#خسارت_زدن
✅سلام سحر جان.من تازه نی نی ام به دنیا اومده بود ده روز اول مادرم نمیتونست بیاد. خواهرام اومدن همشونم مجرد و اصلا بچه داری بلد نبودن اما طوری همه رو پروندن که انگار چهارتا بچه بزرگ کردن حتی اینقدر اعتماد به نفس داشتن که میگفتن خودمون حموم میبریمت.توی اون ده روز همه چی رو بهم زدن .اتو ومیز رو شکوندن . بعد از شکوندن میز انداختن گردن شوهرم و اصرار که ما دیدیم خود شوهرت رفته بالای میز و میز شکسته .حالا منو شوهرم مطمعن هستیم که شوهرم اصلا بالای میز نرفته😒. مثلاً اومده بودن زائو جمع کنند که شوهرم همه کارها رو میکرد علاوه بر کارهای من کارهای اونا و بچه رو هم انجام میداد . قبل به دنیا اومدن بچه که اصلاً نیومدن کمک کنند من از بی کسیم گریه میکردم و با درد فراوان با شوهرم خونه تکونی میکردیم که گاهی گریم میگرفت .بعد از به دنیا اومدن بچه هم توی ده روز چنان خساراتی زدن و رفتن که دوباره نشستم به حالو روزم گریه کردم . بعد از یکسال گفتن که آره میز رو ما شکستیم انداختیم گردن شوهرت😒.هنوزم که هنوز میز کنار خونم شکسته هست چون ماشین نداریم ببریم تعمیر کنیم و خودمونیم نتونستم تعمیر کنیم. ای کاش همون ده روز هم نمیومدن انگار اومده بودن بچه بازی کنند توی اون شرایط که بچه به دنیا میاد و خرج بالاست و پای آبرو در میونه. خواهران محترم کمک که نمیکردن همه ی کارها گردن شوهرم بود ناهار شام هم نظر میدادن که ناهار اینو خوردیم شام فلان چیز باشه میوه و شیرینی مهمان هم با چای عصرانه میخوردن .توی اون ده روز خسارت مالی زیاد زدن هر طور خواستن رفتار کردن و خوردن و شکستن اصلا هم به آبرو فکر نکردن به این که شاید ما از لحاظ مالی توی اون شرایط اوکی نباشیم نبودن.کل پس انداز و هدیه ها همه رفت و از لحاظ مالی شدیم صفر 😔و دوباره شروع کردیم به پس انداز. خدایش باید قشنگ تر رفتار میکردند و مراعات ما رو میکردند بعد از یکسال و نیم که میگذره هنوز حرص وسایل های جهازمو که توی اون ده روز خراب کردن و میخورم هر طرفی میرم خرابکاریشون هست خب نمیشه که وسایل رو عوض کنم از زندگی عقب میمونیم . لطفاً اگر توی کاری تجربه ندارید انجام ندید چه اصراریه آخه که انجام بدید . خلاصه اینکه من و همسرم خیلی اذیت شدیم.با اینکه میتونست یکی از قشنگترین خاطرات زندگیمون باشه که متأسفانه نشد
⚜️⚜️⚜️
@zaanoone
https://t.me/joinchat/UW5AkyOiMjVbTMsP
✅سلام سحر جان.من تازه نی نی ام به دنیا اومده بود ده روز اول مادرم نمیتونست بیاد. خواهرام اومدن همشونم مجرد و اصلا بچه داری بلد نبودن اما طوری همه رو پروندن که انگار چهارتا بچه بزرگ کردن حتی اینقدر اعتماد به نفس داشتن که میگفتن خودمون حموم میبریمت.توی اون ده روز همه چی رو بهم زدن .اتو ومیز رو شکوندن . بعد از شکوندن میز انداختن گردن شوهرم و اصرار که ما دیدیم خود شوهرت رفته بالای میز و میز شکسته .حالا منو شوهرم مطمعن هستیم که شوهرم اصلا بالای میز نرفته😒. مثلاً اومده بودن زائو جمع کنند که شوهرم همه کارها رو میکرد علاوه بر کارهای من کارهای اونا و بچه رو هم انجام میداد . قبل به دنیا اومدن بچه که اصلاً نیومدن کمک کنند من از بی کسیم گریه میکردم و با درد فراوان با شوهرم خونه تکونی میکردیم که گاهی گریم میگرفت .بعد از به دنیا اومدن بچه هم توی ده روز چنان خساراتی زدن و رفتن که دوباره نشستم به حالو روزم گریه کردم . بعد از یکسال گفتن که آره میز رو ما شکستیم انداختیم گردن شوهرت😒.هنوزم که هنوز میز کنار خونم شکسته هست چون ماشین نداریم ببریم تعمیر کنیم و خودمونیم نتونستم تعمیر کنیم. ای کاش همون ده روز هم نمیومدن انگار اومده بودن بچه بازی کنند توی اون شرایط که بچه به دنیا میاد و خرج بالاست و پای آبرو در میونه. خواهران محترم کمک که نمیکردن همه ی کارها گردن شوهرم بود ناهار شام هم نظر میدادن که ناهار اینو خوردیم شام فلان چیز باشه میوه و شیرینی مهمان هم با چای عصرانه میخوردن .توی اون ده روز خسارت مالی زیاد زدن هر طور خواستن رفتار کردن و خوردن و شکستن اصلا هم به آبرو فکر نکردن به این که شاید ما از لحاظ مالی توی اون شرایط اوکی نباشیم نبودن.کل پس انداز و هدیه ها همه رفت و از لحاظ مالی شدیم صفر 😔و دوباره شروع کردیم به پس انداز. خدایش باید قشنگ تر رفتار میکردند و مراعات ما رو میکردند بعد از یکسال و نیم که میگذره هنوز حرص وسایل های جهازمو که توی اون ده روز خراب کردن و میخورم هر طرفی میرم خرابکاریشون هست خب نمیشه که وسایل رو عوض کنم از زندگی عقب میمونیم . لطفاً اگر توی کاری تجربه ندارید انجام ندید چه اصراریه آخه که انجام بدید . خلاصه اینکه من و همسرم خیلی اذیت شدیم.با اینکه میتونست یکی از قشنگترین خاطرات زندگیمون باشه که متأسفانه نشد
⚜️⚜️⚜️
@zaanoone
https://t.me/joinchat/UW5AkyOiMjVbTMsP