یکی از بزرگترین دشمنان آزادی بشر دولت آمریکا است.
دولت خاتمی با آمریکا همکاری کرد و طالبان در افغانستان ساقط شد. بلافاصله جورج بوش دوم، ایران را محور شرارت نامید.
دولت محمد مصدق بوسیله ی آمریکا در سال 32 ساقط شد و دیکتاتوری محمدرضا پهلوی روی کار آمد. آنهم نوعی دیکتاتوری که منجر به انقلاب شد. انقلابی که دوبار ثروت ملی ایرانیان در آن نابود شد. یکبار در جنگ هشت ساله و یکبار در دولت محمود احمدی نژاد.
هم اکنون برجام از سوی آمریکا به نابودی تهدید می شود. برجام محصول یک دولت متمایل به اصلاحات است. هم این دولت و هم این توافق با سالها مرارت و تلاش و زحمت و خون دل خوردن به اینجا رسیده است. شکست برجام احتمالا به روی کار آمدن مجدد اصولگرایان در ایران منجر خواهد شد و به طور واکنشی، طبیعی و معقولانه ایران به سمت هژمونی نظامی گری در تمام ابعاد حکومت سوق خواهد یافت. چیزی که ورای آن در منتهای هولاناکی، قابل تصور نیست.
می گویم آمریکا دشمن آزادی بشر است. نگاه کنید در منطقه ی خاورمیانه. همپیمان کشورهایی است که بویی از اولیه ترین اصول دموکراسی، نبرده اند. در خلیج فارس از خانواده هایی حمایت می کند که روی چاه های نفت افتاده اند و همه چیز را بین خودشان تقسیم می کنند و دقیقا از دل همین خانواده ها یا با پول و حمایت اینها تروریسم می جوشد. مثل یک چشمه ی نکبت که خشک هم نمی شود.
آمریکا در شمال آفریقا از حکومت نظامیان بر مصر حمایت می کند که دیکتاتوریی بدتر از مبارک را بر آن کشور حاکم کرده اند. در اسرائیل با اعلام قدس(اورشلیم) به عنوان پایتخت اسرائیل فاتحه ی چند دهه مذاکرات صلح را خوانده است.
اخیرا نیکی هیلی بانوی هندی تبار سیک، که برخلاف تبار و مذهبش، روحش را به شیطان فروخته است، نمایشی مضحک و رقت آور برپا کرده است. این بانوی گمراه شده، باقیمانده ی یک موشکی را به نمایش گذاشته با این تاکید و تصریح که متعلق به ایران است و به سمت ریاض شلیک شده است.
قبلا هم عرض کرده ام، اولین کسی که دست آمریکا را در اینجور نمایش ها رو کرد(لااقل اولین کسی که من می شناسم) ژان بودریار فیلسوف فقید فرانسوی (متوفی 2007) بود. او در سال 1990 مقاله ای منتشر کرد که جنگ خلیج فارس اساسا رخ نداده است و این ساخته و پرداخته ی رسانه های آمریکایی است.
نیکی هیلی دارد نمایشی را بازی می کند که آمریکا چندبار انجام داده و استاد طراز اول آن است. قبلا در قتل عام شیمیایی سوریه، منسوب به رژیم اسد این نمایش را چندبار تکرار کرد. آمریکا بوسیله ی رسانه هایی که در اختیار دارد و بمباردمان مداوم افکار عمومی چنین چیزهایی را به مردم جهان می قبولاند یا دستکم زمینه را برای اقدامات بعدی خود آماده می کند.
عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگوی.
مدافعان آمریکا معتقدند، آمریکا به هرجایی که برود با خود، دموکراسی را به ارمغان می آورد. مثلا دو کشوری را که آمریکا با قدرت نظامی فتح کرد، افغانستان و عراق، اکنون حکومتی دموکراتیک دارند. به عبارت دیگر مدافعان آمریکا می گویند اگر ایران هم بوسیله ی آمریکا فتح شود، دموکراسی در آن مستقر خواهد شد.
نمی دانم. این را باید ملت ایران انتخاب کند. عراق و افغانستان در جایی که الان هستند(اگر بشود اسم آنرا دموکراسی نامید) به قیمت دو چیز آنرا به دست آوردند. نخست به قیمت خونریزی بسیار و وحشتناک و گسترده، و ناامنی پایدار و ویرانگر. دوم به قیمت از دست دادن استقلال. چرا که این دو کشور آزاد شده ی آمریکا در عمل شبیه سایر ایالتهای آمریکا تابع سیاستهای حکومت فدرال آمریکا هستند. مسئله ی بغرنج تر دیگر این است که هردو کشور بخاطر حرکت به سمت وضعیت جدید(نظام شبه دموکراتیک) به شدت ناپایدارند.(مثلا ظهور داعش در عراق محصول این ناپایداری بود). لذا نیازمند اتکا به یک نقطه ی ثقل متجانس نسبی دارند که آن هم ایران است. بلکه بود و خود را نشان داد. بویژه در مقابل داعش.
در این شرایط اگر ایران تحت اشغال آمریکا قرار بگیرد آینده اش چه خواهد شد؟ به احتمال زیاد پس از خونریزی های بسیار و نابودی سرمایه هایی که ذره ذره و با خون دل در طول قرون به دست آورده ایم و ناامنی گسترده، کشور تجزیه خواهد شد. چون نقطه ی اتکا و ثقلی نخواهیم داشت. چهار سمت کشورمان را تصور کنید. عربها در جنوب. ترکها و ترکمنها و روسیه در شمال. افغان ها و پاکستان در شرق. و عراق و ترکیه در غرب.
همه ی اینها یا از اقتصاد ما ارتزاق می کنند یا به طور معنا داری از اقتصاد ما سود هنگفتی برداشت می کنند مثل ترکیه و امارات.
اینها ایران را دارند که به آن اتکا کنند ما چه کسی را خواهیم داشت؟ وقتی تجزیه شویم حتی همین زبان فارسی را هم نخواهیم داشت تا ملتمان را به هم پیوند دهد.
https://t.me/mohammadhosseinghiasi
دولت خاتمی با آمریکا همکاری کرد و طالبان در افغانستان ساقط شد. بلافاصله جورج بوش دوم، ایران را محور شرارت نامید.
دولت محمد مصدق بوسیله ی آمریکا در سال 32 ساقط شد و دیکتاتوری محمدرضا پهلوی روی کار آمد. آنهم نوعی دیکتاتوری که منجر به انقلاب شد. انقلابی که دوبار ثروت ملی ایرانیان در آن نابود شد. یکبار در جنگ هشت ساله و یکبار در دولت محمود احمدی نژاد.
هم اکنون برجام از سوی آمریکا به نابودی تهدید می شود. برجام محصول یک دولت متمایل به اصلاحات است. هم این دولت و هم این توافق با سالها مرارت و تلاش و زحمت و خون دل خوردن به اینجا رسیده است. شکست برجام احتمالا به روی کار آمدن مجدد اصولگرایان در ایران منجر خواهد شد و به طور واکنشی، طبیعی و معقولانه ایران به سمت هژمونی نظامی گری در تمام ابعاد حکومت سوق خواهد یافت. چیزی که ورای آن در منتهای هولاناکی، قابل تصور نیست.
می گویم آمریکا دشمن آزادی بشر است. نگاه کنید در منطقه ی خاورمیانه. همپیمان کشورهایی است که بویی از اولیه ترین اصول دموکراسی، نبرده اند. در خلیج فارس از خانواده هایی حمایت می کند که روی چاه های نفت افتاده اند و همه چیز را بین خودشان تقسیم می کنند و دقیقا از دل همین خانواده ها یا با پول و حمایت اینها تروریسم می جوشد. مثل یک چشمه ی نکبت که خشک هم نمی شود.
آمریکا در شمال آفریقا از حکومت نظامیان بر مصر حمایت می کند که دیکتاتوریی بدتر از مبارک را بر آن کشور حاکم کرده اند. در اسرائیل با اعلام قدس(اورشلیم) به عنوان پایتخت اسرائیل فاتحه ی چند دهه مذاکرات صلح را خوانده است.
اخیرا نیکی هیلی بانوی هندی تبار سیک، که برخلاف تبار و مذهبش، روحش را به شیطان فروخته است، نمایشی مضحک و رقت آور برپا کرده است. این بانوی گمراه شده، باقیمانده ی یک موشکی را به نمایش گذاشته با این تاکید و تصریح که متعلق به ایران است و به سمت ریاض شلیک شده است.
قبلا هم عرض کرده ام، اولین کسی که دست آمریکا را در اینجور نمایش ها رو کرد(لااقل اولین کسی که من می شناسم) ژان بودریار فیلسوف فقید فرانسوی (متوفی 2007) بود. او در سال 1990 مقاله ای منتشر کرد که جنگ خلیج فارس اساسا رخ نداده است و این ساخته و پرداخته ی رسانه های آمریکایی است.
نیکی هیلی دارد نمایشی را بازی می کند که آمریکا چندبار انجام داده و استاد طراز اول آن است. قبلا در قتل عام شیمیایی سوریه، منسوب به رژیم اسد این نمایش را چندبار تکرار کرد. آمریکا بوسیله ی رسانه هایی که در اختیار دارد و بمباردمان مداوم افکار عمومی چنین چیزهایی را به مردم جهان می قبولاند یا دستکم زمینه را برای اقدامات بعدی خود آماده می کند.
عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگوی.
مدافعان آمریکا معتقدند، آمریکا به هرجایی که برود با خود، دموکراسی را به ارمغان می آورد. مثلا دو کشوری را که آمریکا با قدرت نظامی فتح کرد، افغانستان و عراق، اکنون حکومتی دموکراتیک دارند. به عبارت دیگر مدافعان آمریکا می گویند اگر ایران هم بوسیله ی آمریکا فتح شود، دموکراسی در آن مستقر خواهد شد.
نمی دانم. این را باید ملت ایران انتخاب کند. عراق و افغانستان در جایی که الان هستند(اگر بشود اسم آنرا دموکراسی نامید) به قیمت دو چیز آنرا به دست آوردند. نخست به قیمت خونریزی بسیار و وحشتناک و گسترده، و ناامنی پایدار و ویرانگر. دوم به قیمت از دست دادن استقلال. چرا که این دو کشور آزاد شده ی آمریکا در عمل شبیه سایر ایالتهای آمریکا تابع سیاستهای حکومت فدرال آمریکا هستند. مسئله ی بغرنج تر دیگر این است که هردو کشور بخاطر حرکت به سمت وضعیت جدید(نظام شبه دموکراتیک) به شدت ناپایدارند.(مثلا ظهور داعش در عراق محصول این ناپایداری بود). لذا نیازمند اتکا به یک نقطه ی ثقل متجانس نسبی دارند که آن هم ایران است. بلکه بود و خود را نشان داد. بویژه در مقابل داعش.
در این شرایط اگر ایران تحت اشغال آمریکا قرار بگیرد آینده اش چه خواهد شد؟ به احتمال زیاد پس از خونریزی های بسیار و نابودی سرمایه هایی که ذره ذره و با خون دل در طول قرون به دست آورده ایم و ناامنی گسترده، کشور تجزیه خواهد شد. چون نقطه ی اتکا و ثقلی نخواهیم داشت. چهار سمت کشورمان را تصور کنید. عربها در جنوب. ترکها و ترکمنها و روسیه در شمال. افغان ها و پاکستان در شرق. و عراق و ترکیه در غرب.
همه ی اینها یا از اقتصاد ما ارتزاق می کنند یا به طور معنا داری از اقتصاد ما سود هنگفتی برداشت می کنند مثل ترکیه و امارات.
اینها ایران را دارند که به آن اتکا کنند ما چه کسی را خواهیم داشت؟ وقتی تجزیه شویم حتی همین زبان فارسی را هم نخواهیم داشت تا ملتمان را به هم پیوند دهد.
https://t.me/mohammadhosseinghiasi