Postlar filtri


عقل همچون پروانه است و معشوق همچون شمع؛

هر چند که پروانه خود را بر شمع زند بسوزد و هلاک شود،

اما پروانه آن است که هر چند بر او آسیب آن سوختگی و آلم می‌رسد، از شمع نشکیبد.

📚 فیه ما فیه
👤 #مولانا
🏷 #حکایت

@eshghoaramsh


🎵 ای کلک
👤 #کورس
🏷 #موسیقی

@eshghoaramsh


🎵 به تو می‌رسه
👤 #آرمین_زارعی
🏷 #موسیقی

@eshghoaramsh


🎵 ستاره
👤 #مجید_رضوی
🏷 #موسیقی

@eshghoaramsh


کجاست دولت آنم که یار من باشی؟
ز خود کناره کنی در کنار من باشی

اگر شراب خوری ساقی تو من باشم
وگر به خواب روی در کنار من باشی

غرور حسن کجا می‌دهد ترا رخصت؟
که مرهم جگر داغدار من باشی

مرا به نیم نگه شرمسار کن از خود
چرا تو روز جزا شرمسار من باشی؟

ز ساده‌لوحی امید چشم آن دارم
که چون شکار تو گردم شکار من باشی

عجب که آینه گیری ز دست آینه‌دار
اگر تو با خبر از انتظار من باشی

ز شرم عشق همان ناامیدیم برجاست
اگر چه در دل امیدوار من باشی

ترا که هست دو صد کار غیر پرکاری
کجا به فکر سرانجام کار من باشی؟

👤 #صائب_تبریزی
🏷 #گلستان_شعر

@eshghoaramsh


◾️جامعه‌ی ما قهرمان زنده قبول نمی‌کند،
باید مرد،
تا قهرمان شد...

👤 #فریدون_فرخزاد
🏷 #سخن_بزرگان

@eshghoaramsh


تا کی دلم از تو در بلایی باشد؟
جانم ز غم تو در عنایی باشد؟

یک روز به زلف تو در آویزم زود
آخر سر این رشته به جایی باشد

👤 #اوحدی
🏷 #ابیات_ناب

@eshghoaramsh


دو دسته از آدم‌ها، اصرار دارند که شما نمی‌توانید تغییری جدی ایجاد کنید:
یک دسته از آنها می‌ترسند شکست بخورید؛
دسته‌ی دیگر می‌ترسند پیروز شوید.

🏷 #جملات_مثبت

@eshghoaramsh


جُدا از خود نشستم آنقدَر تنها به ياد او
كه با خود رو به رو برخوردم و نشناختم خود را

👤 #شفایی_اصفهانی
🏷 #شاه_بیت

@eshghoaramsh


نازلی! بهار خنده زد و ارغوان شكفت.
در خانه زير پنجره، گل داد ياس پير.
دست از گمان بدار!
با مرگِ نحس پنجه ميفكن!
بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار... 🌱

👤 #احمد_شاملو
🏷 #جملات_زیبا

@eshghoaramsh


جنگ عظیمی بین دو کشور درگرفته بود. ماه‌ها از شروع جنگ می‌گذشت و جنگ کماکان ادامه داشت. سربازان هر دو طرف خسته شده بودند.

فرمانده یکی از دو کشور با طرحی اساسی، قصد حمله بزرگی را به دشمن داشت و آن طرح با چنان دقت و درایتی ریخته شده بود که فرمانده به پیروزی نیروهایش اطمینان کامل داشت. ولی سربازان خسته و دو دل بودند.

فرمانده سربازان خود را جمع کرد و در مورد نقشه‌ حمله خود توضیحاتی داد. سپس سکه‌ای از جیب خود بیرون آورد و گفت:
«سکه را بالا می‌اندازم. اگر شیر آمد پیروز می‌شویم و اگر خط آمد شکست می‌خوریم.»

سپس سکه را به بالا پرتاب کرد. سربازها با دقت چرخش سکه را در هوا دنبال کردند تا به زمین رسید. شیر آمده بود. فریاد شادی سربازان به هوا برخاست. فردای آن روز با نیرویی فوق‌العاده به دشمن حمله کردند و پیروز شدند.

پس از پایان نبرد، معاون فرمانده نزد او آمد و گفت:
«قربان آیا شما واقعا می‌خواستید سرنوشت کشور را به چرخش یک سکه واگذار کنید؟»

فرمانده لبخندی زد و گفت:
«بله» و سکه را به او نشان داد. هر دوطرف سکه شیر بود.

👤 #آنتونی_رابینز
🏷 #داستان_کوتاه

@eshghoaramsh


جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته می‌شویم. هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می‌شود. پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می‌خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم.

📚 بابا لنگ دراز
👤 #جین_وبستر
🏷 #برشی_از_کتاب

@eshghoaramsh


هر نعمت که به مرگ زوال پذیرد آن را خردمند در حساب نعمت نگیرد، عمر اگر چه دراز بود چون مرگ روی نمود از آن درازی چه سود؟

نوح علیه‌السلام هزار سال در جهان به سر برده است، امروز پنج هزار سال است که مرده است.

قدر، نعمتی را بود که جاودانه باشد و از آفت زوال بر کرانه بود.

به نزد مرد دانا نعمت آنست
کزو جانت بود جاوید مسرور

نه سیم و زر که چون گورت بود جای
بماند همچو سنگت بر سر گور

📚 بهارستان
👤 #جامی
🏷 #حکایت

@eshghoaramsh


🎵 ملعون ابو العشق
👤 #نجوی_کرم
🏷 #موسیقی

@eshghoaramsh


🎵 یاقوت
👤 #سهیل_مهرزادگان
🏷 #موسیقی

@eshghoaramsh


🎵 ایولا
👤 #سالار_صفرزاده
🏷 #موسیقی

@eshghoaramsh


🎵 وقت پرواز
👤 #پازل_بند
🏷 #موسیقی

@eshghoaramsh


🎵 رهایی
👤 #علی_زند_وکیلی
🏷 #موسیقی

@eshghoaramsh


دوش چه خورده‌ای دلا؟ راست بگو نهان مکن
چون خَمُشان بی‌گنه، روی بر آسمان مکن

بادهٔ خاص خورده‌ای، نُقل خلاص خورده‌ای
بوی شراب می‌زند، خربزه در دهان مکن

روزِ اَلَسْت، جان تو، خورد میی ز خوان تو
خواجهٔ لامکان تویی، بندگی مکان مکن

دوش شراب ریختی، وز بر ما گریختی
بار دگر گرفتمت، بار دگر چنان مکن

من همگی تراستم، مستِ مَیِ وفاستم
با تو چو تیرِ راستم، تیر مرا کمان مکن

ای دل پاره پاره‌ام، دیدن اوست چاره‌ام
اوست پناه و پشت من، تکیه بر این جهان مکن

ای همه خلق، نای تو پر شده از نوای تو
گر نه سماع باره‌ای، دست به نایِ جان مکن

نَفْخِ نَفَخْتُ کرده‌ای، در همه در دمیده‌ای
چون دمِ توست جانِ نی، بی‌ نیِ ما فغان مکن

کارِ دلم به جان رسد، کارد به استخوان رسد
ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن

ناله مکن که تا که من ناله کنم برای تو
گرگ تویی شبان منم، خویشْ چو من شبان مکن

هر بن بامداد تو، جانب ما کشی سبو
کای تو بدیده روی من روی به این و آن مکن

شیر چشید موسِی از مادر خویش، ناشتا
گفت که مادرت منم میل به دایگان مکن

باده بنوش مات شو، جملهٔ تن حیات شو
بادهٔ چون عقیق بین یاد عقیقِ کان مکن

بادهٔ عام از برون، بادهٔ عارف از درون
بوی دهان بیان کند، تو به زبان بیان مکن

از تَبِریزِ شمسِ دین می‌رسدم چو ماه نو
چشم سوی چراغ کن، سوی چراغدان مکن

👤 #مولانا
🏷 #گلستان_شعر

@eshghoaramsh


برای آزادی لازم نیست
آسمان و زمین بخرید
تنها خودتان را نفروشید.

👤 #نلسون_ماندلا
🏷 #سخن_بزرگان

@eshghoaramsh

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.