن! زنیکه بی بخار!
حتی فحش دادن به خودمم آرومم نمی کرد!
با تمام توان گاز دادم!
❌توجه توجه داستان عاشقانه و زیبای جدید #شاه_توت هر صبح و
#رقص_پروانه عصر در کانال قرار داده میشود.
@puchesm1