اگر از شما بپرسم «از زندگی چه میخواهید؟» و شما جواب بدهید «میخواهم خوشبخت باشم و خانوادهی خوبی داشته باشم و یک شغل عالی»، جواب شما آنقدر کلیشهای و پیشپاافتاده است که در واقع هیچ معنایی ندارد.
همهی آدمها از چیزی که حس خوبی میدهد لذت میبرند.
همه یک زندگی مرفه و با فراغِ بال میخواهند، اینکه عاشق بشوند و رابطهی زناشویی معرکهای داشته باشند.
خوشتیپ و محبوب و پولدار باشند.
آنقدر مورد احترام و جذاب باشند که وقتی وارد اتاقی میشوند آدمها مثل رود نیل شکافته شوند.
معلوم است، همه این را میخواهند.
خواستنش آسان است.
اما پرسش مهمتر، پرسشی که کمتر کسی در زندگی به آن توجه میکند، این است که :چه رنجی را در زندگی میخواهید؟
مایلاید در زندگی با چه چیزی دستوپنجه نرم کنید؟
زیرا به نظر میرسد این عاملی مهم و تعیینکنندهتر است برای اینکه زندگی ما در نهایت چه چیزی از کار درآید.
آنچه موفقیت شما را تعیین میکند این پرسش نیست که «میخواهید از چه چیزی لذت ببرید؟» بلکه پرسش درست این است که «می خواهید چه رنجی را تحمل کنید؟»
راه شادکامی راهی پر از خراب کردن و سرافکندگی و شرمساری است.
باید چیزی را انتخاب کنید.
نمیتوانید یک زندگی بدون رنج داشته باشید.
نمیشود دائماً همه چیز گل و بلبل باشد.
پرسشِ لذت، آسان است، و تقریباً پاسخ همهی ما یکسان است.
پرسش مهمتر، پرسش رنج است.
دوست دارید برای رسیدن به آن زندگی رویایی، چه رنجی را تحمل کنید؟
این پرسشهای سخت هستند که ارزشمندند و شما را به جایی میرسانند.
مارک مَنسون
هنر ظریف بیخیالی
@andisheh_naab12