❕هيچ گونه مالى در دنيا نيست مگر اينكه خداوند متعال تكليف آن را تعيين كرده و حكم آن را از راه دين به انسانها رسانيده است...الإمام الكاظم «عليه السّلام»:
إنّ اللّٰه لم يترك شيئا من صنوف الأموال إلاّ و قد قسمه و أعطى كلّ ذي حقّ حقّه، الخاصّة و العامّة و الفقراء و المساكين، و كلّ صنف من صنوف النّاس. فقال: لو عدل في النّاس لاستغنوا. ثمّ قال: إنّ العدل أحلى من العسل، و لا يعدل إلاّ من يحسن العدل . امام كاظم «عليه السّلام»:
خداوند هيچ نوع از انواع مال را به حال خود رها نكرده است، بلكه همه را تقسيم كرده و به هر صاحب حقى، چه اشخاص، چه عموم مردم و فقيران و مسكينان، و چه بقيّۀ طبقات مردم، حقّشان را داده (و معيّن كرده) است. آنگاه فرمود: «اگر در ميان مردم عدالت اجرا شود، همه بىنياز خواهند شد (و فقر و فقيرى نخواهد ماند)». سپس فرمود: «طعم عدل شيرينتر از عسل است. و تنها كسى مىتواند عدالت را اجرا كند كه عدل (و ابعاد آن و طريق اجراى آن در ميان همۀ مردم) را خوب بداند (يا خوب عملى كند).
بنگريد! هدف تعاليم دين جامع و كامل (دنيوى - اخروى) اسلام - همه و همه - در مرتبۀ نخست، تصحيح زندگى و حيات اين جهانى انسانهاست، تا زندگى آن جهانى - كه روييدهاى از اين كشت و حاصلى از اين مزرعه است - نيز تصحيح شود. كسى كه اندك آگاهى از دين اسلام داشته باشد، و حتى مسلمانى ابتدايى باشد، اين را مىداند و نيازى به استدلال ندارد. استدلال بر اين مطلب مانند استدلال بر اين است كه خورشيد روشنى و گرمى دارد و روشنى و گرمى خود را به موجودات ديگر مىرساند. در همين يك حديث كه در مأخذى معتبر از حضرت امام موساى كاظم «عليه السّلام» نقل شده است (و خود مضمون آن شاهد صدق و صدور آن است، و به تعبير محدّث محقّق و بزرگ، ملا محسن فيض كاشانى، قرينۀ خارج سند نيز دارد)، بژرفى بنگريد: سخن از اموال (مادّىترين امر دنيوى و معاشى) رفته است، آنهم با اين فراگيرى و كلّيّت، كه
هيچ گونه مالى در دنيا نيست مگر اينكه خداوند متعال تكليف آن را تعيين كرده و حكم آن را از راه دين به انسانها رسانيده است. پس دين در واقع، برنامۀ زندگى و حيات است (الحياة)، تا به انسان بياموزد كه درست زندگى كند؛ و تا انسان با درست زندگى كردن در اين جهان به سعادت آن جهانى (يعنى: محصول زندگى كردن درست اين جهانى)، دست يابد، و به فلاح و رستگارى جاودان برسد. نمىتوان گفت، دين امرى تنها اخروى است، زيرا آخرتى بدون دنيا - و گذر از راه دنيا و زندگى دنيا - وجود ندارد... انسان در واقع يك زندگى بيش ندارد، زندگيى مستمر و - با خواست و ارادۀ خداوند آفريدگار - تا جاودان، منتهى اين زندگى، سه مرحلهاى است، يعنى سه مرحلۀ بهم پيوسته و از هم مايه گرفته دارد:
۱ - زندگى دنيوى
۲ - زندگى برزخى (عالم ميان دنيا و آخرت)
۳ - و زندگى اخروى (ابدى).
و به تعبير احاديث: «دار ممرّ إلى دار مقرّ». اين جهان گذرگاهى است به سوى جايگاهى هميشگى. و كوشش دين حق اين است كه افكار و اعمال و آثار انسان در اين زندگى - كه شكل دهندۀ وضعيّت انسان است در دو زندگى بعدى (در عالم برزخ و عالم آخرت) - به گونهاى باشد كه هم موجب آرامش برزخى انسان باشد و هم سعادت اخروى. مهمترين احتياج انسان در عالم برزخ، آرامش است و در عالم آخرت آسايش. و اين هر دو در گرو منطبق بودن افكار و اعمال و آثار انسان است با موازين «دين حق» و «صراط مستقيم». و «صراط مستقيم» - به حكم عقل و نقل (قرآن و حديث) و تجربه - يكى است.
ترجمه الحیاة، جلد: ۵، صفحه: ۳۲۵
@mohamadrezahakimi