✍️ علی ربیعی و لیلا فلاحتی
🖊 فهم زن ایرانی در قرن پانزدهم
@sokhanranihaa🔹 توجه به نقش زنان از منظر حقوقی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در یکصدسال گذشته در جهان همواره مورد توجه بوده و با تاخیر زمانی این مباحث در داخل ایران نیز در گفتمان های سیاسی و اجتماعی جای گرفته است. تاکید بر گفتمان در این جا ناشی از آن است که در چهار دهه گذشته دو گفتمان قدرتمند که یکی زن را در چارچوب خانواده و دیگری زن را در چارچوب اجتماع تعریف میکند؛ در سپهر سیاستگذاری و قانونگذاری کشور ما در حال منازعه بوده و اگرچه در یک دهه گذشته گفتمان میانهای که توازن هر دو حوزه را در نظر دارد، برآمده اما همچنان کشاکشها بر سر موقعیت زن در میان سیاستگذاران ایران باقی مانده است. از همین روست که نگاهی به وضعیت زنان در کشور نشان میدهد که عدم توازن جدی در بسیاری از شاخصهای حوزه زنان بویژه در موضوعات حقوقی و قضایی، اقتصادی و سیاسی وجود دارد.
🔹 سهم ۱۴ درصدی زنان در مشارکت اقتصادی و سهم کمتر از ۶ درصد در پارلمان نتیجهای جز رتبهبندی ایران در مجموع ۳ کشور دنیا با بیشترین شکاف جنسیتی در حوزه مشارکت اقتصادی و سیاسی در سال ۲۰۲۴ میلادی، نداشته است. به تبع همین فاصله میتوان از نابرابری در دسترسی به فرصتهایی مثل حضور در موقعیتهای مدیریتی و عضویت در هیات مدیرهها و ساختارهای ارشد نیز سخن گفت. در کنار این شاخصها، می توان به بخش دیگری از نابرابریهای حقوقی و قضایی که سرنوشت شومی را برای بسیاری از زنان رقم زده که مورد اخیر آن قتل خبرنگار ایرنا بود، اشاره کرد. شاید در یک نگاه کلی این تصویر ترسیم شده، تاریک و ناامید کننده به نظر برسد، اما بخش روشن و امیدبخش آن وجود پتانسیل عظیم زنان ایرانی است که با تکیه بر ظرفیتهای فردی و اجتماعی خود، مسیر تحولات عمیق و اثربخش را در دست گرفته و هر روز بالنده تر در عرصههای جدید رخ می نماید.
🔹 ظرفیت زنان ایرانی در عرصه خیرجمعی یکی از مهمترین نمودهای این عاملیت است که در بسیاری از حوزهها همچون مدرسهسازی و محرومیت زدایی به عنوان پیشرانان این حوزه حضور دارند. حضور معنادار زنان در آموزش عالی کشور و تغییر بافت جمعیت تحصیلکرده دانشگاهی به سوی زنان در دهه آتی نشان میدهد، مسیر حرکت زنان در ایران بسیار فراتر از این مباحث در حال تغییرات بنیادین است. رشد آگاهی و در عین حال مطالبهگری زنان در کنار تحولات اجتماعی عمیق در لایههای زیرین همچون سبک زندگی، بیانگر این است که تحولات پیشروی جامعه ما غالبا «زنپایه و زنمحور» هستند.
🔹 از همین منظر، در سپهر سیاستگذاری نباید زنان را به عنوان ابژه و جمعیتی نیازمند مدیریت و برنامهریزی در حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خوانش کرد، بلکه باید آنها را در مقام ظرفیت جریانساز و تحولآفرین خوانش کرد. اگر معتقدیم که تحولات آینده ایران باید در یک بستر فرهنگی به نحوی باشد که توسعه زیست مسالمت آمیز و همکاری با هم به یک فرهنگ عمومی و مسلط تبدیل شود، بدانیم که در واقع این زنان هستند که در کانون آن نقشآفرینی خواهند کرد.
🔹 در این چارچوب، در نظر داشته باشیم که در منظومه فرهنگی جامعه ایرانی خانواده کانون اجتماعی شدن و زنان به عنوان محور آن ادراک می شوند و از همین رو اگر طرحواره زن در نقشهای مختلف (مادر، دختر، همسر) در جامعه، تصویری شکست خورده، محروم، منزوی، مورد تبعیض و تحقیر باشد، نمیتوان انتظار داشت که برونداد فرایند اجتماعی شدن نسلی سازگار و همآوا با ارزشهای مورد تبلیغی که همین نابرابریها را تولید میکند؛ باشد.
🔹 تجربه و نیازهای جامعه امروز و فردا نشان میدهد که باید از فرایندهای تک بعدی و یکجانبهگرایی پیرامون زنان گذر کرد و با نگاهی چندبعدی و با تکیه بر ظرفیت و عاملیتهای گوناگون زنان در مسیر فهم زنان ایرانی قرن پانزدهم حرکت کرد.
.
🆔 @sokhanranihaa🆔
@andishemaa🆑 #کانالسخنرانیها
🌹