Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
شبی که دوست پسرم وسط جاده ولم کرد و با لباس پارهی دانشگاهم از ترس به خودم میلرزیدم، با اون مرد آشنا شدم…
یه بار ما رو موقع بوسیدن دیده بود و ازش خجالت میکشیدم. خواستم کمکشو رد کنم، ولی اون با خشونت گفت:
_ تو آش دهنسوزی نیستی که من واسهت تب کنم بچه!! اول اینو تو گوشات فروکن! فقط میرسونمت خونهت. بعد تو میمونی و اون دوستپسرِ بیغیرتت!
نمیدونستم واقعا کیه! فکر میکردم خدا یه ناجی فرستاده واسهم! ولی اون «برسام هامون» بود. رئیسِ یه دمودستگاهِ مخوفِ چندشبکهای. با یه لقب ترسناک که همه ازش وحشت داشتن.
حالا اون با هویت جعلی اومده اردبیل! سر راه من قرار گرفته و با یه اسم دروغین، وارد زندگی من شده… نمیدونستم نقشه داره و منم جزو بازیشم…
ولی سرنوشت زد زیرِ صفحهی بازی!
اون واقعا عاشقم شد! عاشقِ منِ کمسن و بیخونوادهای که حتی از روستای محل زندگیش تو لاهیجان طرد شده…
یه شب بهم گفت: شاپرک، شاهرگ من تویی…
ولی حالا نوبت من بود تا بازی کنم! به خاطر همین…
https://t.me/+jvnqP2HujaIwYTVk
https://t.me/+jvnqP2HujaIwYTVk
برای رمانخونهای حرفهای😍 شیادوشاپرک، جلد دوم رمان پرطرفدار اَرسوپریزاد شروع شده! 🔥
یه بار ما رو موقع بوسیدن دیده بود و ازش خجالت میکشیدم. خواستم کمکشو رد کنم، ولی اون با خشونت گفت:
_ تو آش دهنسوزی نیستی که من واسهت تب کنم بچه!! اول اینو تو گوشات فروکن! فقط میرسونمت خونهت. بعد تو میمونی و اون دوستپسرِ بیغیرتت!
نمیدونستم واقعا کیه! فکر میکردم خدا یه ناجی فرستاده واسهم! ولی اون «برسام هامون» بود. رئیسِ یه دمودستگاهِ مخوفِ چندشبکهای. با یه لقب ترسناک که همه ازش وحشت داشتن.
حالا اون با هویت جعلی اومده اردبیل! سر راه من قرار گرفته و با یه اسم دروغین، وارد زندگی من شده… نمیدونستم نقشه داره و منم جزو بازیشم…
ولی سرنوشت زد زیرِ صفحهی بازی!
اون واقعا عاشقم شد! عاشقِ منِ کمسن و بیخونوادهای که حتی از روستای محل زندگیش تو لاهیجان طرد شده…
یه شب بهم گفت: شاپرک، شاهرگ من تویی…
ولی حالا نوبت من بود تا بازی کنم! به خاطر همین…
https://t.me/+jvnqP2HujaIwYTVk
https://t.me/+jvnqP2HujaIwYTVk
برای رمانخونهای حرفهای😍 شیادوشاپرک، جلد دوم رمان پرطرفدار اَرسوپریزاد شروع شده! 🔥