شاهنامه فردوسی بزرگ


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


بادرود اهداف کانال_آشنایی با شاهنامه فردوسی_ترویج خرد وخردورزی_نمایش دادن داستانها_معناومفهوم اشعار_نسخه های pdf
ارتباط بامدیر
@shahnamehf
https://t.me/ferdosiibozorg

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
#شاهنامه_خوانی_زنده_یاد_استاد_سیف_الله_حیدری
#شاهنامه_خوان_برتر_کشور
#شاهنامه_بخوانیم
#فردوسی_خردمند
#سیف_الله_حیدری
#فردوسی_بزرگ

@ferdosiibozorg🔥🔥


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
#شاهنامه_خوانی_زنده_یاد_استاد_سیف_الله_حیدری
#پند_دادن_کتایون_اسفندیار_را
#شاهنامه_خوان_برتر_کشور
#شاهنامـه_بخوانیم
#شاهنامه_خوانی
#فردوسی_خردمند

@ferdosiibozorg🔥🔥


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
#حماسه_سرایی_استاد_محمد_بهداروند

#طلایه_دار_گاگریو_بختیاری

#حنجره_کهن_پیر_گاگریو

👇👇
instagram_shahnamehferdowsibozorg

@ferdosiibozorg🔥🔥


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
#حماسه_سرایی_استاد_محمد_بهداروند

#طلایه_دار_گاگریو_بختیاری

#حنجره_کهن_پیر_گاگریو

👇👇
instagram_shahnamehferdowsibozorg

@ferdosiibozorg🔥🔥


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
شاهنامه خوانی زنده یاد استاد سیف الله حیدری فارسانی (بختیاری)

برترین شاهنامه خوان کشور

#شاهنامه_فردوسی
#سیف_الله_حیدری
#صاحب_سبک
#بختیاری

@ferdosiibozorg🔥🔥


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
شاهنامه خوانی زنده یاد صاحب سبک استاد سیف الله حیدری فارسانی (بختیاری)

برترین شاهنامه خوان کشور👇👇

@ferdosiibozorg🔥🔥


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
شاهنامه خوانی زنده یاد استاد سیف الله حیدری فارسانی (بختیاری)

برترین شاهنامه خوان کشور👇👇

@ferdosiibozorg🔥🔥


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
شاهنامه خوانی زنده یاد استاد سیف الله حیدری فارسانی (بختیاری)برترین شاهنامه خوان کشور 👈👈👈👈👈👇👇👇👇👇👇👇

@ferdosiibozorg




درود برگرامی یاران ارجمند مارا در اینستاگرام هم دنبال کنید

shahnamehferdowsibozorg👈👈👈


چو آدینه هرمزد بهمن بود
برین کار فرخ نشیمن بود

شاهنامه، نامه‌ فرهنگ ایرانی
و برترین، پایه‌ورترین و سنجیده‌ترین شاهکارِ حماسی جهان است؛
شاهنامه، نامه‌ فرهنگ و منش ایرانی است. اگر ما بخواهیم ایرانی را بدان‌گونه که می‌سزد، بشناسیم، باید چهره راستین و فرشتین او را در شاهنامه بجوییم.

فردوسی خردمند چنان برگهای شاهنامه را می آراید که واژگان در برابر چشمان تیز بین خوانندگان به رامشگری در می آیند وخواننده را بر آن می دارد که بند بند سرودهایش را خوانش نماید. تا تلخ و شیرین داستانهایش را ریزبینانه دنبال کنند.

فرزانه توس آنچنان به زیبایی خامه می چرخاند که گویی خود همراه و همگام با پهلوانان بوده است.


خداوندگار سخن با نگاهی شگفت انگیز به چمانه های خامه رزم و بزم را در هم آمیخته.

براستی و بشایستگی که نگارش شاهنامه بدست توانای فردوسی بزرگ نوشته شده است، تا بدرستی چشمان نیمه بیدار آهونشان را به نگارش در آورد و خواننده را شیفته و شیدای پیچش گیسوان دخترکان و بانوان در شاهنامه نموده و آنگاه سپر شاهین نشان پهلوانان افسانه ای را به زیباترین گونه بر دوش یلاان و نان آوران استوار می سازد.

فردوسی هم رنگ را می شناسد هم نیرنگ نامردمان را ریزبریز در شاهکار ورجاوند نامه های ادب پارسی نمایان می سازد، وسپس درفش پلنگ پیکر پهلوانان را در میانه میدان به هنگام رزم و رزم آوران پدیدار مینماید و سرش را به همراه سرداران،
سپهبدان سترگ وتَهَم سرافراز بالا می گیرد، وشیرینی پیروزی پُر دلان را به کام خوانندگان هزار چندان میکند.

شاهنامه آیین درست زندگی کردن را به ما می آموزد، شاهنامه شناسنامه ما ایرانیان است.

شاهنامه فردوسی بزرگ درفش کاویانی ادب پارسی ما ایرانیان است.

شاهنامه کتاب زندگی است.

کتاب خرد و داد و هنر و شادمانی است.

شاهنامه اقلیم آرزوهای والای انسانی است.

در تیره ترین روزگار، چونان خورشیدی، بر بام ایران تابید تا رستاخیزی در جهان ما درافکند.
 
شاهنامه،شناسنامه و امروز و فردای ماست.

رستاخیز بزرگ فرهنگی و اجتماعی این سرزمین، در دانایی و دلیری و داد و مهر و مدار است. 

چندین سده پیش از رنسانس در اروپا، در این فرهنگنامه ی بزرگ بشری از رستاخیز مردمان و فرهنگ سخن رفته است.

شاهنامه را بر داریم، بخوانیم، بکار بندیم.

شاهنامه، آیینه زندگی ایرانیان است۰


دریغ آن گل و مشک و خوشاب سی
همان تیغ برندهٔ پارسی

نگردد همی گرد نسرین تذرو
گل نارون خواهد و شاخ سرو

کزین نامور نامهٔ باستان
بمانم به گیتی یکی داستان

که هر کس که اندر سخن داد داد
ز من جز به نیکی نگیرند یاد

بدان گیتیم نیز خواهشگرست
که با تیغ تیزست و با افسرست

جهان کرده ام از سخن چون بهشت
از این بیش تخم سخن کس نکشت


۱بهمن ماه زادروز خجسته و مُرواى سخنگوى
توانا و برومند ،شيرين گفتار و ميهن
پرست فردوسی بزرگ فرخنده باد و پدرام٠


#فردوسی_بزرگ
#شاهنامه_خوانی
#شاهنامـه_بخوانیم

@ferdosiibozorg🔥🔥


🌺🍀🌹🌱🌼🌿🌸🍃🍁☘️🌼

«کز این بگذری خسروا! دیوِ رشک
یکی دردمندی بُوَد بی‌پزشک

اگر در زمانه کسی بی‌گزند
ببیند، شود جانِ او دردمند

دگر ننگ‌ْدیوی بُوَد پر ستیز
همیشه به بد کرده چنگال تیز

دگر دیو کین است پر جوش و خشم
ز مردم نتابد گهِ خشم چشم

نه بخشایش آرَد بر او بَر، نه مهر:
دُژآگاه‌ْدیوی پرآژنگ چهر»
#فردوسی

امید
«که جاوید بادی و پیروز و شاد
سرت سبز باد و دلت پر ز داد»

#فرستنده_جعفر_جعفرزاده

#فردوسی_بزرگ
#شاهنامه_خوانی
#شاهنامه_بخوانیم

@ferdosiibozorg🔥🔥


🌿🌞🌻☘🌺🍃🌼🍀

بدو گفت: «ازین شوم‌ْدَه پُرگٓزَند
کدام است آهِرمَنِ زورمند؟»

چنین داد پاسخ به کسری که:«آز
ستمکاره دیوی بُوَد دیرساز

که او را نبینند خشنود هیچ
همه در فزونیش باشد بسیچ

نیاز آن‌که او را ز اندوه و درد
همی کور بینند و رخساره زرد
#فردوسی

امید که:
[همی باد تا جاودان شادْدل
ز رنج و ز غم گشته آزاد دل]

#فرستنده_جعفر_جعفرزاده

#فردوسی_بزرگ
#شاهنامه_خوانی
#شاهنامه_بخوانیم

@ferdosiibozorg🔥🔥


" به نامِ خداوند جان و خرد "

٣ آذر زادروزِ همايون و شكوهمندِ
استادِ نامْوَرِ "فرهنگ " و " ادبِ "
ايران،" دكتر محمد على اسلامى
نُدوشن" است٠
ايشان بركشيده از ديارِ پُر فروغِ يزد
هستند،خاك گوهرخيز "يزد" او را به
درخشندگى بالانيد و پيمانه ى فَرّمندِ
او را با باده ى گلرنگِ انديشه وخامه
پرورانيد و سپس اين " ايران " بود كه او را در پهنه و گستره ى انديشه
هاى نغز و باريك ،جانى شكوفا
بخشيد٠
بى هيچ گمانىّ و چون و چندى ،
مى توان،" دكتر ندوشن" را ازشُمارِ
دلدادگان و شيفتگانِ راستين و بهينِ
" ايران" دانست كه يكسره وسربسر
زندگى خود را پاى " ايران " نهاده
است٠جهانِ پُر گير و دارِ ادبيات را
به شور و شررى دل انگيز و به تاب و توشى،خردآفرين،بَر رسيد و كاويد
و جايگاهى يافت،رايومند و والا٠

ميانِ "استاد ندوشن" و "ايران" و
" فردوسى" رشته ايى است پولادين
و آنى از آنان بريده و گسسته
نيست٠ نگاهش به تاريخ و هـر كنش
و واكنشى در هازمان،تيز است ،
ژرف است،موشكاف است،باريك بين
است ٠
او در كاوشهاى خود،رو راست و
درستكار و راستگوست،ايران را دوست دارد امّا چشم بَر كاستى ها
و كژّيهايش نمى بندد و به همان راه
و شيوه ى پسنديده و نيكويش ،
بزرگيها و برتريهاى ديگران را نيز
ياد مى كند٠
نوشته هايش،گوناگون و دلرباست،
پاره ايى از نوشته هايش به ده ها سالِ پيش بَر مى گردد امّا همواره
نو و آموختنى و خواندنى اند،
روزگار هرگز نتوانسته روى آنها را با گردِ كهنگى و ناكارآمدى بپوشاند
او كنارنگ و ديده بانِ هوشيار و بيدارى است كه اگر كارگزاران و
كارداران،به سپارشها،اندرزها و
هشدارهايش مى نگريستند و بكار
مى بستند،دل استوار ،امروز ايران
با اينهمه گرفتارى و تنگنايى روبارو
نبود و در چنبره ى نا اميدى و در -
ماندگى فرو نمى رفت و در فشار
نبود كه مى توان گفت ،جهان٠
به شايستگى به وى برنامِ " سلطانِ
نثر" داده اند،به برازندگى و ارزى٠

نامه ها و دفترهايش،يكپارچه،باسود
و با هودند،رهگشايند و بخت آور٠

مزدا فَرّ ايشان را در سال ١٣٠٤ به
ايران بخشيد و او به شايستگى و مهى ،سروِ سايه فكنِ ايرانيان گرديد

اهورا مزدا،او را نگهبان باد از هـر
گزند و آسيبِ دهر و روزگار /
-خسرو رحمانى
آذر ٩٧

@ferdosiibozorg🔥🔥




" چو ايران نباشد تَنِ من مباد "

هنگامى كه " دستان " به"رودابه"دل
مى بازد و مهرِ او را در نهانِ خويش
جاى مى دهد،از پدرش " سام "
مى خواهد كه بزمى بيآرايدو جشنى
بسازد تا او به آرزوى خود برسد،
" سام" بيمناك است كه آيا شاهِ
ايران" منوچهر" با آن پيوكانى و
پيوند همداستان و همآواز خواهد بود؟

شوندِ پادورزىّ "منوچهر" در آنست
كه" رودابه" دُختِ مهراب و از
پسينيانِ " آژيدَهاك يا ضحّاك" است و نگران ،كه فرزندِ آنان اگر به
مادر بگرايد،ايران را شوم،خواهد بود٠
امّا "زال" پاى در اين شيفتگى مى-
فشارد،پس " منوچهر" بناچار از
مؤبدان مى خواهد كه آينده ى اين
پيوند را به بخت و سرنوشت،باز
جويند!
مؤبدان راز ها از سپهرِ شگفتى كار
مى جويند كه از اَروسىّ "زال و
رودابه" پهلوانى،بى مانند و تَهَم پاى
به گيتى خواهد گذاشت و او بسانِ
اَژدهايىّ دمنده و شيرىّ جگردار،
دشمنان و بَد خواهان و بَد سِگالانِ
ايران را،فرو مى كوبد و جانشان را
پست مى كند و از درياى دشمن،
گَرد بَر مى انگيزد،
آنگاست كه "منوچهر" نازان و فرّخ
بَر اين پيوندِ همايون،مُهر مى زند @

هـمه ى فرزندانِ ايران زمين با مهرِ
ايران پاى به گيتى مى گذارند و آن
پيمانِ سپند را با خونِ خود نشان
مى زنند٠
و اينك "رستمى" ديگر از سرزمينِ
رستم پرورِ ايران٠

شاهينِ بلند پرواز" سرلشكر خلبان
خلعتبرى مقدم" ،هوانوردى،بيباك و
دلير،كه در پيكار با دشمن،آسمانِ
"عراق" را آوردگاه و جولانگه ى
خويش ساخته و هوا را آبنوس٠

و شاهكارِ دل انگيز و شور آفرينش
كه جاودان ،پورانِ ايران را مى سزد
كه آنرا آويزه ى گوش سازند وهماره
در برابرِ ديده بدارند،آن سپارشِ
گوهرين است:
🇮🇷
" اگر ذرّه ايى از خاكِ وطنم به پوتين
سربازِ دشمن چسبيده باشد آن را با خون ،خواهم شُست"
🇮🇷
درودِ هـمه ى ايرانيان به روانِ پيروز
و بهروزِ آن گُردِ گردنفراز و سرافراز
" شهيد سرلشكر خلعتبرى مقدم" و
يكسره و فراگير بَر هـمه ى خلبانانِ
نيروى هوايى "ايران زمين"٠

خسرو رحمانى-آذر ٩٧

@-از پيوندِ " زال و رودابه " جهان-
پهلوانِ ايران" رستمِ دستان " آفريده
مى شود٠

@ferdosiibozorg🔥🔥


وصیت سرلشگر خلبان شهید حسین خلعتبری مقدم:

اگر ذره ای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد آن را با خونم خواهم شست
« روحش شاد و یادش گرامی باد و درود بر تمامی شهدای جنگ تحمیلی"

#فرستنده_خسرو_رحمانی

@ferdosiibozorg🔥🔥


" به نامِ خداوند جان و خرد "

- ايرانيانِ خردمند و فَرّمند،درودتان
باد،بى مرز و كران و كنار ؛

آغازِ شكوهمند و با فَرّ و فرهنگِ ماهِ
گرامى و بامىّ ايران زمين" آذر" را از بُنِ دل و نهانجاى درون،به فَرّخىّ
و شادكامى،خجسته گوى هستم،
"آذر" كه يادگارى همايون و بسزا
از "آتور" يا " آتر" است به چَمِ
" فروغ" و " آتش" مى باشد ٠

" آذر" هم نامِ ماهِ ايرانى است و هم
نامِ روزى از روزهاى ايرانى٠
هم نهمين ماهِ سال و هم نهمين روزِ
ماه٠
دل انگيزتر و شادانتر،هرگاه نامِ ماه
و روز برابر مى شد،ايرانيانِ،جشن
بَر پا مى كردند و بزم مى آراستند و
نشستنگهى خنيده و شادى آفرينىّ
مى ساختند كه ازيك سوى پاسِ
داده هاى آفريدگار را مى داشتند و
از سوى ديگر ارز و ارجِ خانواده ها
را در فرهنگِ نازش خيزِ ايران،نشان
مى دهد كه هـر جشن و بزمى،مگر با خانواده ،بَر پا نمى شود٠
پس جشنِ " آذرگان " در نهمين روز
از ماهِ آذر هستى مى گيرد،و يكبارِ ديگر،هوشمندى و والايى نياكان و
پيشينيان ،خورشيدوَش،بَر همگان
آشكار و نمايان مى گردد٠
زيباتر و دلنشين تر اينكه " آتش "
در نزدِ ايرانيان ،بسيار گرامى است
سپندينه و فراسويى است،همواره رو
به بالا دارد و بَر كشنده است،
آن روزگارانِ رايومند و تابان و كَش،
كه " هوشنگِ پيشدادى" آتش را از
نهانگاهِ گيتى بدَر آورد و زندگى رابا
آن آراست و پيرايه بست،از برترين و
بهترينِ روزگاران به شُمار مى آيد،
ايرانيان آتش را بزرگ دانسته و در
نگهدارى و پاسداشتِ آن كوشيده و
نامِ آن را در روز و ماه امردادى
ساخته اند٠

ايرانيان؛
هستى و درونتان،چون،آتش؛
- روشنْ ،
- گرم ،
- فرازجوى،
- بهره بخش،
و
-تيرگى سوز ٠

خسرو رحمانى/
آذر / ٩٧

@ferdosiibozorg🔥🔥


👆👆

" به نامِ خداوند جان و خرد "

دوست بزرگوارم،

آنچه كه آورده ايد بجا و درست است،پاره اى از آن در شاهنامه آمده و پاره اى ديگر( هـر چند اندك و ريز ) از خودتان،
در باره ى زادنِ پُر شكوهِ جهان پهلوان بى مانند و يگانه ى ايران،
رستم دستان،در شاهنامه رجهايى
به زيبايى و چشمگيريى دلآويز و
روان پرور از زبان فردوسى روان
شده است،آن زادنِ نابيوسان و
شگفت انگيز،كه براى نخستين بار
مادرى پاك سرشت و بشكوه ،چون،
رودابه ،از پهلو ،فرزند به جهان آورد،
كه مى توان به شاهنامه برگشت و
خواند٠

آن پاره ى خُرد كه از شما بود و با
آزرم و ارجى كه مى نهم،بايد بگويم
آن دروغى بيش نيست كه دشمنان ما ساخته و ما هم از روى نادانى
بَر زبان مى رانيم ،" زادنى از گونه
سزارين"٠
فرهنگستان ايران براى " سزارين"
برابرى نهاده چون" رستمانه،رستم
زا،رستمينه"٠
امّا همين فرهنگستان ،فشارى به
دستگاهها نمى آورد كه بدون چون و چندى بايد بجاى واژه ى" سزارين"
از برابر هاى آن بهره ببرند كه اگر
چونان نكنند ،فرهنگستان مى تواند
به" داد" پى گيرى نمايد،
امّا فرهنگستان ما هم چندان ايرانى
نيست!!!!!
اينجاست كه ما ايرانيها بايد در
راستاي ارز و ارج نهادن به فرهنگ
گرانسنگ خودمان بكوشيم،

پس سزاوار خواهد بود كه هـر پور و
فرزندى اگر از پهلوى مادرى پا به
جهان گذاشت ،زادنِ او را چون رستم بدانيم و بگوييم٠

دانشورِ گرامى ام،
با پوزش و اميد كه هماره تندرست و
پدرام باشيد/
٢ /آذر / ٩٧

#فرستنده_خسرو_رحمانی

@ferdosiibozorg🔥🔥


در شاهنامه هنگامی که رودابه، همسر زال قصد به دنیا آوردن رستم را دارد بعلت درشتی هیکل رستم با مشکل مواجه شده و زال برای نجات جان همسر و فرزند از سیمرغ کمک میخواهد و سيمرغ #سزارین را به او آموزش ‌ميدهد!

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

876

obunachilar
Kanal statistikasi