Postlar filtri




Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish


کاش تو یکی اینجوری نبودی؛
فک میکردم فرق داری با همه!


وقتی بزرگ میشی ک بفهمی همه واسه خودت نمیخوانت.






;


تا چشم کار میکنه یسری آدمیم که همدیگه رو نتونسیم نگه داریمو گم کردیم!


🖤؛


تا یجایی بت میگه همجوره کنارتم؛
از یجایی به بعد خودتیو خودت.


مثل من کی میشه واست؟


🖤


فراموش میکنی حتی اون صداییو که یروز باهاش آروم میشدی.


'One day, youre góing to miss how much i cared about you.


💙؛


ساخت بنر شیشه ای dan repost
_ارباب می سووووووووووززززه
_هیس توله کوچولو ساکت باش تو باید تنبیه شی تا صبح نمک توی نازت میریزم و تو باید با ابت اون بشوری و حق ارضا نداری!
https://t.me/joinchat/AAAAAFhAUipM4hylto9wGw


تا ده صبح


Selin dan repost
#part67

پایین لباس عروسمو جمع میکنم تا زیر پام نره،
آخرین پله رو بالا میرم و کلافه نفسمو آزاد میکنم.
در و باز میکنم که هجوم باد سرد باعث ميشه بلرزم.
قدم هامو تند میکنم و دقیقا جایی می ایستم که اگه یک قدم دیگه بردارم سقوط میکنم و تمام...
شهر تو تاریکی عظیمی فرو رفته و هیچ کس خبر نداره #عروس_فراری برای خلاص شدن از دست کسی که #عاشقشه ولی اون حسی بهش نداره میخواد #خودکشی کنه.
صدای داد عصبی سامی به گوشم میرسه:
-نه گیسو...این کارو نکن!
حتی بر نمیگردم تا برای آخرین بار ببینمش.
لحظه ی بعد رو زمین و هوا معلق میشم .
زبونم از ترس بند اومده و چشمام میخواد از حدقه بیرون بزنه.
چشمام بسته میشه و هر لحظه منتظر رسیدن به پایان زندگیمم.
ولی یک دفعه تو بغل کسی سقوط میکنم و با صدای خندونش کنار گوشم پچ میزنه:
-اگه من نگرفته بودم که مرده بودی خره!
با تعجب چشامو باز میکنم .
دو دستی پیراهنشو چنگ میزنم تا نیوفتم.
-باید تا شوهرت نیومده بریم.
بی توجه به سر وضعم همونطور که بغلم کرده تو خيابون میدوعع...

#طنز🤣
#دختررو_بالباس_عروس_بغل_کرد_دررفتن😨😱
#هیجانی😈
https://t.me/joinchat/AAAAAFT_HLMhnAo9BUExxA


@AxNegarBot dan repost
مقدمه🔞🔞🔞🔞🔞


_دختری از جنس تنهایی
_پدری بی رحم که دخترش را به به راحتی به حراج میگذارد
_مردان هوس بازی که چشم دوختن به تن دخترک بی پناه🔞🔞🔞
.
.
باید دید این پستی و بلندی ها قرار بکجا ختم شود

https://t.me/joinchat/AAAAAEtjjjl4yBTA1alVQw

زمستون_سیاه

پارتی در آیینده....‌‌🔞🔞🔞


ارباب این دختر از دِه پایین. داشت از در پشتی امارت فرار میکرد که نگهبانا گیرش انداختن



نگاهی به دختره ترسیده می کنم شلاق اسب را دور دستم پیچ و تاب میدهم که از ترس به سکسکه می افتد.


پوزخندم را بیشتر میکنم

_خدمتکار کدوم بخش؟؟؟؟

+ارباب از دخترای حرمسراس


با تموم شدن حرفش شلاق و بالا میارم و رو تن میزنم که جیغی پر درد میکشد..



(پیشنهاد ادمین🔞🔞بااینک کانالش تازه تاسیس ولی کلی مخاطب جذب کرده...هر شبم پارت گزاری داره🔞🔞)

از دست ندید اگه دنبال یه رمان متفاوتی



https://t.me/joinchat/AAAAAEtjjjl4yBTA1alVQw


@AxNegarBot dan repost
https://t.me/joinchat/AAAAAFWNDnuDDKIfElm6dA



از رمان های تکراری خسته شدی‼

دنبال رمان با ژانر متفاوتی‼‼‼‼


پس بزن روی لینک....ورود افراد بالای ۱۸🔞🔞🔞🔞





مقدمه....


ماجرا از این قرار که رویا بخاطر یه کنجکاوی نحسی و به دنبال خودش میکشه،روح...روح شیطان


یه روز که اکیپشون برای اردو به سمت شمال میرن توی جنگل گیر میوفتم و اتفاقات عجیبی براشون پیش میاد.


روح شیطان عاشق رویاس و تشنه ی خون🔞🔞🔞🔞🔞
اگه میخوای بقیشو بخونی جویین بده



https://t.me/joinchat/AAAAAFWNDnuDDKIfElm6dA

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

394

obunachilar
Kanal statistikasi