Noma’lum dan repost
🔞سلام من شيما هستم
سه ساله ازدواج كردم ولي هنوز بچه دار نشدم، پسر عمه شوهرم خيلي خوش اندام و خوشتيپه هر وقت ميبينمش داغ ميشم يه روز من خونه تنها بودم كه ميخواستم برم خونه مادر شوهرم ، كه خونشون خيلي از خونه ما دور نبود منم به پسر عمه شوهرم زنگ زدم گفتم بيا دنبالم اونم گفت باشه اومد خونمون، منم گفتم وايسا حاضر بشم بريم ، رفتم اتاقم داشتم لباسمو در مياوردم که با هم بریم دیدم اومد تو اتاقم ......
براي خواندن ادامه داستان اينجا كليك کن🔞
سه ساله ازدواج كردم ولي هنوز بچه دار نشدم، پسر عمه شوهرم خيلي خوش اندام و خوشتيپه هر وقت ميبينمش داغ ميشم يه روز من خونه تنها بودم كه ميخواستم برم خونه مادر شوهرم ، كه خونشون خيلي از خونه ما دور نبود منم به پسر عمه شوهرم زنگ زدم گفتم بيا دنبالم اونم گفت باشه اومد خونمون، منم گفتم وايسا حاضر بشم بريم ، رفتم اتاقم داشتم لباسمو در مياوردم که با هم بریم دیدم اومد تو اتاقم ......
براي خواندن ادامه داستان اينجا كليك کن🔞