اندیشه ناب


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


تبلیغات 👈 @mr_mim3

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


هزاران سال پیش، انسان‌ها هرچه می‌توانستند غذا می‌خوردند و اگر چیزی سرشار از چربی و قند پیدا می‌کردند مجبور بودند تا جای ممکن از آن بخورند. دلیلش آن بود که آنها نیاز به حفظ انرژی داشتند و غذا کم بود.

امروزه ما با مقدار زیاد و متنوع غذاها غرق شده‌ایم؛ غذاهایی که بیشتر آنها سرشار از چربی و قند هستند.
بنابراین، به این فکر کردیم که دیگر نیازی نیست مقدار زیادی از غذاها بخوریم. ما همیشه به غذا دسترسی داریم. پس به فکر تنظیم رژیم غذایی و خوردن غذا بر اساس نیاز بدن افتادیم.

این دقیقا داستان «اطلاعات» است. در گذشته اطلاعات، کمیاب بودند.
بنابراین، ما به هر نوع اطلاعاتی دست پیدا می‌یافتیم، آن را کامل مصرف (مطالعه) می‌کردیم

. امروزه ما به وسیله مقدار زیاد و متنوع از اطلاعات غرق شده‌ایم؛ اطلاعاتی که بیشتر آن بی‌مصرف و غیرضروری است و به طور مصنوعی احساساتی مانند غم، خشم، حسادت، اضطراب و وحشت درون ما ایجاد می‌کند.

ما خیلی اضطراری‌تر از رژیم غذایی، به یک «رژیم اطلاعاتی» احتیاج داریم.

یوال نوح هراری

@andisheh_naab12


کتاب‌هایی که تو رو از دست نشخوار فکری نجات می‌دن:

🔹زیاد بهش فکر نکن
🔸 در باب اعتماد به نفس
🔹 رهایی از افکار وسواسی
🔸 جرات داشته باش
‌🔹 نشخوار ذهنی

@andisheh_naab12


تصور کن وقتی بچه‌ای خواهرت از خونه فرار میکنه. با پدر و مادر سخت‌گیری که داری اصلا تعجب نمیکنی و سالها با خودت میگی خداروشکر که رفت و راحت شد. اما ۲۴ سال بعد میای خونه و میبینی اونجا نشسته.
- عه الیزابت کجا بودی؟
+ تو زیرزمین دیگه. اینم ۷ بچه‌ای که از تجاوزای بابا دارم!
الیزابت وقتی آزاد شد، دندوناش همه پوسیده و بعضیا ریخته بود. موهاش توی ۴۲ سالگی خاکستری شده بود و لاغر و مریض بود. بچه‌هایی که توی زیرزمین نگه داشته شده بودن، به آفتاب و صدا و مردم حساسیت داشتن. بچه‌ی بزرگش که ۱۹ ساله بود، وقتی ماه رو دید، بالا پایین میپرید و میگفت وای ماه واقعی!

@andisheh_naab12


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
کاش بخت واقبال این بچه انقد بلند باشه که خانوادش محتاجش بشن
دلم کباب شد😭


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
Instagram.com/ketab_bazz

پیج اینستاگرام مارو دنبال کنید. با عنوان #کتاب_باز


استیفن پورجز:

ما فراموش می کنیم که نوعی پیوند نوروفیزیولوژیک میان مردم وجود دارد

پیوند نوروفیزیولوژیک به معنای این نیست که ما آن شخص را دوست داریم
بلکه به این معناست که برای ما دشوار است که با آن شخص نباشیم.

@andisheh_naab12


اثر "مار کبری" در تصمیم‌گیری‌ها

آیا تا به حال خود را درگیر تلاش برای حل یک مشکل دیده‌‌اید و متوجه شده‌‌اید که اقداماتتان، به‌‌جای بهبود اوضاع، به وخامت آن منجر شده ؟

این پدیده عجیب، که در آن تلاش‌‌های ما نه تنها بی‌‌نتیجه است، بلکه مشکل را تشدید می‌کند، «اثر مار کبری» (Cobra Effect) شناخته می‌شود.
این مفهوم، یادآوری مهمیست که در دنیای پیچیده و متغیر ما، حتی بهترین نیت‌‌ها نیز می‌توانند نتایج ناخواسته‌‌ای به همراه داشته باشند.

داستان معروفی که از حکومت استعماری بریتانیا در هند نقل شده، مبنای این اصطلاح است.

دولت بریتانیا برای کاهش جمعیت مارهای کبری در دهلی، جایزه‌‌ای برای تحویل مارهای مرده تعیین کرد.

این طرح در ابتدا موفقیت‌‌آمیز بود، اما به‌‌زودی مردم شروع به پرورش مارهای کبری برای کشتن و کسب پاداش کردند.

وقتی دولت متوجه این اقدام شد، برنامه را لغو کرد. نتیجه این بود که مارهای پرورشی رها شدند و تعداد آنها بیشتر از قبل شد.

اثر مار کبری به عنوان یک داستان هشداردهنده، به ما یادآوری می‌کند که حل مشکلات، به‌‌ویژه در سیستم‌های پیچیده، نیاز به دقت و درک عمیق‌‌تری از روابط علت و معلولی دارد.

تصمیمات عجولانه و کوته‌‌نگرانه، حتی با نیت خوب، می‌توانند نتایج فاجعه‌‌باری داشته باشند.

برای جلوگیری از افتادن در دام اثر مار کبری، باید به تفکر سیستمی و استفاده از مدل‌‌های ذهنی توجه کنیم و پیامدهای طولانی‌‌مدت تصمیمات خود را به دقت بررسی کنیم.

با درک بهتر پویایی‌‌های پیچیده، می‌توانیم به‌‌جای ایجاد مشکلات جدید، راه‌‌حل‌‌های پایدار و موثری برای چالش‌‌های خود بیابیم.

@andisheh_naab12


خوشبختی بچه به کیک نیست
به اسباب بازی نیست
به کوفت نیست به درد نیست
خوشبختی آدما رو هم شما تعیین میکنین؟؟؟؟
تهش میشه اون بچه بیچاره که به خاطر نداشتن لوازم تحریر افسردگی میگیره
خوشبختی چیه برای شماها؟؟؟؟

@andisheh_naab12


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
زوجها چطور با هم آشنا میشن در سیر تاریخ.
کجا بوده کجا رسیده.

ابتدا به این ترتیب بوده :
خانوادگی
محیط تحصیل
دوستان
همسایه
مکان مذهبی
رستوران
کالج
محیط کار
آنلاین

ولی در عصر حاضر بیش از 60 درصد در فضای آنلاین باهم آشنا شدن و ازدواج کردن

@andisheh_naab12


دانه چو طفلی است در آغوش خاک
روز و شب این طفل به نشو و نماست
هر چه کنی کِشت، همان بِدرَوی
کار بد و نیک، چو کوه و صداست

پروین اعتصامی
@andisheh_naab12


اوج حس بی پناهیتون کی بود؟

‏برای من وقتی بود که کلاس چهارم ابتدایی بودم.مامانم دائم در سفر بود و بابام درکیر کار.وضع مالی خوبی نداشتیم.بخاطر اینکه نمیتونستن منو ساعت طولانی تنها خونه بذارن با قرض و قوله منو فرستادن یه مدرسه غیر انتفاعی.من که پول نداشتم کاپشن درست حسابی بخرن برام و با یه کاپشن به سایز بابام که فقط چون ارزون بود خریده بودن همکلاس یه مشت بچه لوس افاده ای شدم که تعطیلاتشون کمتر از ویلا تو کیش نبود.حالا این وسط منو نشوندن پیش یه دختری به اسم کتایون.تنها وجه اشتراک ما دو تا قد بلندمون بود که برای همین آخر کلاس میشستیم.کتی از سر تا پاش از خارج براش میومد.منی که اونموقع اوج آمال و آرزوهام یه بسته مداد رنگی۱۲رنگه لیرا بود که بوفه مدرسمون میفروخت اون چند بسته مدادرنگی ۳۶ و ۴۸رنگه داشت که از اروپا خریده بود.من به لباسا و امکانات کتی حسابی حسودی میکردم و اون به تنها چیزی که من داشتم و اون ‏نداشت.همیشه شاگرد اول بودم.با مدادرنگی داغون خودم نقاشی میکشیدمدو همیشه براشون تمجید میشدم و حتی یکبار رتبه اول شهر شدم.برای مسابقات دو منو میفرستادن.خلاصه شده بودم خار چشم کتی.کتی دنبال فرصت بود منو بکوبه زمین.تا اینکه یه روز تو حیاط گفت بیا تکواندو بازی کنیم.مشغول بازی شدیم و ‏کتی که استخون بندی درشتی داشت لگدای محکمی سمت من پرت میکرد.آخرین لگدش خورد به شکم من.خواست دومی رو بزنه و چرخیدم انگشت شست پاش خورد به لبه لگن من و برگشت عقب.کتی افتاد زمین و عربده سر داد.کل مدرسه ریختن و گفتن چی شده.وسط گریه به من اشاره کرد که فلانی لگد زد پای منو شکوند.حالا ‏زنگ زدن مامان کتی اومد و با یه لحن بدی به من گفت چرا مثل آدم بازی نمیکنی.منو بردن دفتر مدیر گفتن زنگ بزنیم مامانت بیاد.مامانم که خونه نبود.منو تا آخر وقت دفتر نگه داشتن دیدن کسی از من خبری نمیگیره.زنگ خورد فرستادنم خونه.رفتم خونه تمام شب تو خواب از ترس گریه کردم که نکنه اخراجم ‏کنن.فرداش رفتم مدرسه و در کمال تعجب همه بچه های کلاس پشتشونو به من کردن.ناظم گفت باید به مامانت بگی بیاد مدرسه.گفتم باشه ولی مامانم که تا چند روز بعد نمیومد.تو مدرسه از طرف بچه ها بایکوت شده بودم.تو خونه کسی براش مهم نبود که بپرسه چی شده منم داستانو به کسی نگفتم.ازینکه مامانم ‏بفهمه میترسیدم چون همیشه تو این شرایط طرف هرکی غیر منو میگرفت.مامانم نرفت مدرسه تا جلسه اولیا مربیان چندهفته بعد و من تمام این مدت تو کابوس زندگی کردم.تمام تایم جلسه پشت سالن نشسته بودم ببینم کسی میاد بگه تو اخراجی یا نه.جلسه تموم شد و مامانم بعدش خیلی عادی رفتار کرد و رفتیم خونه ‏هیچ حرفی ازین قضیه زده نشد.چند ماه بعد سر شام صحبت از شیطنت من شد.چون تمسخر من همیشه براشون موضوع جالبی بود.یهو عموم وسط جمع گفت
‏میدونید فلانی زده پای یه دختره رو تو‌ مدرسه شکونده و همه هار هار زدن زیر خنده.موضوعی که من فکر میکردم
راز خودمه داشتم تو تنهایی براش غصه میخوردم شده
بود بساط خنده بقیه،حتی مامانم.
‏همون لحظه بود که صدای شکستن قلبمو شنیدم و اوج بی پناهیو حس کردم.
‏من کسی بودم که بیگناه محکوم میشدم و حتی نزدیکترین کسانم براشون مهم نبود چه احساسی دارم.من۲سال تمام توی مدرسه بخاطر کار نکرده از طرف بقیه بچه ها و حتی معلما تمسخر شدم و برای هیچکس مهم ‏نبود.حتی مامانم یکبار ازم نپرسید داستان واقعی چی بوده.ازون روز با خودم عهد بستم دیگه تو این زندگی به هیچ بشری تکیه نکنم و فقط خودم باشم.این حس بی پناهیو دیگه هیچوقت به اون شدت تجربه نکردم .

@andisheh_naab12


آدام گرنت نویسنده و استاد در کسب و کار می گوید.
اگر در نظر دارید که شغل خود را تغییر دهید ولی نگران این هستید که یک قدم به عقب برگردید ، این را به خاطر داشته باشید که:

بهتر است پیشرفت دو سال گذشته را از دست بدهید تا اینکه بیست سال آینده را هدر دهید.

این نکته بسیار درستیست و مفهموم دیگری در علم روانشناسی، به نام " فیل سفید " را به ذهن متبادر می کند.

فیل های سفید منابعی هستند که به علت هزینه‌های غیرقابل بازگشتی که در مورد آن ها انجام شده، با وجود مولد نبودن و مفید نبودن
نمی‌توانیم ” از لحاظ احساسی ” به سادگی آن ها را از مجموعه‌ی منابع و دارایی‌های خود حذف کنیم و هزینه‌‌های آتی آن ها را هم می‌پذیریم.

آیا فیل های سفید خود را می شناسید؟
چگونه با آنها برخورد می کنید؟

ساسان مرعشی

@andisheh_naab12


نشانه های فردی که واقعا بهت علاقه ای نداره:

۱. وقتی کنار هم هستید ، کم حرفه! یعنی وقتی حتی بعد مدت ها هم میبینیش ، اونی که حرف میزنه تویی و اون حرفی برای گفتن نداره

۲. وقتی قهر هستید تلاشی برای آشتی کردن نمیکنه ، یعنی یا پا پیش نمیزاره یا علاقه ای برای رفع کدورت ها نداره

۳. پیام هارو سرد و معمولی جواب میده ، معمولا توی پیام هاش عکس العمل خاصی نداره ، سرد ، معمولی و بی تفاوت برخورد میکنه

۴. مدام قرار ملاقات رو عقب میندازه ، بهانه های جور واجوب میاره و یجورایی برخورد میکنه انگار اونی که درک نمیکنه توهستی

۵. بعد از رابطه اخلاقش سریع تغییر میکنه ، یکی از شایع ترین رفتارهایی که نشون میده هیچ علاقه ای بهتون نداره ، همین متفاوت شدن بعد از رابطه داشتن هست ، قبل و بعد از رابطه میشه دوروی متفاوت سکه

@andisheh_naab12


داییم از مکه یه ۴لیتری آب زمزمم آورد و به همه در حد یه استکان داد. حالا بعد از ۲۵ سال دیشب پسرش لو داد که من اونروز ۴لیتری رو به همکلاسیم فروختم و دوباره با آب لوله کشی پرش کردم. حالا تا اینجاش هیچی؛ اینا یه همسایه داشتن اجاقش کور بود، دقیقا یه سال بعد از خوردن این آبه بچه‌دار شد

@andisheh_naab12


عمو پورنگ اینجوری نکن ما باهات خاطره داریم...

@andisheh_naab12


چقدر این جمله فیلسوف چینی لائوتسه درسته که می‌گه:
"انسان‌های بزرگ‌ هنگام‌ جدایی فقط وداع می‌کنند، اما انسان‌های کوچک اهانت می‌کنند و می‌روند."

@andisheh_naab12


‏دیدی وقتی افسرده‌ای و انرژی هیچ کاری رو نداری همینجور که نشستی و کاری نمیکنی مرتب خودت رو سرزنش میکنی و فکر میکنی که تنبل و به درد نخور هستی؟ امروز دیدم یه جا نوشته بود اگه این افتادن و کاری نکردنت از تنبلی بود الان داشتی ازش لذت میبردی! پس به خودت گیر نده

•دیکتاتور حانیه•

@andisheh_naab12


تو یه بررسی خیلی جالب آورون ویس(Weiss) از دانشگاه جورجیا دنبال این بود ببینه؛ "چرا بعضی از مرد‌ها وقتی زن‌هاشون احساساتی میشن، یهو خودشون رو عقب می‌کشن!؟"
و تو مجموعه مطالعات خودش به پنج تا پاسخ خیلی جالب رسیده که موافق باشید نگاهی به اونها داشته باشیم..

یافته اول. مسئولیت شادی

دکتر وویس میگه، از بچگی به مرد‌ها یاد دادن که مسئول خوشحالی خانوم‌هاشون هستن! پس وقتی خانومشون ناراحته، فکر می‌کنن گند زدن و بهم می‌ریزن و نمی‌تونن این شرایط رو تحمل کنن

یافته دوم. چالش داشتن با هیجانات؛

به دلائل مختلفی از جمله مسائل فرهنگی و اجتماعی و تربیتی و ... خیلی از مردها تو سر و کله زدن و حرف زدن از احساسات ، قوی عمل نمی‌کنن و یه جورایی با احساسات چالش دارن.
پس وقتی زن‌شون احساساتی میشه، احساس می‌کنن تو زمین حریفن و دستپاچه میشن...

۳. ترس از سرایت هیجانات منفی؛
بعضی از مرد‌ها هم می‌ترسن احساسات زنشون بهشون سرایت کنه و یهو یه کاری کنم که پشیمونی دو برابر بشه، واسه همین ترک صحنه رو تو اولویت قرار میدن...


۴. احساس ضعف؛
از همون بچگی به مردها یاد دادن که "قوی باش!"، "مرد که گریه نمی‌کنه!"، "منطقی باشه!" و ...واسه همین وقتی سیل احساسات به سمتشون روانه میشه احساس ضعف میکنن و اون لحظه به ذهنشون نمی‌رسه که "هیجانات" بخش بخش جذاب انسان بودنه.

و ۵. ترس از برچسب بی‌احساسی؛

تو یه سطح ناخودآگاه‌تر، بعضی مردها می‌ترسن که یه چیزی‌شون در مورد احساسات‌شون درست نباشه!. اونها نگرانن که احساساتی رو که باید داشته باشن رو نداشته باشن!. مثل مردی که هرچی زور می‌زنه نمی‌تونه گریه کنه و می‌ترسه به بی‌احساسی و سنگدلی متهم بشه...


خلاصه که به قول یکی از خانم‌های پیج

"شاید یه روز بفهمی که هیچوقت نمی‌خواستم دعوا کنیم فقط میخواستم بفهمی اون موضوع چقدر اذیتم می‌کرد!"

+ کاش به جای فرار، بس کن! و خسته شدم!، یه چند لحظه این هیجان رو تاب میاوردی تا بهت بگم زیر این اشک‌ها چی خوابیده!

دکتر امید امانی

@andisheh_naab12


اگر از شما بپرسم «از زندگی چه می‌خواهید؟» و شما جواب بدهید «می‌خواهم خوشبخت باشم و خانواده‌ی خوبی داشته باشم و یک شغل عالی»، جواب شما آن‌قدر کلیشه‌ای و پیش‌پاافتاده است که در واقع هیچ معنایی ندارد.

همه‌ی آدم‌ها از چیزی که حس خوبی می‌دهد لذت می‌برند.
همه یک زندگی مرفه و با فراغِ بال می‌خواهند، اینکه عاشق بشوند و رابطه‌ی زناشویی معرکه‌ای داشته باشند.
خوش‌تیپ و محبوب و پولدار باشند.
آن‌قدر مورد احترام و جذاب باشند که وقتی وارد اتاقی می‌شوند آدم‌ها مثل رود نیل شکافته شوند.

معلوم است، همه این را می‌خواهند.
خواستنش آسان است.

اما پرسش مهمتر، پرسشی که کمتر کسی در زندگی به آن توجه می‌کند، این است که :چه رنجی را در زندگی می‌خواهید؟
مایل‌اید در زندگی با چه چیزی دست‌وپنجه نرم کنید؟

زیرا به نظر می‌رسد این عاملی مهم و تعیین‌کننده‌تر است برای اینکه زندگی ما در نهایت چه چیزی از کار درآید.

آنچه موفقیت شما را تعیین می‌کند این پرسش نیست که «می‌خواهید از چه چیزی لذت ببرید؟» بلکه پرسش درست این است که «می خواهید چه رنجی را تحمل کنید؟»

راه شادکامی راهی پر از خراب کردن و سرافکندگی و شرمساری است.

باید چیزی را انتخاب کنید.
نمی‌توانید یک زندگی بدون رنج داشته باشید.
نمی‌شود دائماً همه چیز گل و بلبل باشد.

پرسشِ لذت، آسان است، و تقریباً پاسخ همه‌ی ما یکسان است.

پرسش مهم‌تر، پرسش رنج است.


دوست دارید برای رسیدن به آن زندگی رویایی، چه رنجی را تحمل کنید؟

این پرسش‌های سخت هستند که ارزشمندند و شما را به جایی می‌رسانند.


مارک مَنسون
هنر ظریف بی‌خیالی

@andisheh_naab12


۸ رفتاری که باعث از دست دادن سریع احترام شما در نزد دیگران می‌شود

۱. بی‌صبری: نشانه آشفتگی درونی

بی‌صبری (Impatience) یکی از اولین رفتارهایی است که از احترام ما می‌کاهد. افراد بی‌صبر معمولاً تحت تأثیر یک فوریت یا عجله قرار دارند و این احساس را به اطرافیان خود منتقل می‌کنند.

۲. قطع کردن صحبت دیگران: بی‌احترامی به وقت و حرف دیگران
۳. عدم ثبات در مواضع: نشانه ضعف در باورها

۴. مجادله و دعوا: تخریب رابطه‌ها به جای بحث سالم
۵. شکایت بیش از حد: ایجاد فضای منفی
۶. بی‌توجهی به دیگران: تمرکز بیش از حد بر خود
۷. کم‌ارزش کردن وقت خود: از دست دادن استقلال
۸. جدی گرفتن بیش از حد مسائل: نشانه نبود انعطاف‌پذیری

مترجم:علیرضا مجیدی_یک پزشک

@andisheh_naab12

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.