مطالبات زنان


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha


کانال تحلیلی انتقادی
با احترام #تبلیغ نمی‌پذیریم.
اینستاگرام:
https://instagram.com/womendemands
توئیتر:
https://twitter.com/WomenDemands?s=09

ارسال متن، انتقاد و پیشنهاد:
@GEq_r

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


🎧فایل صوتی نشست «تداومِ تغییر»

▪️مینو مرتاضی، پژوهشگر و فعال حوزه زنان
◾انشا مالک، استاد دانشگاه و پژوهشگر از کشمیر
◾هما همت، نویسنده و کنشگر مستقل مدنی از افغانستان

📆۱۴۰۳/۶/۵
📍موسسه رحمان

rahmaninstitute

@womendemands


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🔺زن‌کُشی؛ جنایتی که با نابرابری قانونی تداوم می‌یابد

▫️در ایران، زن‌کُشی یک بحران ساختاری است که ریشه در قوانین نابرابر، فرهنگ مردسالار و بی‌عملی حاکمیت دارد. بسیاری از این جنایات در سایه مفاهیمی چون “ناموس” و “اختلافات خانوادگی” پنهان می‌شوند، در حالی که عاملان اغلب با مجازات‌های سبک روبه‌رو می‌شوند. قانون، حق زندگی زنان را تضمین نمی‌کند.

▫️آمار واقعی زن‌کشی در ایران بسیار بالاتر از آن چیزی است که در رسانه‌ها منتشر می‌شود. نبود شفافیت در ثبت این موارد، بی‌تفاوتی حکومت، و عادی‌سازی خشونت علیه زنان باعث شده بسیاری از این قتل‌ها گزارش نشوند یا در چارچوب‌های انحرافی مطرح شوند.

▫️زن‌کُشی فقط یک جنایت نیست، نتیجه‌ی یک سیستم سرکوبگر است.
ما سکوت نمی‌کنیم، شما هم نکنید. صدای زنان باشیم!

@WomenDemands

647 0 16 7 21

🎙پادکست باضیا، مصاحبه با هانا کامکار
▫️هانا کامکار درباره آواز زنان و ممنوعیت‌‌هایی که این سال‌ها تجربه کرده است می‌گوید.
🔻از لینک زیر ببینید:
https://youtu.be/3FTFosRLCk0?si=SIluUeLaG9gof58n

@womendemands


🎧فایل صوتی نشست «تبعیض‌های اقتصادی و استراتژی‌های زنانه»

🎙سخنرانان:
نفیسه آزاد
فاطمه صالحی
راضیه مهردادفر
زهرا توحیدی


📆 ۱۱ آذر ۰۳
▫️موسسه رحمان،انجمن جامعه‌شناسی ایران

rahmaninstitute
@womendemands


🎧فایل صوتی نشست به زبان آمدن

🎙مهشاد شهبازی
فیحا عبدالهادی
حسام نقره‌چی

📆۱ بهمن ۰۳
📍موسسه رحمان

rahmaninstitute
@womendemands


💖روز عشق مبارک کسانی که شهامت ابراز علاقه را دارند اما وقتی که «نه» می‌شنوند، پذیرش نه شنیدن را هم دارند و به انتخاب طرف مقابل احترام می‌گذارند.

❣️روز عشق مبارک زوج‌هایی که دوستی و مشورت الگوی عمل‌شان است و برای حل مشکلات‌شان گفت‌وگو می‌کنند.

💝روز عشق مبارک زوج‌هایی که از روانشناسان و زوج درمانگرها برای بهبود رابطه‌شان کمک می‌گیرند.

💕روز جهانی عشاق مبارک آن‌ها که به عشق زمینی با همه فراز و فرودهایش، سختی‌ها و واقعیت‌هایش باور دارند.

https://t.me/WomenDemands


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
۵۸سال‌پیش در چنین روزی
فروغ لب‌های مرگ را بوسید،
و برای همیشه رفت…

به‌یاد زنی که فراتر از زمان بود

منبع:ادریسی‌ها
براساس تصاویر‌مستند سردسبز
#فروغ_فرخزاد
@WomenDemands


▫️۲۴ بهمن سالگرد فوت #فروغ_فرخزاد است. پیش از این بارها از او گفته بودیم. 

🎬یحیی دهقان‌پور از مراسم تدفين فروغ فرخزاد در ۲۶ بهمن ۱۳۴۵ و عکس‌هایش می‌گوید:
https://t.me/WomenDemands/16442

🎬 مستند «خانه سیاه است» به کارگردانی فروغ را از لینک زیر دانلود کنید:
https://t.me/WomenDemands/13605

🗞 مصاحبه فروغ با مجله‌ی ادبی آرش را در لینک زیر بخوانید:
https://t.me/WomenDemands/10246

🎞 بخشی از فیلم خواستگاری با بازی فروغ را در لینک زیر ببینید:‌
https://t.me/WomenDemands/13506

🎧 در اپیزود «گزارش یک مرگِ از پیش اعلام‌شده» پادکست‌ جعبه به مرگ و تشییع‌جنازه‌ی جنجالی فروغ پرداخته‌ شده است.
🔻این پادکست‌‌ را از لینک زیر بشنوید:
https://castbox.fm/vb/570656719

https://t.me/WomenDemands


🔺زمان و مکان برزخی
✍️ زهرا رهنورد

یادی از نخستین روز دستگیری
در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹


آدم‌ربایی قهری

در شبی هول‌انگیز، تاریک و توفانی، کوه ها، سر به‌فلک کشیده، دروازه‌ها و قلعه‌ها قفل و آسمان‌خراش‌ها و برج‌ها خاموشند. نه ماه و ستاره و خورشیدی و نه نور کم رنگ فانوس دریایی و نه کور سویی از دوردستی، نه صدای آدمیزادی و نه آواز پرنده‌ای و نه ناله جغدی و نه زوزه شغالی و نه نوای زنجره‌ای و نه بوق و غرش ماشین و کارخانه‌ای و نه آنتن ماهواره‌ای و نه دکل برق و مخابراتی. تنها سایه مبهم یک خانه پیداست.

در همین وقت مردانی ناشناس و نقابدار ناگهان از پشت سر به تنها ساکنان خانه، یک زن و مرد بی دفاع، حمله می‌کنند، چشم‌بند و دهان‌بند بر سرشان می‌کشند، زنجیرهای سنگین به پایشان می‌بندند، در حالی که سه دختر آنها در انتظار دیدار پدر و مادر لحظه شماری می‌کنند، و یاران، دغدغه حضورشان را دارند؛ آن دو را در نقطه‌ای دور به زیرزمینی متروک پرتاب می‌کنند. ناگهان وقیحانه از ما انتظار دارند توبه کنیم.... چرا؟ به کدام جرم و از چه کسی عذرخواهی کنیم؟ و این خواست حاکمان ترجیع‌بند این حبس و حصر ماست در هر حال...

📎متن کامل
kaleme

@WomenDemands


💫 من، شاخه عشق را جدا کردم 
در زمین دفن کردم، آن را! 
نگاه کن 
باغ من پر از شکوفه است
عشق را نمی‌توان از بین برد
حتی اگر در زمین دفنش کنی 
دوباره رشد می‌کند
می‌خواستم عشق را
در قلبم دفن کنم 
اما قلب من خانه عشق بود

عشق را در سرم دفن کردم
از من پرسیدند؛ 
چرا سرم شکوفه داده است؟ 
چرا چشمان درخشان من چون ستاره است؟ 
و چرا لب‌های من آفتابی‌تر است از 
سپیده‌دم؟ 

‎دلم می‌خواست
می‌توانستم 
عشق را تکه‌تکه کنم
نرم و چسبنده بود
کش می‌آمد 
آنچنان که به دست‌هایم پیچید
اینک دستانم به عشق بسته شده است 
و آنها می‌پرسند 
من زندانی چه کسی هستم؟

‎هالینا پوشویاتوسکا _شاعر ✍🏼لهستانی_
#اشعارزنان
@WomenDemands


▫️بنیان زندگی روزمره ازدواج است؟!

▫️آقای رئیس گزینش فرمودند که «اتهام تو دقیقاً همین است. اصلاً به شما چه ربطی دارد که اعتراض کرده‌ای. شما باید فقط امضا کنی برگه‌ای را که به تو می‌دهند. اصلاً هر ورقه‌ای به تو دادند باید امضا کنی». معقول‌ترین صحبت‌های ایشان همین بود. ایشان در مورد زندگی خصوصی من پرسید. چه کسی در خانه خرید می‌کند. چرا مادر من فوت کرده‌اند ولی پدرم زنده هستند. گفت «فکر می‌کنی ما نمی‌فهمیم که این طبیعی نیست»؛ می‌داند برادر من کجا کار می‌کند؛ چرا اساتید دانشکده به پدر من سلام می‌رسانند؛. به‌جز این‌ها تکرار حرف‌های آقای جمشیدیها «فکر می‌کنی چه کسی هستی؟ چرا دانشجویان را تشویق می‌کنی که حرف بزنند. چرا باید نظر بدهند». یک موضوع دیگر که تکرار حرف‌های خانم بهار بود ازدواج و مجرد بودن من بود. می‌دانید که این‌ یکی از موضوعات محبوب دکتر بهار است. به‌هرحال علاقه یک گروهی منحصر می‌شود به ازدواج. آقای رئیس گزینش می‌گفت: شما ادعا می‌کنید که تخصصتان زندگی روزمره است. ولی فکر می‌کنی که خودت فقط می‌فهمی. بنیان زندگی روزمره، ازدواج است. چون ازدواج نکردی پس معلوم می‌شود که اصلاً تخصصی نداری. حق نداری زندگی روزمره درس بدهی. به‌ هرحال حرف‌های چند سال گذشته را چندین بار تکرار کرد. چندین بار هم گفت که از این به بعد که به دانشکده می‌روی هر ورقه‌ای را خواستند امضا می‌کنی. به هر کسی که گفتند نمره می‌دهی. اصلاً به تو مربوط نیست که در این امور دخالت کنی.

▫️رئیس گزینش در پایان گفت یا از این به بعد هر کاری که به تو گفته می‌شود انجام می‌دهی و از همه عذرخواهی می‌کنی یا اینکه همه‌چیز در دست ماست و نمی‌گذاریم برگردی. این حرف‌ها یادآور جملات دکتر جمشیدیهاست که در جلسه ۳۱ تیر ۸۷ گفته بودند: «یا از طریق علمی ـ مقاله‌ای و اگر نشد گزینشی، بیرونت می‌کنم.» خب معلوم است من این کارها را که آقای رئیس گزینش فرمودند انجام نمی‌دهم و نتیجه چیزی جز اخراج من نبود. البته به قول آقای دهقان اخراج واژه مناسبی نیست. در حقیقت هیچ راهی برای ماندن نبود غیر از گردن نهادن به «با ما باش» یا اینکه با وجود تمام این تهدیدها، بدون حقوق درس بدهم که در این مورد هم مدت‌ها قبل به آقای دهقان گفته بودم که باز نخواهم گشت. به‌ هرحال پایان جلسه بدین منجر شد که من دیگر نمی‌توانم کار کنم. بعد از این هم همان‌طور که اشاره کردم دکتر عاملی دیگر جوابی ندادند. من هم اقدامی مانند همین کاری که الان دارم انجام می‌دهم نکردم. همان روز آخر حضور در دانشکده هم چون احتمال می‌دادم تهدیدها عملی بشود نمرات دانشجویان را رد کردم. آن‌هایی هم که معرفی با استاد با من درس گرفته بودم نمراتشان را رد کردم. خواست دانشجویان در آن زمانی که همچنان در دانشکده بودم و همان روز آخر این بود که قضیه را مطرح کنم، منتها به دلایلی این کار را نکردم؛ مخصوصاً از این‌ جهت که برای دانشجویان احساس خطر می‌کردم. در تمام این مدت همیشه به من گفته می‌شد که با همکاران و دانشجویانی که از من دفاع کنند برخورد خواهد شد. به همین دلیل من در آن زمان فکر کردم که کسی را به خطر نیندازم. البته از این متأسف هستم که شاید سکوت من منجر به باز شدن راه برای برخوردهای بیشتر با دیگران شده باشد. علاوه بر این باید شرایط آن زمان را هم در نظر گرفت. شاید در آن زمان از صحبت کردن من این تعبیر می‌شد که من دارم از موقعیت استفاده می‌کنم تا خودم را قربانی یک جناح سیاسی خاص نشان دهم. در صورتی‌ که اصلاً این‌طور نبود و برکناری من از کار کاملاً به خاطر این بود که حاضر نبودم زیر هر ورقی را امضا کنم، یا بی‌خودی به کسی نمره بدهم یا برعکس به کسی نمره ندهم یا شیوه کلاس‌داری و دانشجومحوری را عوض کنم.

▫️روند تهدید و توصیه بیشتر و خشن‌تر می‌شد. من هم سکوت کردم. خب ما همیشه فکر می‌کردیم هفته بعد حتماً درست می‌شود، اگر نشد ماه بعد. چنین چیزی تا آن زمان سابقه نداشت. کلاس‌های من را کم می‌کردند. تقاضا می‌کردم که کلاس بگذارند. دانشجو برای راهنمایی و مشاوره تقاضا می‌کرد ولی در عمل به من نمی‌دادند. این‌ها البته تا جایی بود که من به گروه دعوت می‌شدم.


▫️بخش‌هایی از گفت‌وگوی تازه منتشره شده از هاله لاجوردی را خواندید.
هاله لاجوردی (۱۳۹۹ـ۱۳۴۳) جامعه‌شناس و استاد گروه ارتباطات دانشگاه تهران بود. کلاس‌های او در میان دانشجویان بسیار محبوب بود و پس از درگذشتش، سال‌ها دانشجویانش از تأثیرات عمیق او بر زندگی‌شان نوشتند و گفتند. این مصاحبه در اردیبهشت سال ۱۳۹۰ با هاله لاجوردی انجام شده است و او فشارهای وارد شده از سوی دانشگاه تهران پرداخته که در نهایت به اخراجش از دانشگاه و خانه‌نشینی‌اش منتهی شد را شرح داده است.

📌منبع: رادیو‌ زمانه

@WomenDemands


دخترم تاب این آزار جنسی را نیاورد

شرق سومین روایت از آزار جنسی در آمبولانس را منتشر می‌کند
✍🏼نسترن فرخه

پدر میانسالی است، پدری داغ‌دار که گریه‌، امان حرف زدن را از او گرفته است. روایت آزارجنسی به دختر جوانش در ماشین آمبولانس را تعریف می‌کند. 

از دخترش که مادری جوان بوده می‌گوید، مادری که توان تحمل این حجم رنج را تاب نمی‌آورد و دقیقا در همان روز و همان ماه در سال بعد از ماجرا سکته می‌کند و همه خانواده داغدار او می‌شوند. 
به گزارش گروه رسانه‌ای شرق، این آزار جنسی در آمبولانس ، باعث مرگ شد و این مرگ ، مرگ دیگری به همراه داشته و دختر دیگر این پدر میانسال، تنها نیم ساعت بعد از فوت خواهر کوچک‌ترش خودکشی می‌کند و این خانواده تا همیشه سیاه پوش می‌شود.

ارتباط دهانی در آمبولانس 
این پدر داغ دار روایت تعریف می‌کند تا شاید دختران و زنان دیگر این تلخی را تجربه نکنند. بیشتر مدارک قضایی این پرونده را برای ما می‌فرستد تا نزد ما محفوظ بماند و شروع می‌کند:« شهریور سال 1401 دخترم حالش بد می‌شود، فشارش پایین می‌آید و نوه‌ام به اورژانس 115 کرج تماس می‌گیرد. همان زمان که به اورژانس تماس گرفته بود به خاله‌اش یعنی دختر دیگرم هم تماس می‌گیرد که آن یکی دخترم هم خودش را به آنها می‌رساند. تن دخترم لباس می‌کنند تا سوار اورژانس شود و به بیمارستان بروند. دخترم آن زمان 33 سال سن داشت. مامور اورژانس اجازه نمی‌دهد آن یکی دخترم سوار شود و آن دخترم که مریض بود تنها با مامور اورژانس و راننده به سمت بیمارستان حرکت کردند. در ماشین اورژانس به دخترم آمپول بی‌هوشی زده و بدن دخترم را لمس می‌کرده. دخترم را با آن حال روی پا نگه می‌دارد و متوجه می‌شود دخترم عادت ماهانه است. برای همین از طریق دهن با او نزدیکی می‌کند....»

راننده مسیر را طول داده بود  
صدای گریه از پشت خط تلفن، رنج این پدر را عیان می‌کند. با همان صدای لرزان ادامه می‌دهد که همه اینها در حالی است که راننده هم با او هم دست بوده، او تعرض نکرده بود ولی بخاطر همکارش ماشین را دیرتر به مقصد رسانده بود تا به  دخترم تعرض کند و   او  را مورد آزار جنسی قرار دهد. دخترم شنیده بوده که راننده می‌گفته؛ «زود باش، اینجا ماشین پلیس ایستاده، از اورژانس تماس می‌گیرند برای پیگیری بیمار و ...» بعد از یک ساعت و بیست دقیقه ماشین اورژانس به مقصد می‌رسد. در حالی که آن یکی دخترم ظرف ده دقیقه در همان مسیر به بیمارستان می‌رسد.  در همین زمان هم به دلیل وقفه چندین بار از بیمارستان و اورژانس با این ماشین تماس می‌گیرند. وقتی ماشین به بیمارستان می‌رسد دخترم اصلا در شرایط خوبی نبوده، حتی با تن کم جان سرش افتاده بوده کنار در ماشین و وقتی در بغل خواهرش می‌رود، به او می‌گوید این مرد به من تجاوز کرده است. 
همسر دوست دخترم هم همان جا بوده که بعد از مطلع شدن از این موضوع گلاویز آن مامور اورژانس می‌شود و بعد پلیس می‌آید و این فرد را بازداشت می‌کنند.

مجازات فقط چند ضربه شلاق

پدر از مجازاتی می‌گوید که داغ آنها را تازه‌تر کرده است. او می‌گوید:«همان زمان به ما گفتند این موضوع را رسانه‌ای نکنید و اینها به مجازات می‌رسند. در حالی که 99 ضربه شلاق برای تکنسین و 30 ضربه شلاق هم برای راننده بریدند. همه اینها در حالی است که در بیمارستان آب دهن دخترم را می‌گیرند و در نتیجه آزمایش این موضوع ارتباط دهانی تایید می‌شود. حتی لباس دخترم که بر روی آن این مرد تف کرده بوده را هم به عنوان سند پزشکی قانونی می‌برند. جواب این آزمایش‌ها را پزشکی قانونی به من نداد و مستقیم به دادگستری دادند. ولی این نتیجه‌ها هیچ وقت بر روی پرونده نرفت، هر چند که وکیلم گفت چون این موضوع برای قاضی محرز شده است. خلاصه پرونده شعبه 113 رفت ولی بعدتر پرونده به
شعبه 110 می‌رود که آنجا رسیدگی صورت گرفت.»
 
با این ماجرا دو جگر گوشه‌ام را از دست دادم
گریه، پشت گریه، از داغی که بر سینه دارد می‌گوید:« یک سال بعد از این اتفاق، دقیقا در سالگرد همان روزهای خاطره تلخ تجاوز به دخترم، یعنی شهریور ماه او سکته کرد و ما برای همیشه دخترم را از دست دادیم... دخترم تحت درمان روانپزشک قرار گرفته بود ولی در 33 سالگی فوت کرد. همسرش با من تماس گرفت و خبر داد او نصف شب تمام کرده... وقتی به او رسیدم تنش یخ کرده بود... دختر دیگرم هم نیم ساعت بعد از خبر فوت خواهرش از بیمارستان بیرون آمد و از درد این ماجرا خودش را کشت. به من گفت بابا من بدون خواهرم نمی‌توانم زندگی کنم و در 37 سالگی او را هم از دست دادم.»

📌منبع : روزنامه شرق

@WomenDemands

3.1k 1 96 13 53

🔺به نیروهای امدادی نباید جنسیتی نگاه کرد

▫️در حال حاضر، در کل پایتخت تنها یک ایستگاه آتش نشانی زنان داریم در حالیکه اساسا چه نیازی به ایجاد ایستگاه های زنانه و مردانه وجود دارد؟ مگر حادثه زن و مرد می‌شناسد؟ با این حال به نظر می‌رسد زنان به این ایستگاه نیاز دارند تا توانایی های فیزیکی و عملیاتی شان را نشان دهند و در آینده بتوانند وارد همه ایستگاه ها شوند.
خواندن گزارش ایسنا از اولین ایستگاه زنان آتش‌نشان تهران خالی از لطف نیست.

@WomenDemands


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🔺وقتی مجازات برهنگی از آدمکشی
بیشتر است


▫️جانِ زن یا رانِ زن؟
مناظره محسن برهانی با امیرحسین بانکی‌پور، نماینده مجلس و حامی قانون حجاب.

منبع: دیالوگ
@WomenDemands


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🔺کجای تاریخ اسلام، بدحجابی حبس داشته؟

▫️حوریه یکی از شرکت کنندگان مخالف( لایحه/قانون) حجاب در برنامه دیالوگ بود که حرف ها و گلایه های زیادی را در مقابل کسانی که از مدافعان، مسئولین و ویراستاران لایحه حجاب بودند گفت.

@WomenDemands

2k 0 28 5 25

Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🔺حجاب اجباری پیش‌نیاز حداقل های حقوق شهروندی نیست

▫️احترام به حقوق شهروندی یعنی همین،
وزیر، وزیر همه‌ ایرانیان است و شهدا هم برای کشورشان و آزادی و آرامش و امنیت مردم این سرزمین جانشان را داده‌انده، نه به خاطر نوع پوشش و اجبار حجاب!

@WomenDemands


🎧صحنه صدای ایران در خانه بانو صبا

▫️چند هفته‌ای است نمایشگاهی در محل زندگی فاخره صبا از پیشگامان موسیقی ایران در حال برگزاری است. این نمایشگاه بهانه‌ای شد تا با نگاهی به زندگی این بانوی هنرمند بیندازیم.

▫️فاخره صبا متولد آبان ۱۲۹۹ فرزند فرخ صبا بود و ابوالحسن صبا استاد بزرگ موسیقی ایران پسر عموی پدرش می‌شد. او در دوازده سالگی برای آموختن آواز به مدرسه کلنل وزیری رفت و نزد عبدالعلی وزیری تحصیل کرد و نواختن پیانو را نیز یاد گرفت.
همزمان با یادگیری موسیقی ایرانی نزد عبدالله دوامی موسیقی‌دان و ردیف‌دان برجسته ایرانی، موسیقی کلاسیک را نیز نزد مادام سابارسکی و کنت مونت فورت شروع کرد.
سپس آموختن پیانو را نزد مشیر همایون شهردار تکمیل کرد و آواز و اپرا را نزد خانم نوردین و لیلی بارا آموخت و کنسرت‌هایی هم همراه با لیلی بارا یا خود به تنهایی در کلوپ ارامنه اجرا کرد.

▫️صبا سپس برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در کنسرواتوار پاریس موسیقی را ادامه داد. او در سال ۱۳۲۶ فارغ‌التحصیل شد و به ایران بازگشت.
در بازگشت به ایران، به استخدام هنرستان عالی موسیقی درآمد و همزمان با گروه‌های موسیقی کلاسیک در اداره کل هنرهای زیبای ایران، در امر آموزش و اجرا همکاری داشت.
در سال‌های ۱۳۴۱ هنگامی که منیر وکیلی اولین صحنه‌های اپرایی را در ایران روی صحنه آورد، در آنها اجرا داشت. او در اپرای مادام باترفلای پوچینی نقش سوسوکیرا داشت، و تراویا تای وردی را در تلویزیون و در سالن وزارت فرهنگ و هنر اپرای ارفه و اوریدیس کریستف ویلیبالد گلوک و بعداً در سالن سعدی اپرای تک صحنه‌ای جمیله بیزه در سال ۱۳۴۶ نخستین اپرای کلاسیک به نام کوزی فان توته، اثر موتسارت به طور کامل در تالار وزارت فرهنگ و هنر به روی صحنه رفت و فاخره صبا نقش دورابلا را اجرا کرد.
او در اپرای «دلاور سهند» اثر سعدی حسنی، نقش «آذر» را اجرا کرد.

▫️خوانندگانی چون منصوره قصری، محمد نوری و… از شاگردان آواز او بودند.

▫️او و همسرش، علیرضا افضلی‌پور بنیان‌گذار دانشگاه شهید باهنر کرمان بودند.
فاخره صبا در ۲۲ تیر ۱۳۸۶ درگذشت و در امامزاده عبدالله شهرری در کنار همسرش به خاک سپرده شد.*

🎧نمایشگاه «صحنه صدای ایران» تا ۱۹ بهمن ادامه خواهد داشت و بازدید از آن همه روزه از ساعت ۱۴ تا ۲۰ در ساختمان کارستان، خیابان خارک، نبش خیابان استاد شهریار برای علاقه‌مندان به‌صورت رایگان امکان‌پذیر است.

*روزنامه پیام ما

@WomenDemands




🎧فایل صوتی نشست «خانه امن نیست»
درباره قتل‌های ناموسی و خشونت خانگی علیه زنان

🎙️سخنرانان:
▪️فاطمه موسوی ویایه
▪️فاتیما باباخانی
▪️مهناز افضلی

🗓 ۱ مرداد ۰۳
📍 موسسه رحمان
rahmaninstitute

@WomenDemands


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
#توئیت_روز

شعار جوانی جمعیت می‌دهیم آن وقت انتظار داریم زن تحصیل کرده، با قوانین تبعیض آمیز، ازدواج و اختیارش را دو دستی تقدیم کند؟
البته یک عده الان می‌نویسند که آها، همینه که زن نباید درس بخونه! [که بشه زد تو سرش!]
#تبعیض_جنسیتی
shahnaz_ramaram45

@WomenDemands

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.