از گذشته و اکنون dan repost
«دریغا استاد سلیم نیساری! »
حافظ در شعرش به تبریز اشاراتی دارد، ازجمله این بیت:
عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ
بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است
( با این توضیح که به قرینهٔ بغداد، درمییابیم مرادش از عراق، عراقِ عجم بوده).
آذربایجانیها گویا بیش از هر قوم و گویشورِ غیرفارسیزبانِ ایرانی، به حافظپژوهی گرایش داشتهاند. هم مصحّحِ آذریِ دیوان حافظ داریم و هم تحلیلگر و ... . از ابوطالب تبریزی ( یا لندنی و اصفهانیِ نویسندهٔ سفرنامهٔ سفینهٔ طالبی، چاپ استاد حسین خدیوجم) که تباری آذری داشته، گرفته (که با مقابلهٔ ۱۲ نسخه، نخستین گام را در تصحیح دیوان حافظ برداشت؛ چاپ ۱۲۰۶ قمری در کلکته؛ چاپ در ایران بهکوششِ حسین خدیو جم، ۱۳۵۲) تا عبدالرحیم خلخالی که سال ۱۳۰۷ نسخهٔ مکتوب بهسالِ ۸۲۷ (کهنترین نسخهٔ شناختهشده تا آن زمان) را منتشرکرد و مجموعهمقالاتی نیز باعنوانِ حافظنامه از او دراختیارِ ماست. نیز استاد منوچهرِ مرتضوی که با تألیف مکتب حافظ (چاپِ نخست، باعنوانِ «جامِ جم»، ۱۳۳۷) پیشروِ حافظپژوهیِ نوین بهشمارمیرود. در میانِ این استادان، استاد رشیدِ عیوضی در تصحیحِ دیوانِ حافظ چهرهای نامدارند. ایشان نخست باهمکاریِ دکتر اکبر بهروز تصحیحی از دیوان حافظ ارائهدادند (۲۵۳۶) و سپس در تلاشی دیگر برپایهٔ هشت نسخهٔ کهن مستقلاً شعر خواجه را تصحیح کردند ( انتشارات صدوق ۱۳۷۶). استاد عیوضی صاحب اثر بسیار ارجمندی نیز هستند با عنوانِ حافظ برتر کدام است؟ (انتشارات امیرکبیر ۱۳۸۴). در این اثر گزینشهای چاپهای سایه، سلیم نیساری، خرمشاهی_جاوید با تصحیح خودشان سنجیدهشدهاست. از دیگر آذریزبانهای حافظپژوه میتوان از استادان محمدامین ریاحی (نویسندهٔ گلگشت در اندیشه و شعر حافظ) و زریاب خویی (نویسندهٔ آیینهٔ جام) که باریکبینانه ابهامهایی در حوزهٔ حافظپژوهی را برطرف ساختند، نام برد. استاد حسن انوری نیز در همین زمرهاند. ایشان هم سرپرستی واژهنامهٔ بسامدی دیوان حافظ را بهعهده داشتند (کلک خیالانگیز، ۵جلد، انتشارات سخن) و هم کتاب موجزی باعنوان یک قصه بیش نیست، نگاشتهاند که بارها چاپ شدهاست. در این میان مترجم شرح سودی بُسنوی بر حافظ را نیز نباید از یاد برد: خانم عصمت ستارزاده دختر ستارخان، سردار ملی.
اگر تلاشهای فریدونمیرزا گورکانی را که بههمت او چند عالم در دههٔ نخست قرن دهم ( ۹۰۷ قمری) با مقابلهٔ دهها نسخه دیوان حافظ را (البته با شیوههای رایج در آن روز) تصحیح کردند و نیز همت ابوطالب تبریزی و تصحیح ذوقی اما بنابهضرورتِ روزگارِ قدسی را، نادیده بگیریم، شیوهٔ مصححان دیوان حافظ از روزگار خلخالی به اینسو، به پیش و پس از تصحیح استاد خانلری تقسیم میشود. استاد خانلری آغازگر راهی است که تا بهامروز در این راه کسی را دقیقتر و امانتدارتر از او نمیشناسیم. او جز یکی دو مورد (از جمله « عبوس زهد...» که بهجای «ننشید» تصحیح قیاسی کردهاند: «بنشیند») با وسواس تمام تفاوت ضبطهای ۱۴ نسخه ( قدیمیترین: ۸۱۱ ؛ متأخترین: ۸۳۸) را بهدستداده است.
زندهیاد استاد دکتر سلیم نیساری دنبالکنندهٔ شیوهٔ استاد خانلری و الگوی نستوهی و استمرار در کار حافظپژوهی است. ایشان نخست سال ۱۳۲۷ اثری درباب حافظ با عنوان سخن حافظ منتشر کردند و درست نیم قرن پس از آن دیوان حافظ را برپایهٔ ۴۸ نسخه تصحیح کردند (انتشارات سینانگار، ۱۳۷۷). و درنهایت ثمرهٔ یکعمر حافظپژوهی خویش را با عنوان «دفتر دگرسانیها در غزل حافظ» (۱۳۸۵ انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی) به حافظدوستان تقدیم کردند؛ کاری است بهراستی کارستان؛ و البته نقدهایی نیز بر آن وارد است، بهویژه کنارگذاشتنِ دهها غزل که از پشتوانهٔ دهها نسخه برخوردارند و نیز تفاوتهایی در ترتیب ابیات و کاستیها و افزونیهای برخی غزلها. تا آنجا که میدانم مستدلترین انتقادها بر کار ایشان را در لابهلای شرح شوق نوشتهٔ استاد دکتر سعید حمیدیان باید جُست. استاد نیساری بهبرکتِ بیشاز نیمقرن موانست با شعر خواجه و تخصص در نسخهپژوهی، از نسخهشناسان و خطشناسان بزرگ فرهنگ ما نیز بودهاند. هرچند در این زمینه نیز در کارشان اما و اگرهایی است. ازجمله سال ۱۳۸۷ که مجموعهغزلهایی مکتوب در روزگار حیات حافظ (به خط علاء مرندی به کوشش دکتر علی فردوسی، انتشارات دیبایه) بهچاپ رسید و ایشان ( و نیز استاد خرمشاهی) نسخه را اصیل تشخیص ندادند، اما بعدها مقالهٔ مفصل استاد ایرج افشار و تأیید استاد شفیعی کدکنی از اصالت نسخه خبرداد.
استاد نیساری یک اثر کمترشناخته و بسیار تخصصی نیز درباب حافظ منتشر کردند: «تبصرهای بر تدوین غزلهای حافظ» (فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۲) این اثر سرشار از اشارات ارجمندی است درباب اصول نسخهپژوهی دیوان حافظ. استاد زندهیاد نیساری، سالها عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی بودند.
یادشان گرامی!
@azgozashtevaaknoon
حافظ در شعرش به تبریز اشاراتی دارد، ازجمله این بیت:
عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ
بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است
( با این توضیح که به قرینهٔ بغداد، درمییابیم مرادش از عراق، عراقِ عجم بوده).
آذربایجانیها گویا بیش از هر قوم و گویشورِ غیرفارسیزبانِ ایرانی، به حافظپژوهی گرایش داشتهاند. هم مصحّحِ آذریِ دیوان حافظ داریم و هم تحلیلگر و ... . از ابوطالب تبریزی ( یا لندنی و اصفهانیِ نویسندهٔ سفرنامهٔ سفینهٔ طالبی، چاپ استاد حسین خدیوجم) که تباری آذری داشته، گرفته (که با مقابلهٔ ۱۲ نسخه، نخستین گام را در تصحیح دیوان حافظ برداشت؛ چاپ ۱۲۰۶ قمری در کلکته؛ چاپ در ایران بهکوششِ حسین خدیو جم، ۱۳۵۲) تا عبدالرحیم خلخالی که سال ۱۳۰۷ نسخهٔ مکتوب بهسالِ ۸۲۷ (کهنترین نسخهٔ شناختهشده تا آن زمان) را منتشرکرد و مجموعهمقالاتی نیز باعنوانِ حافظنامه از او دراختیارِ ماست. نیز استاد منوچهرِ مرتضوی که با تألیف مکتب حافظ (چاپِ نخست، باعنوانِ «جامِ جم»، ۱۳۳۷) پیشروِ حافظپژوهیِ نوین بهشمارمیرود. در میانِ این استادان، استاد رشیدِ عیوضی در تصحیحِ دیوانِ حافظ چهرهای نامدارند. ایشان نخست باهمکاریِ دکتر اکبر بهروز تصحیحی از دیوان حافظ ارائهدادند (۲۵۳۶) و سپس در تلاشی دیگر برپایهٔ هشت نسخهٔ کهن مستقلاً شعر خواجه را تصحیح کردند ( انتشارات صدوق ۱۳۷۶). استاد عیوضی صاحب اثر بسیار ارجمندی نیز هستند با عنوانِ حافظ برتر کدام است؟ (انتشارات امیرکبیر ۱۳۸۴). در این اثر گزینشهای چاپهای سایه، سلیم نیساری، خرمشاهی_جاوید با تصحیح خودشان سنجیدهشدهاست. از دیگر آذریزبانهای حافظپژوه میتوان از استادان محمدامین ریاحی (نویسندهٔ گلگشت در اندیشه و شعر حافظ) و زریاب خویی (نویسندهٔ آیینهٔ جام) که باریکبینانه ابهامهایی در حوزهٔ حافظپژوهی را برطرف ساختند، نام برد. استاد حسن انوری نیز در همین زمرهاند. ایشان هم سرپرستی واژهنامهٔ بسامدی دیوان حافظ را بهعهده داشتند (کلک خیالانگیز، ۵جلد، انتشارات سخن) و هم کتاب موجزی باعنوان یک قصه بیش نیست، نگاشتهاند که بارها چاپ شدهاست. در این میان مترجم شرح سودی بُسنوی بر حافظ را نیز نباید از یاد برد: خانم عصمت ستارزاده دختر ستارخان، سردار ملی.
اگر تلاشهای فریدونمیرزا گورکانی را که بههمت او چند عالم در دههٔ نخست قرن دهم ( ۹۰۷ قمری) با مقابلهٔ دهها نسخه دیوان حافظ را (البته با شیوههای رایج در آن روز) تصحیح کردند و نیز همت ابوطالب تبریزی و تصحیح ذوقی اما بنابهضرورتِ روزگارِ قدسی را، نادیده بگیریم، شیوهٔ مصححان دیوان حافظ از روزگار خلخالی به اینسو، به پیش و پس از تصحیح استاد خانلری تقسیم میشود. استاد خانلری آغازگر راهی است که تا بهامروز در این راه کسی را دقیقتر و امانتدارتر از او نمیشناسیم. او جز یکی دو مورد (از جمله « عبوس زهد...» که بهجای «ننشید» تصحیح قیاسی کردهاند: «بنشیند») با وسواس تمام تفاوت ضبطهای ۱۴ نسخه ( قدیمیترین: ۸۱۱ ؛ متأخترین: ۸۳۸) را بهدستداده است.
زندهیاد استاد دکتر سلیم نیساری دنبالکنندهٔ شیوهٔ استاد خانلری و الگوی نستوهی و استمرار در کار حافظپژوهی است. ایشان نخست سال ۱۳۲۷ اثری درباب حافظ با عنوان سخن حافظ منتشر کردند و درست نیم قرن پس از آن دیوان حافظ را برپایهٔ ۴۸ نسخه تصحیح کردند (انتشارات سینانگار، ۱۳۷۷). و درنهایت ثمرهٔ یکعمر حافظپژوهی خویش را با عنوان «دفتر دگرسانیها در غزل حافظ» (۱۳۸۵ انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی) به حافظدوستان تقدیم کردند؛ کاری است بهراستی کارستان؛ و البته نقدهایی نیز بر آن وارد است، بهویژه کنارگذاشتنِ دهها غزل که از پشتوانهٔ دهها نسخه برخوردارند و نیز تفاوتهایی در ترتیب ابیات و کاستیها و افزونیهای برخی غزلها. تا آنجا که میدانم مستدلترین انتقادها بر کار ایشان را در لابهلای شرح شوق نوشتهٔ استاد دکتر سعید حمیدیان باید جُست. استاد نیساری بهبرکتِ بیشاز نیمقرن موانست با شعر خواجه و تخصص در نسخهپژوهی، از نسخهشناسان و خطشناسان بزرگ فرهنگ ما نیز بودهاند. هرچند در این زمینه نیز در کارشان اما و اگرهایی است. ازجمله سال ۱۳۸۷ که مجموعهغزلهایی مکتوب در روزگار حیات حافظ (به خط علاء مرندی به کوشش دکتر علی فردوسی، انتشارات دیبایه) بهچاپ رسید و ایشان ( و نیز استاد خرمشاهی) نسخه را اصیل تشخیص ندادند، اما بعدها مقالهٔ مفصل استاد ایرج افشار و تأیید استاد شفیعی کدکنی از اصالت نسخه خبرداد.
استاد نیساری یک اثر کمترشناخته و بسیار تخصصی نیز درباب حافظ منتشر کردند: «تبصرهای بر تدوین غزلهای حافظ» (فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۲) این اثر سرشار از اشارات ارجمندی است درباب اصول نسخهپژوهی دیوان حافظ. استاد زندهیاد نیساری، سالها عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی بودند.
یادشان گرامی!
@azgozashtevaaknoon