⭕️ آیا مثبت گرایی خوب است یا بد؟
به نظر من مثبت گرایی هم میتواند مخرب باشد هم مفید دقیقا مانند همه مفاهیم و مسایلی که ذات دوگانه متضاد دارند یعنی مانند چاقو هم میتواند منجر به قتل شود هم منجر به عمل جراحی.
مثبت گرایی زمانی مفید است که مثلا انسان به درک منفی خارج از واقعیت رسیده است و منفعل شده است یا درکی بدبینانه از مفاهیم دارد با تصور و برداشتی مثبت نیروی محرکه ای ایجاد کند تا از حالت شرطی شدگی خارج شود مانند فردی که احساس میکند هیچ راهی برای بازسازی زندگی زناشوییش وجود ندارد و به سمت خیانت و رفتارهای مخرب میرود. شاید در اینجا مثبت گرایی فریب ذهن باشد اما باید به خاطر داشت برخی فریبهای ذهنی تخیلی در زمان خود هستند که میتواند تبدیل به واقعیت شوند زیرا انسان ذات مخترعی دارد.
اما در سوی دیگر نوعی مثبت گرایی بسیار دور از واقعیت داریم به نحوی که واضح بودن آن مشخص است و ما برای فرار از اضطراب و تجربه درد انتخاب اشتباه خود از مکانیسم مثبت گرایی برای خنثاسازی آن دردهای روانی استفاده میکنیم. در اینجا بزرگترین ضربه روانی را به خود میزنیم هم زمان را از دست میدهیم هم خود را در چرخه معیوب بدبختی می اندازیم درست مانند فردی که میداند همسرش انسان سمی است و قابل اصلاح و تفاهم نیست اما برای فرار از تجربه ترومای جدایی و پذیرش واقعیت موقت خود را با توجیه های مختلف فریب میدهد اما بلندمدت آسیبش را می بیند.
پس چه بهتر است در مسایل زندگی درد کوتاه مدت را بپذیریم تا در بلندمدت مسیر بهتری را برای رشد خود میسر کنیم و باید به خاطر داشت روانشناسی و زندگی ، هدفش حذف دردها نیست بلکه افزایش ظرفیت تاب دردها برای رشد روانی انسان است.
✍آرمین اسماعیلی
@sigmundfreud0098
به نظر من مثبت گرایی هم میتواند مخرب باشد هم مفید دقیقا مانند همه مفاهیم و مسایلی که ذات دوگانه متضاد دارند یعنی مانند چاقو هم میتواند منجر به قتل شود هم منجر به عمل جراحی.
مثبت گرایی زمانی مفید است که مثلا انسان به درک منفی خارج از واقعیت رسیده است و منفعل شده است یا درکی بدبینانه از مفاهیم دارد با تصور و برداشتی مثبت نیروی محرکه ای ایجاد کند تا از حالت شرطی شدگی خارج شود مانند فردی که احساس میکند هیچ راهی برای بازسازی زندگی زناشوییش وجود ندارد و به سمت خیانت و رفتارهای مخرب میرود. شاید در اینجا مثبت گرایی فریب ذهن باشد اما باید به خاطر داشت برخی فریبهای ذهنی تخیلی در زمان خود هستند که میتواند تبدیل به واقعیت شوند زیرا انسان ذات مخترعی دارد.
اما در سوی دیگر نوعی مثبت گرایی بسیار دور از واقعیت داریم به نحوی که واضح بودن آن مشخص است و ما برای فرار از اضطراب و تجربه درد انتخاب اشتباه خود از مکانیسم مثبت گرایی برای خنثاسازی آن دردهای روانی استفاده میکنیم. در اینجا بزرگترین ضربه روانی را به خود میزنیم هم زمان را از دست میدهیم هم خود را در چرخه معیوب بدبختی می اندازیم درست مانند فردی که میداند همسرش انسان سمی است و قابل اصلاح و تفاهم نیست اما برای فرار از تجربه ترومای جدایی و پذیرش واقعیت موقت خود را با توجیه های مختلف فریب میدهد اما بلندمدت آسیبش را می بیند.
پس چه بهتر است در مسایل زندگی درد کوتاه مدت را بپذیریم تا در بلندمدت مسیر بهتری را برای رشد خود میسر کنیم و باید به خاطر داشت روانشناسی و زندگی ، هدفش حذف دردها نیست بلکه افزایش ظرفیت تاب دردها برای رشد روانی انسان است.
✍آرمین اسماعیلی
@sigmundfreud0098