شاملوى بزرگ


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


آثار من خود اتوبيوگرافى كاملى ست. من به اين حقيقت معتقدم كه شعر، برداشت هاى زندگى نيست؛ بلكه يك سره خود زندگى ست.
[شاملوى بزرگ ]
@shamlou9

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


@shamlu9Farhad
به مناسبتِ بیست‌وسومینِ سال‌گشتِ درگذشتِ احمدشاملو در دوم مردادماه سالِ یک‌هزاروسیصدوهفتادونُهِ خورشیدی.

گرامی می‌داریم یاد و خاطره‌ی دُردانه‌ی ادب و هنر معاصر را ، او یگانه‌ای‌ست که زایشِ دوباره‌یِ چون اوئی بختی بلند می‌خواهد؛ ـــ

بدرود!
بدرود! (چنین گوید بامداد شاعر:)
رقصان می‌گذرم از آستانه‌ی اجبار
شادمانه و شاکر.
.
.
.
دالان تنگی را که درنوشته‌ام
به وداع
فراپشت می‌نگرم:
فرصت کوتاه بود و سفر جان‌کاه بود
اما یگانه بود و هیچ کم نداشت.
به جان منت پذیرم و حق‌گزارم!
(چنین گفت بامداد خسته.)
-------------------------------ا/
@shamlu9Farhad

بریده‌هایی از سروده‌ی « در آستانه » - 29 آبان 1371
دفتر : در آستانه
با تشکر از دوست داران شاملوی بزرگ

3.6k 0 65 14 54

@shamlu9Farhad
***کوه با نخستین سنگ‌ها آغاز می‌شود
و انسان با نخستین درد.

در من زندانیِ ستم‌گری بود
که به آوازِ زنجیرش خو نمی‌کرد ـــ
من با نخستین نگاهِ تو آغاز شدم.

3.7k 0 84 20 46

@shamlu9Farhad

قلب‌ام را در مِجریِ کهنه‌ئی
پنهان می‌کنم
در اتاقی که دریچه‌ئی‌ش
نیست.
از مهتابی
به کوچه‌ی تاریک
خم می‌شوم
و به جای همه نومیدان
می‌گریم.

آه
من
حرام شده‌ام!
-------------
@shamlu9Farhad


@shamlu9Farhad

با کلیدی اگر می‌آئی
تا به دستِ خود
از آهنِ تفته
قفلی بسازم.

گر باز می‌گذاری در را،
تا به همّتِ خویش
از سنگ‌پاره‌سنگ
دیواری برآرم. ـــ
باری
دل
در این برهوت
دیگرگونه چشم‌اندازی می‌طلبد.
@shamlu9Farhad

4.5k 0 47 10 43

@shamlu9farhad
توده اى كوچك
بى شمشير و بى گلوله مى جنگد
براى نان همه
براى نور و براى سرود.
در گلو پنهان مى كند
فريادهاى شادى و دردش را،
چرا كه اگر دهان بگشايد
صخره ها از هم بخواهد شكافت.

@shamlu9farhad
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
نام شعر : توده
سروده ى: يانيس ريتسوس
برگردان: احمد شاملو
از دفتر : هم چون كوچه اى بى انتها

8k 0 98 2 44

@shamlu9Farhad

از راست به چپ؛ هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، نیما یوشیج، احمد شاملو و مرتضی کیوان


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
امیر هوشنگ ابتهاج (۶ اسفند ۱۳۰۶ - ۱۹ مرداد ۱۴۰۱) متخلص به سایه شاعر و پژوهشگر….

@shamlu9Farhad
یادش گرامی


@shamlu9Farhad


در آستانه‌ی بیست و دومین سال‌گردِ خاموشیِ احمدِ شاملو


احمد شاملو : شاعر، نویسنده ، مترجم ، روزنامه‌نگار ، پژوهش‌گر و فرهنگ‌نویس
زادروز : 21 آذرماهِ سال 1304 تهران
درگذشت : 2 مردادماه سال 1379 کرج

او یگانه‌ئی‌ست که زایشِ دوباره‌ی چون اوئی بختی بلند می‌خواهد .

-------------------------------------ا
سروده ی « از مرگ »
ا
ا
هرگز از مرگ نهراسیده‌ام
اگر چه دستان‌اش از ابتذال شکننده‌تر بود.
هراسِ من ـــ باری ـــ همه از مُردن در سرزمینی‌ست
که مزدِ گورکن
از بهایِ آزادیِ آدمی
افزون باشد.

اااا

جُستن
یافتن
و آن‌گاه
به اختیار برگزیدن
و از خویشتنِ خویش
باروئی پی افکندن ـــ
اگر مرگ را از این همه ارزشی بیش‌تر باشد
حاشا حاشا که هرگز از مرگ هراسیده باشم.

@shamlu9Farhad

-----------------------------------------ا
دفترِ « آیدا در آینه » دی ماه 1341


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
@shamlu9farhad


Noma’lum dan repost
شعر چلچلی
احمد شاملو
🎼موسیقی مرجان موسویان
🎤خوانش شیوا اولیایی
@shivamorvoice
@shamlu9farhad


@shamlu9farhad

حسرتی
نگاهی و
آهی

🖤ـ


شنبه دوم مرداد ماهِ سالِ یک‌هزاروچهارصدِ خورشیدی‌ست و مصادف با بیست‌و‌یکمین سال‌گردِ خاموشیِ #احمدشاملو، دوست‌اَش می‌داریم و نام ویادِ او نزدِ ما هماره گرامی‌ست و جاودان🖤🖤ـ



زادروز : 【تهران، 21 آذر ماهِ 1304】
درگذشت:【کرج ــ خانه‌یِ بامداد، یک شنبه شب ساعتِ 21 در تاریخِ 2 مرداد ماهِ 1379】
تشییع وخاک سپاریِ پیکرِ شاعر:【پنج شنبه 6 مرداد ماه 1379】از مقابلِ بیمارستان ایرانم‌هر در تهران به سمتِ کرج، گورستانِ امام‌زاده طاهر.


او یگانه‌ئی‌ست که زایشِ دوباره‌یِ چون اوئی بختی بلند می‌خواهد ـــ شاملویِ‌بزرگ ، این دُردانه‌یِ مجسّمِ شعرِ معاصرِ ایران وجهان یکی ازمانده‌گارترین شاعرانِ قرنِ ماست!






ـــ تو کجائی؟
در گستره یِ بی مرزِ این جهان
تو کجائی؟




ـــ من در دوردست ترین جایِ جهان ایستاده ام:
کنارِ تو.





□ـ




ـــ تو کجائی؟
در گستره یِ ناپاکِ این جهان
تو کجائی؟


ـــ من در پاک ترین مقامِ جهان ایستاده ام:
بر سبزه شورِ این رودِ بزرگ که می سُراید
برایِ تو.
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
@shamlu9farhad


@shamlu9farhad

بارها به خونِ‌مان کشیدند
به یاد آر،
و تنها دست آوردِ کُشتار
نان‌پاره‌یِ بی قاتقِ سفره‌یِ بی‌برکتِ ما بود.
ا
ا
ا
به یاد آر
که تنها دست آوردِ کُشتار
جُل پاره‌یِ بی قدرِ عورتِ ما بود.
ا
ا
ا
به یاد آر:
تاریخِ ما بی‌قراری بود
نه باوری
نه وطنی.
------------------ا
بریده‌هایی کوتاه از سروده‌ی « جَخ امروز از مادر نزاده ام ...» 1363
دفتر مدایح بی‌صله

@shamlu9farhad


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
@shamlu9Farhad❤️


@shamlu9Farhad

دیگر جا نیست
قلب ات پُر از اندوه است
می ترسی – به تو بگویم – تو از زنده گی می ترسی
از مرگ بیش از زنده گی
از عشق بیش از هردو می ترسی.
به تاریکی نگاه می کنی
از وحشت می لرزی
و مرا در کنارِ خود
از یاد می بری.


@shamlu9Farhad

شادی تو بی رحم است و بزرگ وار
نفس ات در دست های خالی من
ترانه و سبزی است

من برمی خیزم!
چراغی در دست،
چراغی در دلم.
زنگار روح ام را صیقل می زنم
آینه ئی برابر آینه ات می گذارم
تا از تو
ابدیتی بسازم.


@shamlu9Farhad


ستاره ای بدرخشید و ماهِ مجلس شد
دلِ رمیده یِ ما را انیس و مونس شد!
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ـ
✍️در گاه شمارِ تاریخِ ایران و جهان بیست و یکُم (21) آذر ماه برابر با یازدهم دسامبر ، روزی است بسیار خجسته و با اهمیت، زیرا مصادف است با میلادِ #احمدشاملو « شاعرِ بزرگِ آزادی»! نام و چهره یِ درخشانی که دغدغه هایِ زلال اَش چیزی نبود جز: عشق، عدالت، آزادی و حُرمت به انسان و انسانیت!
احمد شاملو یگانه ای است که زایشِ دوباره یِ چون اوئی بختی بلند می خواهد!
جمعه بیست و یکُم آذر ماهِ یک هزارو سیصد و نودونُهِ خورشیدی، نودوپنج سال از نخستین زاد روزِ او می گذرد. سال گردِ زاد روزِ #شاملویِ-#بزرگ در اقصا نقاطِ جهان، بر همه جان هایِ عاشق، بر همه آزادی خواهان، بر همه جان هایِ اندیش مند و بر دوست داران اَش خجسته باد!

#احمدشاملو، یکی از تأثیرگذارترین شخصیت هایِ فرهنگیِ معاصرِ ایران و جهان است در حوزه یِ ادبیات، تحقیق و پژوهش، اشاعه یِ فرهنگِ پیش رو، شعر و ترجمه، روزنامه نگاری و فرهنگ نامه نویسی و...و...
یاد و نام اَش هماره گرامی و جاودانه باد!

شاملویِ بزرگ ورودش را به این جهانِ پُر هیاهو چنین شرح می دهد:

@shamlu9Farhad

👇ـ
در شبِ سنگینِ برفی بی اَمان
بدین رُباط فرود آمدم
هم از نخست پیرانه خسته.

در خانه ای دل گیر انتظارِ مرا می کشیدند
کنارِ سقاخانه یِ آینه
نزدیکِ خانقاهِ درویشان.
( بدین سبب است شاید
که سایه یِ ابلیس را
هم از اول
همواره در کمینِ خود یافته اَم).

@shamlu9Farhad

_______________________________________

نامِ شعر: [ #درجدال-#باخاموشی «1»]
نامِ دفتر: مدایحِ بی صِله
با تشکر از : AKi Yaz

@shamlu9Farhad


@shamlu9Farhad

من تمامی‌ یِ مُرده گان بودم:
مُرده‌ی پرنده‌گانی که می‌خوانند
و خاموش اند،
مُرده‌ی زيباترينِ جانوران
بر خاک و در آب،
مُرده‌ی آدميان
از بد و خوب.
من آن‌جا بودم
در گذشته
بی‌سرود. ــ
با من رازی نبود
نه تبسمی
نه حسرتی.
به‌مهر
مرا
بی‌گاه
در خواب ديدی
و با تو
بيدار شدم.

@shamlu9Farhad

ا___________________
سروده ی « رستاخیز » - 19 مرداد 1359
دفتر ترانه های کوچک غربت


@shamlu9Farhad
مرا
تو
بی سببی
نیستی.
به راستی
صِلتِ کدام قصیده ای
ای غزل؟
ستاره بارانِ جوابِ کدام سلامی
به آفتاب
از دریچه یِ تاریک؟
کلام از نگاهِ تو شکل می بندد.
خوشا نظربازیا که تو آغاز می کنی!
اااا
پسِ پُشتِ مردمکان ات
فریادِ کدام زندانی ست
که آزادی را
به لبانِ برآماسیده
گُلِ سُرخی پرتاب می کند؟ ـــ
ورنه
این ستاره بازی
حاشا
چیزی بده کارِ آفتاب نیست.
اااا
نگاه از صدایِ تو ایمن می شود.
چه مؤمنانه نامِ مرا آواز می کنی!
ااا
و دل ات
کبوترِ آشتی ست،
در خون تپیده
به بامِ تلخ.
با این همه
چه بالا
چه بلندپرواز می کنی!
@shamlu9Farhad
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
@shamlu9Farhad


@shamlu9Farhad
قناری گفت: ـــ کُره یِ ما
کُره یِ قفس ها با میله هایِ زرین و چینه دانِ چینی.

ماهیِ سُرخِ سفره یِ هفت سین اش به محیطی تعبیرکرد
که هر بهار
متبلور می شود.

کرکس گفت: ـــ سیاره یِ من
سیاره یِ بی هم تائی که در آن
مرگ
مائده می افریند.

کوسه گفت: ـــ زمین
سفره یِ برکت خیزِ اقیانوس ها.

انسان سخنی نگفت
تنها او بود که جامه به تن داشت
و آستین اش از اشک تَر بود!ا
@shamlu9Farhad

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

5 039

obunachilar
Kanal statistikasi