DorrTV شبکه جهانی دُرّ تی وی

چرا دست از جان ما برنمیدارید؟

به همسرم، ویدا ربانی چهارشنبه هفته گذشته اعلام شده، طبق دستور دادستان باید به زندان قرچک منتقل شود، چون حکم او (توهین به مقدسات)‌ بوده و زندانی عمومی محسوب می‌شود.

این در حالی است که ویدا در ابتدای حبس در سال ۱۴۰۱ از بازداشتگاه ۲۰۹ به زندان قرچک منتقل شد اما بعد از ۴۰ روز او را به زندان اوین فرستادند. زندانیان عمومی ماهانه از مرخصی برخوردار هستند.

ولی مدت‌ها است که به او مرخصی داده نشده و وقتی درخواست مرخصی کردیم، اعلام کردند که چون ویدا اتهامات امنیتی هم دارد، زندانی امنیتی محسوب می‌شود و نمی‌تواند مانند زندانیان عمومی از مرخصی برخودار شود.

از سه سال حبس ویدا، چهار ماه باقی مانده و این انتقال برای ویدا که طبق دستور پزشک قانونی هم باید در محیط آرام و بدون تنش باشد، آنقدر سخت است که به من گفت در صورت انتقال دست به اعتصاب غذا خواهد زد.

ویدا به مسئولان زندان هم اعلام کرده که دستور دادستان را به او ابلاغ کنند اما می‌گویند دستور محرمانه است و نمی‌توانند دستور قضایی را به او نشان دهند.

ظاهرا از قانون تنها آنچه تنبیهی است نسیب همسر من می‌شود، می‌خواهند یک روزنامه نگار را که به خاطر شعر “تو مومن هستی و نمازت بوسه هایت هست” به توهین به مقدسات محکوم کرده اند، در ماه‌های آخر حبسش بار دیگر به زندانی دیگر منقل کنند.

آن هم زندانی که تفکیک جرائم در آن رعایت نمی‌شود، می‌خواهید همسرم را به کدام بند زندان قرچک بفرستید؟ سرقت، مواد، قتل، کجا؟ شاید برای مسئولان این تنها یک انتقال است اما برای زندانی تنشی بزرگ.

چند بار باید ویدا از این زندان به آن زندان منتقل شود و در عین حال بگویند قانونی است؟ یعنی او تا حالا به صورت غیر قانونی در زندان اوین بوده است؟

همین که یک روزنامه نگار را نزدیک به سه سال زندانی کرده‌اند، کافی نیست؟ اینکه با وجود دستور پزشک قانونی که باید همسر من به دلیل ابتلا به سردردهای تنشی در محیطی آرام و بدون اضطراب باشد، در زندان است و بیماری‌اش تشدید شده و دم بر نمی‌آورد و درد را تحمل می‌کند، کافی نیست؟

ویدا از آبان ماه دچار مشکل قلبی شده و پزشک زندان احتمال داده که ضربان قلب او که ناگهان بالا می‌رود و تنگی نفس و درد در قفسه سینه پیدا می‌کند، ممکن است حملات پانیک باشد، اینکه چند ماه است برای درمان او هیچ اقدامی نشده و تنها تحمل کرده، کافی نیست؟

حداقل همسرم را به حال خودش رها کنید تا این چند ماه هم بگذرد.

چرا دست از جان ما برنمیدارد؟

پس از پذیرش اعاده دادرسی در دیوان‌عالی کشور،شعبه هم‌عرض حبس اشد و قابل اجرای آقای ‎#علی_یونسی را از ده سال به «شش سال و هشت ماه» کاهش داد.

پیش از این در مورد آقای ‎#امیرحسین_مرادی نیز این روند انجام شده بود و اکنون حبس قابل اجرای ایشان هم شش سال و هشت ماه شده است.

«بساط برخی پرونده‌سازان بی‌شرافت ‎#کشف_حجاب را جمع کنید!

امشب در خیابان اشرفی اصفهانی (نرسیده‌ به فلکه دوم صادقیه) خودرو سمند پلاک مشهد با چراغ گردان روشن، کنارم ایستاد و به شیوه رانندگی من اعتراض کرد. کمی جلوتر پشت چراغ قرمز ایستاد و پلاک ماشین من را برداشت.

چند دقیقه بعد اس‌ام‌اس کشف حجاب برایم آمد در حالی که من ‎#تنها در ماشین بودم.

فردا حتما شکایت خواهم کرد اما وسط این همه بدبختی مردم، بساط اینگونه پرونده‌سازی‌ها و سوهان روح و اعصاب مردم را جمع کنید!»

خواستم کد اعتراضی رو در سایت پلیس وارد کنم. ۲ گزینه داشت.

۱- در زمان اعلام شده حضور نداشتم.
۲- در جغرافیای اعلام شده حضور نداشتم.

اتفاقا هم در زمان و هم مکان اعلام شده حضور داشتم.
متاسفانه گزینه (در محل و زمان صحیح گیر یک بی‌شرف دروغگو افتاده‌اید) را ندارد.

«آقای چراغی، در تاریخ ۱۲ اسفند از زندان ایلام به زندان دره شهر منتقل شد و یک روز بعد دست به اعتصاب زد. او در جریان آخرین بازداشت خود در اواخر بهمن‌ماه، توسط نیروهای امنیتی مورد ضرب و شتم قرار گرفت. در نتیجه این خشونت، به دندان‌ها، فک و پهلوی این زندانی آسیب‌های جدی وارد شد.

آقای چراغی به رسیدگی پزشکی نیاز دارد و به دلیل بی‌توجهی به مطالبات خود، همچنان در اعتصاب غذا است.»

اکرم سبزی، همسر آقای چراغی، پس از احضار به دادسرای دهلران، روز گذشته در این مرجع قضایی حاضر شد.
او توسط حسین پناهی، دادستان دهلران مورد بازجویی قرار گرفت و پس از ساعاتی با تودیع وثیقه یک میلیارد تومانی آزاد شد.

کیانوش چراغی چندی پیش نیز در اعتراض به اجرای مجدد حکم حبس خود، در زندان ایلام دست به #اعتصاب_غذا زده بود. او پس از ۹ روز و به دلیل وخامت وضعیت جسمانی به بیمارستان منتقل شد. در نهایت، با وعده مسئولان برای رسیدگی به مطالباتش، در بیمارستان به اعتصاب خود پایان داد.

وی که پیش از این تحت نظارت پابند الکترونیکی از زندان ایلام آزاد شده بود، اما در تاریخ ۸ بهمن ماه با حکم لغو این پابند از سوی شعبه شش دادگاه تجدیدنظر استان ایلام روبه‌رو شد. پس از دریافت ابلاغیه اجرای حکم، مأموران امنیتی او را در منزل شخصی‌اش در دهلران با ضرب و شتم بازداشت و به زندان ایلام منتقل کردند.

کیانوش چراغی، در فروردین امسال پس از حضور در شعبه اجرای احکام دادسرای این شهرستان بازداشت و جهت اجرای حکم حبس خود، به زندان ایلام منتقل شد.

چراغی در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۲، توسط شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو شهرستان دهلران به ریاست قاضی حسین پناهی، او را به اتهام ‘نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی از طریق سامانه‌های رایانه‌ای’ به دو سال حبس تعزیری و نگارش ۲۰۰ صفحه درباره ۱۰ تن از کشته‌شدگان جنگ ایران و عراق، با تأیید بنیاد دفاع مقدس استان ایلام، محکوم شد.

این زندانی سیاسی در مهرماه همان سال، در بخش دیگر این پرونده، توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب ایلام مستقر در دهلران، به ریاست قاضی “سیدرضا صلاح‌الدینی” به اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی” به یک سال حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی محکوم شده بود.

این شهروند در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در دهلران بازداشت و پس از اتمام مراحل بازجویی، با تودیع وثیقه آزاد شد. وی همچنین در ششم مهرماه همان سال، توسط نیروهای امنیتی در این شهر بازداشت و پس از چند روز آزاد شده بود.

کیانوش چراغی، ۴۴ ساله، شهروند اهل دهلران و کارمند سابق اداره تامین اجتماعی این شهرستان است.

«من سعی نمی‌کنم به ایران آسیب برسانم، ایرانی‌ها مردم بزرگی هستند.

برای مقابله با ایران{ِرژیم جمهوری اسلامی} دو راه وجود دارد، یکی نظامی و دیگری از طریق توافق، و من توافق را ترجیح می دهم.

ترجیح می‌دهم با ایران{رژیم جمهوری اسلامی} مذاکره کنم و مطمئن نیستم همه با من موافق باشند.

اگر مجبور به مداخله نظامی با ایران{رژیم جمهوری اسلامی} شویم، برای آنها وحشتناک خواهد بود.»

ایران،خداحافظ…
اما نه برای همیشه!

برای روزی که دوباره آزاد باشد، برای روزی که هیچ سلاحی گلوی آزادی‌خواهان را تهدید نکند.

او رفت، اما نامش در قلب ایران زنده می‌ماند.

ما سر خم نمی‌کنیم، تسلیم نمی‌شویم، و برای آزادی می‌جنگیم.

قیام کنید، که این خاک از آن مردم است، نه ستمگران!

جنگنده‌های F/A-18 سوپر هورنت نیروی دریایی ایالات متحده، که به سرویس جنگنده ضربتی ۱۳۶ از گروه ضربتی ناو هواپیمابر هری اس. ترومن تعلق دارند، بر فراز منطقه عملیاتی فرماندهی مرکزی ایالات متحده پرواز می‌کنند.

این حال من و خیلی از شماست بعد دیدن این خبر … یه ایران تسلیت...
معنای لغت در فرهنگ نامه شهر ما
دیریست که به تحریف رفته
اعتراض را اغتشاش گویند
و
مبارز را شرور
دادخواهی را آشوب

در شهرما
کدخدا خدا شده
و
نمایندگان کدخدا، هار،
وحشی در همه چیز

در شهر ما
جواب چپاول
پاداش
و
جواب داد ،
سرب،
بند و شکنجه
اما
اینبار
کور کور ها
داغِ در بند کشیدنشان را
بر دل کور دلان تاریخ گذاشتند
تا
درس شجاعت شوند
برای ایران آزاد

شهر ما
هنوز سحرش
منتظر سپیده مانده.......

“خانم عبدالکریم زاده، امروز شنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۳، جهت سلب مسؤولیت از کفیل خود، به شعبه‌ اجرای احکام مراجعه و مبلغ هفت میلیون تومان جزای نقدی را پرداخت کرده است.

او اتهام اخلال در نظم و آسایش عمومی را هرگز نپذیرفته و از دیوان عالی درخواست اعاده‌ی دادرسی کرد.”