هنر و دیوانگی •


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha


برایِ هنر و تاریخ آن

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


بچه ها دو ظرفیت باز شده کسی خواس


چهاردهمین مسابقه بین‌المللی نقاشی محیط زیست کودکان کائو ژاپن در سال ۲۰۲۳ با موضوع "بیایید محیط زیست خود را با هم پایدار کنیم" برگزار شد.

در این دوره از این مسابقه ۱۵ هزار و ۹۱۶ اثر شرکت کردند. ۱۴۲ اثر از کودکان و نوجوانان عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز به این مسابقه ارسال شد و با اعلام نتایج این مسابقه نیکی کج‌کلاهی ۹ ساله از بهبهان خوزستان جایزه دوستی اکو و دیپلم افتخار این دوره از مسابقه را کسب کرد.


▪️#نیکی_کج‌کلاهی، ۹ ساله از بهبهان


@vincent_vangogh


خط نستعلیق: در نیمه دوم سده هشتم، دومین خط و معروف‌ترین خط ایرانی یا به عبارتی، عروس خطوط اسلامی نستعلیق خودنمایی کرد. این خط از دو شیوه خط نسخ و تعلیق ترکیب و رواج یافت.
این خط با وجود اینکه دقیق‌ترین، زیباترین و روان‌ترین خطوط محسوب می‌شود مشکل‌ترین آن‌ها نیز هست. زیرا نوشتن خط نستعلیق که در آن رعایت ١٢ قاعده خوشنویسی شده باشد بسیار مشکل است و شماری اندک از خوشنویسان توانسته‌اند از عهده انجام آن برآیند. میرعلی تبریزی، نخستین کسی است که این خط را در سال ٨٠٠ هجری قمری وضع کرد و آن را تحت قاعده آورد. در میان خوشنویسان چهره میرعماد قزوینی درخشان‌ترین چهره‌هاست. میرعماد با قلم توانای خود خط نستعلیق را به اوج کمال و زیبایی رساند، آن‌چنان که کسی پس از او نتوانست نستعلیق را چون او زیبا و استوار بنویسد.


▪️نستعليق چلیپایی، #میرعماد_قزوینی

@vincent_vangogh




میراث

اهل آبادی عشقم
پدرم
عاشق بود ،
مادرم پاکترین معشوقه
و مرا عاشق نامیدند .
هر کجا رفتم ،
از عشق سخن گفتم .
هر کجا منزل کردم ،
عاشقان ، بهترین یارانم بودند .
همسرم ” عشق ” است
و همه فرزندانم :
عاشقانه ، غزل و رویا .
من به زخمستان کینه
نخواهم رفت ،
و در این مأمن دیرینه ی خویش
در همین خانه ی عشق
معبدی می سازم ،
و همین جا
تنها ، تنها
میمیرم .
و ازین عشق
ازین میراث ذاتی ِ‌ من ،
بین بی عشقان و تنهایان ،
بین محتاجان واقعی عشق
به هر اندازه که خود میخواهند
تقسیم کنید.

فروردین 1370، #ابراهیم_منصفی



▪️منبع: وب‌سایت ابراهیم منصفی (رامی)

@vincent_vangogh






M.a.n.i.a dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
«نقاشی صورت و فرم دیگری از فکر کردن است »

Gerhard Richter

@maaniiaaa


تسلی بخشی هایی از جنس موزیک ، شعر و هنر در

@maaniiaaa


#وَرَثرَغنه یا #بهرام وجودی انتزاعی یا تجسمی است از یک اندیشه و تعبیری است از نیروی پیشتاز و غیرقابل مقاومت پیروزی. در یشت ١۴ آمده است که بهرام ده تجسم یا صورت دارد که هر کدام از آن‌ها مبین نیروی پویایی این خداست. (مانند ویشنو، بهرام هم، ده اواتار (avatar) به معنای نزول و هبوط و تجلی و تجسم خداوند بر روی زمین برای هدایت و رستگاری نوع بشر داشت). تجسمات ده‌گانه‌ی بهرام عبارتند از : بادِ تند؛ گاوِ نرِ زردگوشِ زرین شاخ؛ اسب سفید با ساز و برگ زرین؛ شتر بارکش تیزدندان؛ گراز؛ جوانی با سن آرمانی پانزده سالگی؛ پرنده‌ی تیزپردازی که شاید کلاغ یا باز باشد؛ قوچ وحشی؛ بز نر جنگی و مردی که شمشیر زرین در دست دارد. بهرام ایرانی برخلاف همتای هندی خود ایندره (Indra) یا همتای ارمنی‌اش وهگن (Vahgn) اسطوره‌ای ندارد که در آن سخن از غلبه‌ی او بر غول یا اژدهایی در میان باشد. در عوض او بر شرارت آدمیان و دیوان غالب می‌آید و نادرستان و بدکاران را به عقوبت گرفتار می‌کند. بهرام نماینده غیرقابل مقاومت و اساسا خدایی جنگجوست. بهرام در یکی از اشکال خود که گزار باشد مهر را همراهی می‌کند. این شکل به ویژه نمادی مناسب برای نیروی پیشتاز پیروزی است. در یشت دهم که سرود باستانی مختص مهر می‌باشد آمده است که بهرام پیشاپیش مهر در حرکت است.


@vincent_vangogh


▪️گچبری ساسانی از یک گراز


@vincent_vangogh




▪️عمل هنر، رهایی دانش از قید هوا و اراده و ترک نفس و منافع مادی آن و ارتقا به مرتبه شهود حقیقت است. هنر غم و اندوه زندگی را تسکین می‌دهد؛ زیرا ما را از امور جزئی و زودگذر به جهان کلی و ابدی می‌کشاند. از نظر #شوپنهاور هنر نه خواست است و نه بیانگری و از جهان دور است. فقط در قلمرو هنر و زیبایی است که انسان از شر خواست رها می‌شود و لحظه‌ی زیبایی‌شناسانه لحظه‌ی خلاصی از خواست و لحظه آزادی است. لذتی که نابغه از زیبایی می‌برد و تسلی‌ خاطری که از هنر می‌یابد و هیجانی که از دیدن هنر و هنرمند در او پیدا می‌شود، همه‌ی غم و اندوه زندگی را از یاد او می‌برد. این همه جبران رنجی است که از روش‌بینی و تنهایی خود می‌برد.

▪️ ریشه‌ی تمام شرها نزد شوپنهاور بندگی خواست و فرمانبری از آن. شوپنهاور برای فرار از بندگی خواست، دو راه پیشنهاد می‌کند که یکی موقت و جزئی است و دیگری دائمی و کلی. راه نخستین ژرف‌اندیشی هنری (مستغرق شدن در هنر و مظاهر زیبایی) و راه هنر است و دومین، نخواستن دنیا، طریق پارسامنشی و راه رستگاری و در نهایت یکی شدن با وجود کل و رسیدن به آرامش مطلق می‌باشد و در این قسمت و مواردی دیگر تحت تاثیر بودا بود. او هنر را نتیجه‌ی نبوغ می‌داند. هدف اصلی هنرمند جدا کردن ایده از واقعیت و طبیعت است. ایده، معنای نهایی و هستی باطنی شی و ابژه است. شوپنهاور هنرمند را تنها شناسنده‌‌ی ایده می‌داند.


@vincent_vangogh




#منریسم به هنر ایتالیا در فاصله زمانی میان اوج دوره رنسانس و #باروک اطلاق می‌شود. اصطلاح منریسم که معنی تحت‌اللفظی آن سبک‌پردازی، شیوه‌گزینی یا شيوه‌گرایی است. برای نخستین بار با مفهومی تمسخرآمیز برای توصیف آن گروه نقاشان همچون کاراتچی و لانفرانکو به کار گرفته شد و گفته می‌شود واکنشی علیه اوج رنسانس بود. منریسم به آثار هنرمندانی اطلاق شد که قالب‌های کلاسیک را در هم ریخته و با اغراق در تناسبات و ترکیب‌بندی سعی به آشکار ساختن احساس درونی خویش داشتند. منریست‌ها به جای رجوع به طبیعت و ادامه‌ی جستجو در پدیده‌های طبیعی به خود آثار هنری روی آوردند و استادان اوج رنسانس (به خصوص میکل آنژ) و پیکرتراشان رومی را سرمشق خود قرار دادند. آنان اعلام کردند که هنرمند حق دارد قواعد را مطابق میل خود تفسیر کند و به شکل‌ها جنبه آرمانی‌تر بدهد. در اغاز ظهور این جنبش هنرمند منریسم مبالغه‌ی زیادی در بیان عواطف خود داشت و آن را از طریق نمایش تحول شدید رنگ‌ها و ایجاد تضادهای تند و تاریک و نیز کشیدگی و اعوجاج پیکرهای انسانی تجسم می‌بخشید. از آنجا که منریسم تقریبا به فیگور انسانی می‌پرداخت، متداول‌ترین بیان آن به صورت نقاشی‌هایی است که در آنها فیگور، حالتی از رقص یا پانتومیم پیچیده و بغرنج را به بیننده القا می‌کند. ترکیب‌بندی‌ها و همچنین حالت‌ها و ژست‌ها غیرواقعی و عمدتا پیچیده و درهم هستند. در ترکیب‌بندی این آثار موضوع اصلی در یک جهت تابلو و یا در زمینه قرار می‌گیرد و از این رو توازن ترکیب‌بندی را از حالت تعادل خارج می‌کند. رنگ آمیزی معمولا روشن و زنده است که این خود گاه در تضادی شدید با تاریکی‌ها و سایه‌ها قرار می‌گیرد و از این رو به توصیف شکل‌ها بر بیان حسی تاکید دارد. منریست‌ها به جای تعادلِ صرف به دنبال نوعی ناپایداری بودند. از نقاشان مهم این شیوه، #پارمیجانینو، #تینتورتو و #ال‌گرکو را می‌توان نام برد. ال گرکو را برجسته‌ترین هنرمند شیوه‌گری می‌نامند، آثار او بیانگر اندیشه و عواطف شدیدِ مذهبی وی بوده و ترکیبی از تصویرگریِ #بیزانس و انسان‌گریِ رنسانس می‌باشد.


@vincent_vangogh


▪️تعمید مسیح، #ال_گرکو، سبک منریسم


@vincent_vangogh


سلاام
کسی کد تخفیف ماک نداره
@pishi_sag


کوهها صلابت خود را
بزمین بخشیده‌اند
و من نیایشگرانه
در معبد زمان به نماز ایستاده‌ام
گویی لحظه‌ها
افتراق جسم و جان را به ارمغان آورده‌اند
هیچ دست را
یارای محبت بدیگر دست نیست
و هیچ دیده را عمیقانه نگریستن
زمان، مصلوب ثانیه‌هاست
و من اسیر در اختناق فضای سربی جو


▪️ شعر مصلوب، #عزت‌الله_زنگنه
▪️ستارگان در حال سقوط، #آنسلم_کیفر

@vincent_vangogh


#آمفیون (Amphion) پسر زئوس و آنیتوپه، او با برادر دوقلویش زتوس، شهر تِب (بتس) را گرفتند و دیرکه و شوهرش لوکوس را به انتقام رفتار آنان با مادرشان کشتند و با مسالمت مشترکا بر تِب حکم راندند. دیوار شهر تب را این دو برادر ساختند. او با صدای چنگ خود سنگ‌های دیوار را بلند کرده و در جای مقرر قرار می‌داد.



▪️نیروی سخنوری- آمفیون دیوارهای تب را با چنگ خود بالا می برد، #جیووانی_باتیستا_تیپولو

@vincent_vangogh


▪️#هایدگر سعی دارد قدرت نجات‌دهنده‌ی هنر را در برابر جهان تکنولوژیک و سوبژکتیوسیتی کنونی، نشان دهد. در این تفکر هنر تا سرحد یک منجی ارزش می‌یابد. وی اذعان دارد که مرادش از هنر، هنر بزرگ است، نه هنر جدید. هنر جدید تنها نوعی سرگشتگی انسان را روایت می‌کند و خود در ذیل تفکر تکنیکی مدرن نفس می‌کشد. چنین هنری نمی‌تواند وجود را به ظهور برساند. هایدگر از مرگِ هنر بزرگ سخن می‌گوید. اما بر خلاف #هگل معتقد است که امکان بازگشت چنین هنری وجود دارد. بازگشتی که نجات غرب را شکلی می‌بخشد.

▪️ هنر بزرگ از آن حیث بزرگ است که حقیقت موجودات به مثابه یک کل را آشکار می‌سازد. هنر بزرگ انکشاف حقیقت است. هنر، تنها ابزاری نیست که در پرتو به خدمت گرفته‌شدن، تعریف می‌شود. هویت یک ابزار براساس ارتباط با غیر تعریف می‌شود. همانگونه که حروف از خود معنای مستقلی ندارند و در ارتباط با غیر است که در جمله معنا می‌یابند. هنر در تعریف ابزاری بیشتر از جنبه‌ی زیبایی‌شناسی مورد توجه قرار می‌گیرد و به اثر هنری از جهت زیبایی‌شناسی نگاه می‌شود و از آن لذت برده می‌شود. هنر به منزله‌ی ابزار، نوعی فعالیت فرهنگی است که تنها در موزه‌ها و نمایشگاه‌های هنری باید آن را یافت.

▪️ در این تلقی به هنر، ناظر اثر هنری، مانند نظافت‌چیان موزه‌ها که از یک مجسمه گردگیری می‌کنند یا کسانی که در کار جابجا کردن آثار هنری از یک نمایشگاه به نمایشگاه دیگر هستند و اثر هنری را چون تنه‌ی درختی یا تکه زغال سنگی منتقل می‌کنند، به هنر می‌نگرد. هایدگر با مردود دانستن چنین برداشتی از هنر، هنر را به عنوان انکشاف حقیقت و برگشودن عالم معرفی می‌کند. هنر چیزی است که عالمی را می‌گشاید. هنر بزرگ نزد وی هنری است که در آن حقیقت موجودات به مثابه یک کل خرد را بر وجود تاریخی انسان می‌گشاید.

▪️ در واقع، بزرگی هنر به این است که در وجود تاریخی انسان رسالتی تعیین کننده به عهده دارد. کارهای هنری بزرگ به شیوه‌ی خاص خود موجودات را آشکار می‌سازند و این آشکارگی را گشوده نگه می‌دارند و لذا بزرگی هنر بزرگ، صرفا و در وهله‌ی نخست، به کیفیت والای آنچه آفریده نیست، بلکه به این است که نیازی مطلق است. از نظر وی اوج هنر بزرگ، در هنر یونان(تراژدی، شعر و معماری) و نیز هنر روم و قرون وسطی قابل مشاهده است.


@vincent_vangogh

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.