темнота ⌖


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha


Welcome to “темнота ⌖”
Don’t forget your masks!! “why?”? …bc it’s DEVIL’s night
Hidden: t.me/HidenChat_Bot?start=7860163741

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


-




Sly boy!


ㅤㅤㅤ𝚲m꤀ꤣx dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish


ㅤㅤㅤ𝚲m꤀ꤣx dan repost
ㅤㅤㅤㅤЯ неㅤㅤ? ??ㅤㅤ человек.
ㅤ🔜 ㅤлизнутьㅤㅤㅤjk
ㅤㅤ! WTFㅤㅤㅤ%69ㅤㅤ его


ㅤㅤㅤ𝚲m꤀ꤣx dan repost




Серый dan repost
‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ `𝐓𝐡𝐞 𝐬𝐞𝐜𝐨𝐧𝐝 𝐯𝐨𝐢𝐜𝐞 𝐢𝐧𝐬𝐢𝐝𝐞 𝐦𝐞




‌ ‌ ' 𝖽𝗋𝗎𝗀︎𝗌 ٫ ⋆ new start. dan repost
چندتا آدامسی میاد 470 بشیم
عدد بزارید تا فور بزنم زیاد شین




ری اکت میدید بهش زیباها؟


‌ نیـلوفَـࢪ آبـے‌ ‌new post dan repost
𝗆𝖺𝗇𝖾𝗌𝗄𝗂𝗇 ⭑ 𝗏𝖺𝗅𝖾𝗇𝗍𝗂𝗇𝖾

Wasted in love, misunderstood
Baby, it’s harder to breathe when you’re gone
So I hold in my hands pictures of you
And dream of the day you were eatin’ for two




𝕴𝖆𝖓🌙 dan repost
🌟I'm selfish, impatient and a little insecure. I make mistakes, I am out of control and at times hard to handle. But if you can't handle me at my worst, then you sure as hell don't deserve me at my best.🌟




زیبا ترین و در عین حال تاریک ترین


black rose dan repost
در عمقِ تاریکی‌ای که حتی نورِ بی‌رمقِ ستارگان هم جرئت ورود به آن ندارد، روحی تنها، در بندِ بی‌پایانی از پوچی معلق است.
هر نفسش، خنجری است که درونش را می‌درد، و هر پلک زدنی، حکایتی است از خاطراتی که زخم‌هایش را عمیق‌تر می‌کنند.
صدای شکسته شدن چیزی در سینه‌اش می‌پیچد؛ قلبی که سال‌ها پیش ترک برداشته بود، اکنون زیر بار اندوه خرد می‌شود.
اشک‌هایی از جنسِ آتش، بر گونه‌های یخ‌زده‌اش می‌لغزند، و هر قطره، قسمتی از وجودش را با خود می‌برد.
اما این اشک‌ها هم، تسکین نیستند؛ تنها یادآورِ دردهایی هستند که هیچ پایانی ندارند.
آسمانِ بی‌انتها به او خیره شده، اما سکوتِ آن، سنگین‌تر از هر فریادی است.
گویی حتی کیهان هم از او روی برگردانده، و حالا او مانده و خلا‌ای که هر لحظه بیشتر در وجودش رخنه می‌کند.
هر ستاره‌ای که در دوردست خاموش می‌شود، گویی قسمتی از امیدش است که می‌میرد.

در دلِ این تاریکیِ بی‌رحم، خاطراتش مثل خوره به جانش افتاده‌اند؛
تصاویری محو از دست‌هایی که هرگز او را در آغوش نگرفتند، صدایی که هرگز برای آرامشش نجوا نکرد، و چشمانی که هرگز نگاهش را نفهمیدند.
سردی، تمام وجودش را فراگرفته. نه سرمای جسم، بلکه سرمایی که از عمقِ جان می‌آید و حتی استخوان‌هایش را یخ می‌زند.
صدها کهکشان دورش در سکوت فرو رفته‌اند، اما هیچ‌کس، هیچ‌چیز، برای نجاتش نمی‌آید.
هرچه بیشتر به سوی تاریکی فرو می‌رود، صدای زنجیرهایی که به روحش پیچیده‌اند، بلندتر می‌شود.
و در نهایت، هیچ چیز نمی‌ماند.
نه نامی، نه خاطره‌ای، نه حتی نوری کوچک که راه بازگشتی را نشان دهد.
تنها چیزی که باقی می‌ماند، یک سیاهیِ مطلق است؛ جایی که اشک‌ها یخ می‌زنند، فریادها گم می‌شوند، و روح، در تنهاییِ بی‌پایان خود محو می‌شود.
شاید، در جایی که حتی ستارگان از ترس نمی‌درخشند، پایانش در آغوشِ تاریکی به انتظار نشسته باشد.پایانی که نه رهایی است، نه آرامش؛ تنها محو شدن در چیزی است که هرگز پایان نمی‌یابد.


black rose dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish



20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.