#منریسم به هنر ایتالیا در فاصله زمانی میان اوج دوره رنسانس و #باروک اطلاق میشود. اصطلاح منریسم که معنی تحتاللفظی آن سبکپردازی، شیوهگزینی یا شيوهگرایی است. برای نخستین بار با مفهومی تمسخرآمیز برای توصیف آن گروه نقاشان همچون کاراتچی و لانفرانکو به کار گرفته شد و گفته میشود واکنشی علیه اوج رنسانس بود. منریسم به آثار هنرمندانی اطلاق شد که قالبهای کلاسیک را در هم ریخته و با اغراق در تناسبات و ترکیببندی سعی به آشکار ساختن احساس درونی خویش داشتند. منریستها به جای رجوع به طبیعت و ادامهی جستجو در پدیدههای طبیعی به خود آثار هنری روی آوردند و استادان اوج رنسانس (به خصوص میکل آنژ) و پیکرتراشان رومی را سرمشق خود قرار دادند. آنان اعلام کردند که هنرمند حق دارد قواعد را مطابق میل خود تفسیر کند و به شکلها جنبه آرمانیتر بدهد. در اغاز ظهور این جنبش هنرمند منریسم مبالغهی زیادی در بیان عواطف خود داشت و آن را از طریق نمایش تحول شدید رنگها و ایجاد تضادهای تند و تاریک و نیز کشیدگی و اعوجاج پیکرهای انسانی تجسم میبخشید. از آنجا که منریسم تقریبا به فیگور انسانی میپرداخت، متداولترین بیان آن به صورت نقاشیهایی است که در آنها فیگور، حالتی از رقص یا پانتومیم پیچیده و بغرنج را به بیننده القا میکند. ترکیببندیها و همچنین حالتها و ژستها غیرواقعی و عمدتا پیچیده و درهم هستند. در ترکیببندی این آثار موضوع اصلی در یک جهت تابلو و یا در زمینه قرار میگیرد و از این رو توازن ترکیببندی را از حالت تعادل خارج میکند. رنگ آمیزی معمولا روشن و زنده است که این خود گاه در تضادی شدید با تاریکیها و سایهها قرار میگیرد و از این رو به توصیف شکلها بر بیان حسی تاکید دارد. منریستها به جای تعادلِ صرف به دنبال نوعی ناپایداری بودند. از نقاشان مهم این شیوه، #پارمیجانینو، #تینتورتو و #الگرکو را میتوان نام برد. ال گرکو را برجستهترین هنرمند شیوهگری مینامند، آثار او بیانگر اندیشه و عواطف شدیدِ مذهبی وی بوده و ترکیبی از تصویرگریِ #بیزانس و انسانگریِ رنسانس میباشد.
@vincent_vangogh
@vincent_vangogh