" به نامِ خداوند جان و خرد "
٣ آذر زادروزِ همايون و شكوهمندِ
استادِ نامْوَرِ "فرهنگ " و " ادبِ "
ايران،" دكتر محمد على اسلامى
نُدوشن" است٠
ايشان بركشيده از ديارِ پُر فروغِ يزد
هستند،خاك گوهرخيز "يزد" او را به
درخشندگى بالانيد و پيمانه ى فَرّمندِ
او را با باده ى گلرنگِ انديشه وخامه
پرورانيد و سپس اين " ايران " بود كه او را در پهنه و گستره ى انديشه
هاى نغز و باريك ،جانى شكوفا
بخشيد٠
بى هيچ گمانىّ و چون و چندى ،
مى توان،" دكتر ندوشن" را ازشُمارِ
دلدادگان و شيفتگانِ راستين و بهينِ
" ايران" دانست كه يكسره وسربسر
زندگى خود را پاى " ايران " نهاده
است٠جهانِ پُر گير و دارِ ادبيات را
به شور و شررى دل انگيز و به تاب و توشى،خردآفرين،بَر رسيد و كاويد
و جايگاهى يافت،رايومند و والا٠
ميانِ "استاد ندوشن" و "ايران" و
" فردوسى" رشته ايى است پولادين
و آنى از آنان بريده و گسسته
نيست٠ نگاهش به تاريخ و هـر كنش
و واكنشى در هازمان،تيز است ،
ژرف است،موشكاف است،باريك بين
است ٠
او در كاوشهاى خود،رو راست و
درستكار و راستگوست،ايران را دوست دارد امّا چشم بَر كاستى ها
و كژّيهايش نمى بندد و به همان راه
و شيوه ى پسنديده و نيكويش ،
بزرگيها و برتريهاى ديگران را نيز
ياد مى كند٠
نوشته هايش،گوناگون و دلرباست،
پاره ايى از نوشته هايش به ده ها سالِ پيش بَر مى گردد امّا همواره
نو و آموختنى و خواندنى اند،
روزگار هرگز نتوانسته روى آنها را با گردِ كهنگى و ناكارآمدى بپوشاند
او كنارنگ و ديده بانِ هوشيار و بيدارى است كه اگر كارگزاران و
كارداران،به سپارشها،اندرزها و
هشدارهايش مى نگريستند و بكار
مى بستند،دل استوار ،امروز ايران
با اينهمه گرفتارى و تنگنايى روبارو
نبود و در چنبره ى نا اميدى و در -
ماندگى فرو نمى رفت و در فشار
نبود كه مى توان گفت ،جهان٠
به شايستگى به وى برنامِ " سلطانِ
نثر" داده اند،به برازندگى و ارزى٠
نامه ها و دفترهايش،يكپارچه،باسود
و با هودند،رهگشايند و بخت آور٠
مزدا فَرّ ايشان را در سال ١٣٠٤ به
ايران بخشيد و او به شايستگى و مهى ،سروِ سايه فكنِ ايرانيان گرديد
اهورا مزدا،او را نگهبان باد از هـر
گزند و آسيبِ دهر و روزگار /
-خسرو رحمانى
آذر ٩٧
@ferdosiibozorg🔥🔥