انقلاب ها و جنبش های اجتماعی گاهی به سرعت برق و باد در می گیرند و خرمن حکومتی را آتش می زنند یا دودمانی را در هم می پیچند و در ناپیدای تاریخ گم و گورش می کنند.
در انقلاب اکتبر روسیه وقتی معترضان به طرف دوما می رفتند، همه چیز آنقدر در دور سریع جریان داشت که نمایندگانی که از دور ملت را می دیدند نمی دانستند که این جمعیت برای حمایت از مجلس می آید یا برای مخالفت با آن.
اتفاقات بزرگ تاریخ گاهی با عجیب ترین بهانه ها و رخدادها جرقه می خورد. چه کسی گمان می کرد گرانی تخم مرغ بتواند پیش درآمد اعتراضاتی تکان دهنده شود یا کدام مخالف اصولگرای حسن روحانی در مخیله اش می گنجید که چند شعار "مرگ بر روحانی" او در مشهد انباری از باروت را در کل کشور روی هوا می برد تا همه ی آنهایی که مرگ روحانی را می خواستند در این روزها بارها مرگ خود را پیش چشمشان ببینند و هول کنند.
حکومت داری شوخی نیست. نمی توان با مردم بازی کرد. مگر همین مردم در 29 اردیبهشت در انتخاباتی که شما همه ی طرفهایش را چیدید وارد بازی نشدند؟ و در قاعده ی ناعادلانه ای که شما مثل همه ی انتخاباتها آنرا چیدید و استصواب کردید و بر این ملت تحمیل کردید ناچارانه وارد بازی نشدند؟ پس چرا بعد از پیروزی یک طرف، رای آنها را خوار شمردید و نماینده شان را تحقیر کردید؟
این قانون سیاست است که وقتی کسانی را که به زبان سیاست با شما سخن می گویند برنمی تابید مستحق کسانی می شوید که به زبان جنگ و خشونت با شما سخن خواهند گفت.
امیدوارم همه ی ارکان حکومت، پیام این اعتراضات را زودتر بشنود، نه آنقدر دیر که بعد از شنیدن دیگر هیچ فایده ای نداشته باشد. اگر چه شاید الان هم دیر باشد. پیام این اعتراضات البته که بسیار سنگین است تا حدی که نمی دانم آیا واقعا شنیده خواهد شد یا خیر و اگر شنیده شود آیا پاسخ مناسبی درخواهد یافت یا نه. یعنی اساسا آیا حکومت ما در وضعیتی هست که بتواند دست به رفرمی بزند که آن رفرم پاسخ مناسبی برای این اعتراضات باشد؟
من هیچ راهی را پیش پای حکومت نمی گذارم. این کار مسئولیت اخلاقی سنگینی دارد. آنهایی که از منافع قدرت حاکم بهرمندند خود باید بهترین راه را پیدا کنند. در تاریخ نمونه های زیادی برای درس گرفتن وجود دارد. در آنها مطالعه کنند و راهی را که گمان می کنند معقول است بیابند و به آن عمل کنند. انشاءالله که راه راستی و درستی باشد شاید که ملت از خطای حاکمان درگذرند و ایران روی آرامش و پیشرفت یابد!
https://t.me/mohammadhosseinghiasi
در انقلاب اکتبر روسیه وقتی معترضان به طرف دوما می رفتند، همه چیز آنقدر در دور سریع جریان داشت که نمایندگانی که از دور ملت را می دیدند نمی دانستند که این جمعیت برای حمایت از مجلس می آید یا برای مخالفت با آن.
اتفاقات بزرگ تاریخ گاهی با عجیب ترین بهانه ها و رخدادها جرقه می خورد. چه کسی گمان می کرد گرانی تخم مرغ بتواند پیش درآمد اعتراضاتی تکان دهنده شود یا کدام مخالف اصولگرای حسن روحانی در مخیله اش می گنجید که چند شعار "مرگ بر روحانی" او در مشهد انباری از باروت را در کل کشور روی هوا می برد تا همه ی آنهایی که مرگ روحانی را می خواستند در این روزها بارها مرگ خود را پیش چشمشان ببینند و هول کنند.
حکومت داری شوخی نیست. نمی توان با مردم بازی کرد. مگر همین مردم در 29 اردیبهشت در انتخاباتی که شما همه ی طرفهایش را چیدید وارد بازی نشدند؟ و در قاعده ی ناعادلانه ای که شما مثل همه ی انتخاباتها آنرا چیدید و استصواب کردید و بر این ملت تحمیل کردید ناچارانه وارد بازی نشدند؟ پس چرا بعد از پیروزی یک طرف، رای آنها را خوار شمردید و نماینده شان را تحقیر کردید؟
این قانون سیاست است که وقتی کسانی را که به زبان سیاست با شما سخن می گویند برنمی تابید مستحق کسانی می شوید که به زبان جنگ و خشونت با شما سخن خواهند گفت.
امیدوارم همه ی ارکان حکومت، پیام این اعتراضات را زودتر بشنود، نه آنقدر دیر که بعد از شنیدن دیگر هیچ فایده ای نداشته باشد. اگر چه شاید الان هم دیر باشد. پیام این اعتراضات البته که بسیار سنگین است تا حدی که نمی دانم آیا واقعا شنیده خواهد شد یا خیر و اگر شنیده شود آیا پاسخ مناسبی درخواهد یافت یا نه. یعنی اساسا آیا حکومت ما در وضعیتی هست که بتواند دست به رفرمی بزند که آن رفرم پاسخ مناسبی برای این اعتراضات باشد؟
من هیچ راهی را پیش پای حکومت نمی گذارم. این کار مسئولیت اخلاقی سنگینی دارد. آنهایی که از منافع قدرت حاکم بهرمندند خود باید بهترین راه را پیدا کنند. در تاریخ نمونه های زیادی برای درس گرفتن وجود دارد. در آنها مطالعه کنند و راهی را که گمان می کنند معقول است بیابند و به آن عمل کنند. انشاءالله که راه راستی و درستی باشد شاید که ملت از خطای حاکمان درگذرند و ایران روی آرامش و پیشرفت یابد!
https://t.me/mohammadhosseinghiasi