✅ #در_میان_لنین_و_آلبر_کامو
✍🏻نویسنده: مریوان وریا قانع
▫️ترجمه از کوردی: فرزاد کمانگر
▪️نوشتار زیر پاراگراف یکی از کتابهایم با نام "بیرحمی و بی خانمانی" است کە در فصلی مشخص بەبررسی آثار ادبی و نوشتەهای آلبرکامو میپردازد. در این کتاب نویسندە با عنوان «با آلبر کامو چه باید کرد؟» بە بحث وارد شدە و درباره انقلابی بدون انقلاب و عصیانگر بدون عصیان طرح موضوع میکند. این پاراگراف بخشی از نوشتار «در میانه لنین و آلبرکاموست» که در کتاب #بیرحمی_و_بی_خانمانی در سال ۲۰۱۵ منتشر شده است.
🔸اگر لنینیسم همان ایدئولوژی رادیکال بەمنظور خلق انسانهای انقلابی باشد، نیازمند مجهزنمودن خویش بەگفتمان و طرحی است که توان رویارویی باخط مشی اجتماعی و فرهنگی نظام مستقر بر جهان را داشتەباشد. گفتمانی کە قرار است نیکی را از بدی، انقلابی را از غیرانقلابی و انقلاب را از ضدانقلاب متمایز کند. همان تئوری کە دوشادوش اقدامی انقلابی حرکت میکند که قراراست بە آن منتج میشود.
نوشتەهای کامو، صدای انسان عصیانگر عصر ماست کە بعد از افول انقلابها و مبارزات سدە اخیر و پس از رخدادهای تاریخی که تخاصم طبقاتی شناختە میشدند جانی دوبارە گرفتە است. کامو در نوشتارش ااز انسانِ بیزار و درهم شکستەی دنیایی حرف میزند کە پس از عصر انقلابها ظهور کردەاست، او زشتیهای دنیا پس از رویاهای انقلابی، آرمانهای بزرگ و مطالبات آرمانشهریش را پیش میکشد. لنین بە ما میگفت کە چگونه از طریق عمل انقلابی میتوان جهانی دیگرگونە ساخت؟ یا دوست و دشمنان ایدئولوژیاش را در کارزاری طبقاتی مشخص کرد؟ اما کامو در آثارش، تعارضات درونی، تردیدهای اخلاقی و ناامیدیهای انسان درهم شکسته را بە ما نشان میدهد که قبل یا بعد از پیروزی انقلاب یا رخدادهای بزرگ اجتماعی در هر انسانی بروز مییابد.
لنین از انسان انقلابی و کامو از انسان بی مایه، نامعقول و فاقد فضیلتهای اخلاقی صحبت بە میان میآورد. لنین ایدئولوژی انقلابیش را بە منظور خلق انقلابی سیاسی_اجتماعی پایەریزی کرد، همانگونە کە در جمله مشهورش بەآن اشاره میکند: «هیچ جنبش انقلابی بدون یک تئوری رادیکال وجود ندارد».
این در حالیست که کامو از فقدان ارزشهای اخلاقی در جهان مدرن سخن میراند. او معتقد است آدمی باید حامل فضیلتهایی اخلاق مدارانه باشد برای اینکه بتواند بە مانند انسان بزید و شورش، عصیان و انقلابیگری به موجودی درنده و بی رحم تبدیلش نکند.
نزد لنین، ایدئولوژی سیاسی دست بالاست اما کامو دارای نگاهی اخلاقی به تمام حوزههای اجتماعی دارد. همچنین کامو انتقادی رادیکال بە انقلابها و پیامدهای خشونت بار این رویداد اجتماعی_سیاسی داشت. دقیقاً همین نکته بود که اندیشەهای کامو را از نظریههای سیاسیِ انقلاب تفکیک میکرد.
اگر مارکس، خشونت را منبع حرکت تاریخ میدانست و معتقد بود کە تغییرات مهم در تاریخ بدون اعمال خشونت محقق نمیشد، کامو این تمِ فکری را مطرح کرد که هیچ رخداد ناگوار تاریخی و هیچکدام از فجایع وحشتناک حتی در زمان بربریت، بدون ابزار خشونت و بدون اندیشەای که خشونت را مقدس میپنداشت، امکانپذیر نبود و اساساً نقد کامو از خشونت از اینجا سرچشمه میگیرد. رهیافت انتقادی کامو از جهان بیشتر رویکردی اخلاقی و کمتر سیاسی_اجتماعی بود، با این حال اعتراض او دارای جایگاه ویژەای است بر آندسته از سیاستهایی که با به رسمیت نشناختن مبانی اخلاقی میکوشند تا از طریق جا انداختن برنامەها و پیادهسازی افکارشان در ذهن شهروندان بەنظمی اجتماعی دست یابند کە در ساحت قدرتی افسار گسیخته بە نظارت کامل و درونی بر حیات هریک از افراد جامعه منجر شود.
برای جلوگیری از این امر و عدم تسلط کامل حکومتها در جاانداختن نظام گفتمانی خویش بەصورت یکجانبه و هدفمند، نیازمند بهرهگیری از ابزارهای مختلف بەمنظور کنترل، محدودکردن و پاسخگویی نهادهای قدرت در ساحت زمامداریش است.
▫️پس نتیجه میگیریم که #اخلاق، یکی از ارکانِ مهم نظام های انسانی و اجتماعی است که میشود از آن بەعنوان اقدامی عملی برای پرسشگری و دفاع از مطالبات بەحق یک جامعه استفاده شود. اخلاق همچنین میتواند بە عنوان یکی از مکانیسمهای نظارتی و ابزارِ کنترلی علیه هرگونه رخداد غیرانسانی بە کار گرفته شود.
اندیشه کامو را باید گامی مهم در راستای آگاه نمودن بشر از خطرات و اتفاقات مخوف و پنهان در زندگی شهری و باورهای مدرنی دانست که میتواند در ویران نمودن حیات آدمی، نقشی اساسی داشته باشد.
🌐 هیوانیوز
🆔 http://t.me/joinchat/AAAAAD0ncCgsts5T-EzXhw
✍🏻نویسنده: مریوان وریا قانع
▫️ترجمه از کوردی: فرزاد کمانگر
▪️نوشتار زیر پاراگراف یکی از کتابهایم با نام "بیرحمی و بی خانمانی" است کە در فصلی مشخص بەبررسی آثار ادبی و نوشتەهای آلبرکامو میپردازد. در این کتاب نویسندە با عنوان «با آلبر کامو چه باید کرد؟» بە بحث وارد شدە و درباره انقلابی بدون انقلاب و عصیانگر بدون عصیان طرح موضوع میکند. این پاراگراف بخشی از نوشتار «در میانه لنین و آلبرکاموست» که در کتاب #بیرحمی_و_بی_خانمانی در سال ۲۰۱۵ منتشر شده است.
🔸اگر لنینیسم همان ایدئولوژی رادیکال بەمنظور خلق انسانهای انقلابی باشد، نیازمند مجهزنمودن خویش بەگفتمان و طرحی است که توان رویارویی باخط مشی اجتماعی و فرهنگی نظام مستقر بر جهان را داشتەباشد. گفتمانی کە قرار است نیکی را از بدی، انقلابی را از غیرانقلابی و انقلاب را از ضدانقلاب متمایز کند. همان تئوری کە دوشادوش اقدامی انقلابی حرکت میکند که قراراست بە آن منتج میشود.
نوشتەهای کامو، صدای انسان عصیانگر عصر ماست کە بعد از افول انقلابها و مبارزات سدە اخیر و پس از رخدادهای تاریخی که تخاصم طبقاتی شناختە میشدند جانی دوبارە گرفتە است. کامو در نوشتارش ااز انسانِ بیزار و درهم شکستەی دنیایی حرف میزند کە پس از عصر انقلابها ظهور کردەاست، او زشتیهای دنیا پس از رویاهای انقلابی، آرمانهای بزرگ و مطالبات آرمانشهریش را پیش میکشد. لنین بە ما میگفت کە چگونه از طریق عمل انقلابی میتوان جهانی دیگرگونە ساخت؟ یا دوست و دشمنان ایدئولوژیاش را در کارزاری طبقاتی مشخص کرد؟ اما کامو در آثارش، تعارضات درونی، تردیدهای اخلاقی و ناامیدیهای انسان درهم شکسته را بە ما نشان میدهد که قبل یا بعد از پیروزی انقلاب یا رخدادهای بزرگ اجتماعی در هر انسانی بروز مییابد.
لنین از انسان انقلابی و کامو از انسان بی مایه، نامعقول و فاقد فضیلتهای اخلاقی صحبت بە میان میآورد. لنین ایدئولوژی انقلابیش را بە منظور خلق انقلابی سیاسی_اجتماعی پایەریزی کرد، همانگونە کە در جمله مشهورش بەآن اشاره میکند: «هیچ جنبش انقلابی بدون یک تئوری رادیکال وجود ندارد».
این در حالیست که کامو از فقدان ارزشهای اخلاقی در جهان مدرن سخن میراند. او معتقد است آدمی باید حامل فضیلتهایی اخلاق مدارانه باشد برای اینکه بتواند بە مانند انسان بزید و شورش، عصیان و انقلابیگری به موجودی درنده و بی رحم تبدیلش نکند.
نزد لنین، ایدئولوژی سیاسی دست بالاست اما کامو دارای نگاهی اخلاقی به تمام حوزههای اجتماعی دارد. همچنین کامو انتقادی رادیکال بە انقلابها و پیامدهای خشونت بار این رویداد اجتماعی_سیاسی داشت. دقیقاً همین نکته بود که اندیشەهای کامو را از نظریههای سیاسیِ انقلاب تفکیک میکرد.
اگر مارکس، خشونت را منبع حرکت تاریخ میدانست و معتقد بود کە تغییرات مهم در تاریخ بدون اعمال خشونت محقق نمیشد، کامو این تمِ فکری را مطرح کرد که هیچ رخداد ناگوار تاریخی و هیچکدام از فجایع وحشتناک حتی در زمان بربریت، بدون ابزار خشونت و بدون اندیشەای که خشونت را مقدس میپنداشت، امکانپذیر نبود و اساساً نقد کامو از خشونت از اینجا سرچشمه میگیرد. رهیافت انتقادی کامو از جهان بیشتر رویکردی اخلاقی و کمتر سیاسی_اجتماعی بود، با این حال اعتراض او دارای جایگاه ویژەای است بر آندسته از سیاستهایی که با به رسمیت نشناختن مبانی اخلاقی میکوشند تا از طریق جا انداختن برنامەها و پیادهسازی افکارشان در ذهن شهروندان بەنظمی اجتماعی دست یابند کە در ساحت قدرتی افسار گسیخته بە نظارت کامل و درونی بر حیات هریک از افراد جامعه منجر شود.
برای جلوگیری از این امر و عدم تسلط کامل حکومتها در جاانداختن نظام گفتمانی خویش بەصورت یکجانبه و هدفمند، نیازمند بهرهگیری از ابزارهای مختلف بەمنظور کنترل، محدودکردن و پاسخگویی نهادهای قدرت در ساحت زمامداریش است.
▫️پس نتیجه میگیریم که #اخلاق، یکی از ارکانِ مهم نظام های انسانی و اجتماعی است که میشود از آن بەعنوان اقدامی عملی برای پرسشگری و دفاع از مطالبات بەحق یک جامعه استفاده شود. اخلاق همچنین میتواند بە عنوان یکی از مکانیسمهای نظارتی و ابزارِ کنترلی علیه هرگونه رخداد غیرانسانی بە کار گرفته شود.
اندیشه کامو را باید گامی مهم در راستای آگاه نمودن بشر از خطرات و اتفاقات مخوف و پنهان در زندگی شهری و باورهای مدرنی دانست که میتواند در ویران نمودن حیات آدمی، نقشی اساسی داشته باشد.
🌐 هیوانیوز
🆔 http://t.me/joinchat/AAAAAD0ncCgsts5T-EzXhw