سرای شعر


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


ارتباط بامدیر درتلگرام t.me/HOS_SE_IN
سرای شعر (شوریده دلان)
گلچینی ازبرترین ونابترین اشعارکهن ومعاصربا زیباترین اهنگهای خاطره انگیز و موزیک ویدیوهای جذاب

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


کاش تا دل میگرفت و میشکست
دوست می آمد کنارش می نشست!

کاش میشد روی هر رنگین کمان
می نوشتم “مهربان “با من بمان!!!

کاش می شد قلب ها آباد بود
کینه و غم ها به دست باد بود

کاش می شد دل فراموشی نداشت
نم نم باران هم آغوشی نداشت

کاش می شد کاش های زندگی
تا شود در پشت قاب بندگی

کاش میشد کاش ها مهمان شوند
درمیان غصه ها پنهان شوند

کاش می شد آسمان غمگین نبود
رد پای کینه ها رنگین نبود

#نیما یوشج

292 0 10 6 15





نه قرار داده بودی که شبی به خلوت آیی
بگذشت روزگاری و نیامدی کجایی

به وصال وعده کردی و دلی که بود ما را
به امید در تو بستیم و دری نمی‌گشایی

به چه خود نگاه دارم که نباشد اختیارم
که تو آدمی به یک بار ز خود نمی‌ربایی

وگرت ندیده بودم به صفت شنیده بودم
که دلِ من از تو می‌داد نشانِ آشنایی

به خرابه ی فقیران نفسی درآی روزی
بنشین حکایتی کن که حیات می‌فزایی

به خلافِ دوستانی و به زعمِ دشمنانی
که به حُسن بی‌نظیری و به عهد بی‌وفایی

تو خود از نزاری خود که ترا رسد نپرسی
نه مکن که عیب باشد که به دوستان نشایی

کم از آن که آشنایی به سلامِ ما فرستی
اگرت مجال آن نیست که خویشتن بیایی

#حکیم_نزاری


مستان که گام در حرم کبریا نهند
یک جام وصل را در دو جهان در بها دهند

سنگی که سجده گاه نماز ریای ماست ؛
ترسم که در ترازوی اعمال ما نهند...!

شیخ_بهایی


تا چند اسیر عقلِ هر روزه شویم

در دهر، چه صد ساله چه یکروزه شویم

در ده تو به کاسه مِی، از آن پیش که ما

در کارگهِ کوزه‌گران، کوزه شویم

#خیام


هر چند عاشقانه ترین مرگ عالمی
می خواهمت، اگر چه خیال محالمی

بگذار اگر کسی به دلم زخم می زند
تنها تو باشی ای که دلیل ملالمی

بگذار تا که سیرِ تو باشم، اگر کمی
هم سهم من نبودی و هم توی فالمی

جز درد ، حرف مشترکی نیست بین ما
قدری سکوت ، می کِشَمَت تا وبالمی

شرم از نگاه مبهم آیینه می کنم
تا کی جواب مبهم صدها سوالمی؟

یا که بمان و یا که عذابم نده ، برو
دیگر نگو که غایت صبر و مجالمی

در من جنون، بجای قلم حرف می زند
رحمی کن ای که باعث این قیل و قالمی

یک تیغِ بی پدر ، رگِ من ، تف به زندگی
خوش باش بعد از این که گواه زوالمی

مرتضی_شاکری


دچار وسوسه‌ی بوسه‌ی تو بود لبم
سخن ز بوسه که شد میروی؟ یکی طلبم!

تو نیستی و خیالت مرا بغل کرده
ببین چقدر ز دنیای واقعی عقبم...

گره نزن به سر زلف و روی شانه بریز 
بخواه تا که بیفتد بال به جان شبم!

به تلخ کامی فنجان قهوه می مانم
چقدر از هوس بوسهٔ تو لب به لبم!

شنیده ام غزلم را برای یارش خواند 
از اینکه شعر مرا دوست داشت در عجبم!

#امیرحسین_پاسبان


‏بنال بلبل اگر با منت سر ياريست
که ما دو عاشق زاريم و کار ما زاريست

در آن زمين که نسيمی وزد ز طره دوست
چه جای دم زدن نافه‌های تاتاريست

بيار باده که رنگين کنيم جامه زرق
که مست جام غروريم و نام هشياريست

خيال زلف تو پختن نه کار هر خاميست
که زير سلسله رفتن طريق عياريست

لطيفه‌ايست نهانی که عشق از او خيزد
که نام آن نه لب لعل و خط زنگاريست

جمال شخص نه چشم است و زلف و عارض و خال
هزار نکته در اين کار و بار دلداريست

قلندران حقيقت به نيم جو نخرند
قبای اطلس آن کس که از هنر عاريست

بر آستان تو مشکل توان رسيد آری
عروج بر فلک سروری به دشواريست

سحر کرشمه چشمت به خواب می‌ديدم
زهی مراتب خوابی که به ز بيداريست

دلش به ناله ميازار و ختم کن حافظ
که رستگاری جاويد در کم آزاريست


#حافظ


.


دلا چه دیده فروبسته‌ای؟
سپیده دمید...

سری برآر که خوش
عالمی‌ست عالمِ صبح





#طالب_آملی


تو،
همان آفتابی
ک طلوعت هر صبح
پنجره‌ی خيال زندگی‌ام را
زرفام میکند

عاشقانه بتاب ای رویای من،
من از آن توأم .


#فریبرز_مقدسی
سلام صبح بخیر





به هر سلاح که خون مرا بخواهی ریخت


حلال کردمت اِلّا به تیغ بیزاری..

#سعدی


می نويسم، دوستت دارم

و عشق همين است، که

تو، می خوانی اش ...


#عرفان_یزدانی


و باز تنگی‌نفس
و باز هم
#هـــــــــــــــوای‌تو ...



#شفيعى_كدكنی


شوق دریا شدن و ... قطره ی شبنم بودن !
غیر اندوه چه دارد دلِ آدم بودن ؟

دست تقدیر ، تو را کاش به من پس بدهد
تا که باقیست کمی فرصت با هم بودن

بی تو ای میوه ی ممنوعه ! چه فرقی دارد
اهل فردوس برین یا که جهنّم بودن ؟!

دارم از بخشش تو اینهمه تنهایی را
حضرت عشق ! بس است اینهمه حاتم بودن

خار بودن ؛ به همه زخم زدن ، آسان است
ای خوشا زخم کسی را گلِ مرهم بودن ...

#مرتضی_خدمتی




در بیڪرانه ے دل
حد و‌ مرزی نیست
تو بگو نهایت عشق ڪجاست
تا بیش از آن دوست بدارمت




#رضا_‌آهنگری


صبح است و هوا و‌ نفسِ دِلکِشِ پاییز
من هستم و یک سینـه‌ٔ از مِهرِ تو لبریز

زیباست تو را دیدن از این پنجره‌ٔ صبح
زیباست هوای تو دراین صبحِ دل‌انگیز


سلام صبح بخیر ❤️😊
@onlyshear

661 0 12 1 10

سرای شعر dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🌺صبح است بیا ڪینه بشوییم از دل
🌿نیڪو شود ار قصه بگوییم از دل

🌺باز آ ڪه دوباره دل بهم بسپاریم
🌿بنشین ڪه مراد هم بجوییم از دل

✨سلام....صبحتون بخیر،فرجامتون نیڪ
🌺
@onlyshear
____🍃🌸🍃____

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.