یک چیزی میخواهیم مثل شیر آب گرم برای وقتهایی که دلمان از یاس و ناامیدی یخ زد، از جهان و آدمهایش دلسرد شدیم، از اندوه به لرزیدن افتادیم. شیر را میخواهیم تا در چنین وقتهایی دست دراز کنیم بازش کنیم تا کم کم گرمای مطبوعش جانمان را زنده کند.
بعد یک چیزی میخواهیم مثل شیر آب سرد، برای وقتهایی که هول کردیم، وقتهایی که کلهمان از ترس و وحشت داغ شد، وقتهایی که آتش اضطراب و نگرانی به تنمان افتاد. شیر را میخواهیم تا در چنین وقتهایی دست دراز کنیم بازش کنیم تا کمکم خنکی دلچسبش از راه برسد و آسودهمان کند.
از جهان همین دو چیز را میخواهیم، چیزی شبیه شیر آب گرم، چیزی شبیه شیر آب سرد.
• امیرعلی بنی اسدی
@cafeparagraph_mag