📃✏Amirali Asadi✏📃

بدهکاری...
بدهکاری نه به من،نه به عمری که از من رفت
نه به شبهایی که جان دادم تا صبح
نه به نفس تنگی غروب های پاییز
نه به هایلایت های سفید و جوگندمی موهایم
نه به کور کردن آخرین ذوق و تلاشی که
برای دوست داشتن یک نفر داشتم
همه این ها هر چه بود گذشت و تجربه شد
اما تو به کارما بدهکاری
انقدر بدهی ات زیاد است که ثروت خودت و هفت نسل قبل و بعدت را هم جمع کنی بدهی ات تسویه نمیشود
تسویه بدهی ات بماند بالاخره دیر و زود عاشق میشوی و تمامت را برایش میگذاری و یک روز به خودت میایی و میبینی هم خودش رفت هم تمام تو را با خودش برد و چهار نعل میگردی دنبال خودت...
تسویه بدهی ات بماند چند سال بعد
که به صغیر و کبیر نه نگفته ای
و تا دلت بخواهد دست به دست شده ای
و حالت از خودت بهم میخورد و خودت هم میدانی چیزی که عوض دارد گله ندارد پس حتی روی این که سمت آسمان را نگاه کنی
و گله از خدایت کنی را نداری
تسویه بدهی ات بماند چندین سال بعد
که پسر دار شدی ذره ذره سوختن جگر گوشه ات را که عشقش رهایش کرده ببینی و به کارما بگویی کاش سر خودم تسویه میکردی نه سر بچه ام...
فعلا بچرخ فعلا بگرد فعلا دور هایت را بزن
که یه روزی تمام چک هایی که پیش کارما داری
برگشت میخورد و تمام سفته های کارهایت اجرا گذاشته میشود و باید همه را تسویه کنی
بدهکاری به کارما..

#امیرعلی_اسدی

گفتم بمان،ببینند و بسوزند
نماندی،مرا بی تو میبینند
و طعنه میزنند و جگرم میسوزد...
گفتم بمان تا به همه ثابت شود
هنوز هم عشق هست،وفا هست
ماندن تا پای جان هست
نماندی و باز هم به من و همه این جماعت
ثابت شد عشق افسانه ای بیش نیست...
گفتم بمان،میسازیم،بالا میرویم
و آخر قصه سرمان را بالا میگیریم
نماندی نساختی و هر چه ساخته بودم هم
آوار شد بر سرم و سرم را بالا که نگرفتم هیچ
کمر مرا هم شکستی و خم کردی...
گفتم بمان داغ جداییمان را روی دل
تک تک حسودهایمان بگذاریم
نماندی داغ گذاشتم اما
نه روی دل حسودها
روی دست خود که دیگر
تا عمر دارم دل نبندم عاشق نشوم...
گفتم بمان و خانومی کن
من برایت سرتاسر مردانگی میشوم
نماندی و شاید خانومی کردنت الان
برای کسی دیگر است
و اما من هنوز مردانگی میکنم و مردانه پای عشقت و خاطراتت هستم
گفتم بمان
تمنا کردم بمان
قستمت دادم بمان
ضجه زدم بمان
نماندی و
نماندی و
نماندی...

#امیرعلی_اسدی
@amiraliasadi2368

نزدیک پاییز بود
برگشت گفت از پاییز خیلی بدم میاد
خیلی دلگیره خیلی غم انگیزه
گفتم منم بدم میومد اما پاییز برای
دو نفر عاشق دقیقا نقطه عکسه خیلی عاشقانه و دلبره
چطور من هستم و بازم میگی پاییز دلگیره؟؟
گفت نه اصلا کلا غم داره پاییز
غروباش که میشه دوس داری گریه کنی
یه ترسی اومد تو جونم
دستش رو گرفتم وگفتم:
من نمیگم تنهام نزار هر جا حس کردی دلت نیست برو
اما تو رو به عزیزت قسم تو پاییز تنهام نزار
خندید و گفت دیوونه این چه حرفیه
انقدر به چیزهای منفی فکر نکن
و به شوخی گفت باشه زمستون تنهات میزارم
میدونی...
دارم به این فکر میکنم همون جا و همون لحظه ای که
گفتم چطور میتونی من و داشته باشی و
پاییز دلت بگیره و هیچ ذوقی نکردی
و بازم در جواب حرفم گفتی پاییز کلا دلگیره
همونجا باید هر چی
خاطره و عشق بود رو میزاشتم و میرفتم
گفته بودی غروب های پاییز آدم دلش گریه میخواد
غروب تموم شد رسید به شب
شب رسید به آخر شب
من هنوز دلم گریه میخواد
بیا با همون لحن شوخی و خنده بگو
برگشتم ولی زمستون تنهات میزارم
من قول میدم دیگه منفی فکر نکنم
من حقیقتا از پس این ترکیب
پاییز و خاطراتت برنمیام...

#امیرعلی_اسدی
@amiraliasadi2368

یادت باشه هیچکس رو با عشق با دوست داشتنت
با گریه و خواهش نمیتونی وادار
به انجام یا انجام ندادن کاری کنی
تا زمانی که طرف خودش نخواد
این جمله بشه سرلوحه رابطه هات:
« تا که از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق دیوانه چه سود»
تو هر چقدر طرف رو محدود کنی
دورش دیوار بکشی
حتی اصلا براش زندانم درست کنی
اون یه تونل از زیر زمین اون زندان درست میکنه تا بیرون و فرار میکنه
میدونی... ماهی رو هر چی محکم تر بگیری راحت تر از دستت لیز میخوره
درسته عشق و دوست داشتن غرور سرش نمیشه
اما وقتی یک بار گفتی دو بار گفتی دیگه نگو
یه روزی و یه جایی میرسه میبینی رفت
و غرورت رو تو جیب کوله پشتیش جا گذاشتی
حالا بگرد دنبال غرور رفته ات...
آزادش بزار....بزار اگر میخواد کاری کنه
همین الان انجام بده
مرگ یه بار شیون یه بار
آزادش بزار ببین اصلا جنبش رو داره
بخوای عمرت و وقتت رو پاش بزاری؟؟
ببین عشق و دوست داشتن
مثل طناب بازی میمونه
یادت باشه قرار نیست تو همش بکشی
باید با هم به یه اندازه بکشید
قرار باشه همیشه تو بکشی
اون یه جایی میرسه دیگه طناب رو ول میکنه
درسته تو برنده میشی اما یادت باشه اونی که با ول شدن طناب زمین میخوره ام تویی...
#امیرعلی_اسدی
@amiraliasadi2368

دلم گرفته...
دلم گرفته واسه این ترکیب غمگین پاییز و جماعت دلتنگ... خودم دردشو کشیدم
قشنگ میفهمم حالشونو
تو نمیدونی که پاییز بدون یار
جیگر میسوزونه عزیز من...
پاییز بدون یار غروباش دم دمای ساعت ۶ و ۷
یقتو جوری سفت میگیره که نفست بالا نمیاد
و جون به لبت میکنه
اینا شعار و بزرگنمایی نیست
تا درد دلتنگی تو پاییز رو‌ نکشی
نمیفهمی من چی میگم
میدونی بیچاره فقط به اونی نمیگن که دستش خالیه
که سقف بالا سر نداره
که آواره ی خیابونه
بیچاره اون کسیِ که پاییز رسیده
و بجای یار خاطراتشو داره
بد دردیه...خدا نصیب دشمنت نکنه
بعضی اوقات با خودم فکر میکنم
یکی از بدترین نفرین ها اینه که
به طرف بگی ایشالا پاییز بیاد
و دلتنگی بکشی
خدا صبر بده به دل عاشقِ دلتنگ
تو غروبای پاییز
خدا رحم‌ کنه به جوونی اون جماعتی که دلتنگن
خدا هیچ عاشقی رو
شرمنده دلش نکنه تو این پاییز...
و در آخر
کاش خدا وقتی میدونه دو نفر به هم نمیرسن یا یکیشون قراره بین راه جا بزنه
هیچوقت سر راه هم قرارشون نده🖤

#امیرعلی_اسدی

امان از حس ششم قوی
حس ششم قوی به والله نابودت میکند
یعنی با این که میدانی چه اتفاقی افتاده
بازهم خودت را به نفهمی میزنی
و هزار دلیل بیخود برای خودت میاوری
که به خودت ثابت کنی اشتباه میکنی...
یعنی میدانی سرد شده اما باز هیزم میریزی
روی آتش خاموش شده رابطه ات
و خودت را گول میزنی...
یعنی میدانی خیلی وقت است تمام شده
اما مدام کش میدی و کش میدی و کش میدی
تا به مو برسد و با خودت میگویی
من میدانم به مو میرسد اما پاره نمیشود...
یعنی خیلی خوب میدانی سوت پایان زده شده
میدانی باختی
اما بازی را تک و تنها ادامه میدهی و
مدام گول به خودی میزنی و گمان میکنی برنده ای...
جالب اینجاست کافیست کمی گلایه کنی از وضع موجود یک طوری قشنگ و زیرکانه تو را مقصر میکند که خودت هم باورت میشود مشکل از تو است نه او...
یعنی بگذار این طور بگویم تو میدانی
او مقصر است خوب هم میدانی
اما دلت میخواهد یک تابلو بگیری بالا سرت
و روی آن بنویسی من خیلی وقت است میدانم همه چیز را اما تو بیا مرا خر فرض کن و گولم بزن...
آدمی که حس ششم قوی ای دارد
خیلی بد ضربه میخورد و یک جایی میرسد
و میبیند تمام دست و پاهای بیخودی که
در طول این مدت میزد
جز این که او را بیشتر در گل فرو میبرد
سودی برایش نداشته...
امان از حس ششم قوی

#امیرعلی_اسدی
@amiraliasadi2368

میدونی...
خیلی چیزها تو این دنیا
هم خیلی خوب میتونه باشه هم خیلی بد...
بستگی داره عاشق باشی یا تنها
مثلا همین پاییز...
تنها که باشی غروباش زیر گلوتو میگیره
شروع میکنه به خفه کردنت و مدام دست و پا میزنی...
ولی عاشق که باشی پاییز برگای زرد و نارنجیش قشنگه،حتی غروباشم قشنگه...
یا مثلا همین شهر...
تنها که باشی انگار غریبی تو این شهر
حس میکنی وقتی راه میری همه بد نگاهت میکنن،سرتو میندازی پایین این صدای بوق ماشینا،صدای حرف زدنای مردم میره تو سرت میپیچه...
ولی عاشق که باشی سرت رو بالا میگیری
،حس میکنی همه میشناسنت
عاشق که باشی حتی صدای بوق ماشینام قشنگه،ترافیک قشنگه،پشت چراغ موندن قشنگه...
یا مثلا همین زندگی...
تنها که باشی سرده،بی روحه،سیاهه،خسته کنندست ولی عاشق که باشی تازه میفهمی زندگی هنوز خوشگلیاشو داره...
یا مثلا بارون
تنها که باشی این قطره های بارون و صداش پشت شیشه پنجره و ایوون تو رو میبره به گذشته و جیگرت رو خون میکنه
اما عاشق که باشی ترکیب بارون و دست یار و بوی نم خاک عجیب قند رو تو دلت آب میکنه
....
کاش هیچکس درد تنهایی نکشه
و کاش این شهر پر بشه از عشق
#امیرعلی_اسدی
✅ @amiraliasadi2368 ✅

نوشته بود:تاوانشم قشنگه!!!
با خودم داشتم میگفتم یا تاوان نداده
یا تعریف درستی از کلمه قشنگ نداره
یه تاوانایی هست
روزی هزار مرتبه با خودت میگی
کاش زمان برمیگشت به گذشته
و اون کار رو نمیکردم...
یه تاوانایی هست
مثل خوره میفته تو زندگیت
و تا آخر عمر یقه خودت و حال و روزت رو میگیره...
یه تاوانایی هست
شبا تو اوج خستگیتم
باید هزار بار چپ و راست بشی
غلط بزنی و انقدر فکر و خیال کنی تا خوابت ببره
یه تاوانایی هست
تو رو شرمنده دلت شرمنده خانوادت و شرمنده رفیقات میکنه و باعث میشه
همیشه سرت پایین باشه و خودخوری کنی...
یه تاوانایی هست
سایش ردش زخمش
تا آخر عمر همراته و رهات نمیکنه
آره عزیز من
تاوان ندادی که میگی تاوانشم قشنگه
خواستی قشنگی تاوان رو ببینی
بیا یک روز برات از زندگیم تعریف کنم
تا معنی تاوان و قشنگیش رو بفهمی...

#امیرعلی_اسدی
@amiraliasadi2368

شال و کلاه کردم رفتم داخل شهر
که لباس های عیدم رو بخرم..
یه پیرهن سفید دیدم،خیلی به دلم نشست
رفتم تو مغازه..
آقا؟؟داداش؟؟ این پیراهن سفیده که تو ویترین گذاشتی رو میاری یه امتحانی کنم؟
فروشنده گفت این پیراهن،هم رنگ سفید داره هم رنگ مشکی
میخوای جفتشو بدم امتحان کنی؟؟
گفتم برادر من مشکی چیه آخه؟ عیده ها...
مگه عیدم آدم مشکی میپوشه؟؟
پیرهن سفید رو گرفتم و رفتم تو اتاق پرو که امتحان کنم...
همینجور که داشتم دکمه های پیرهن رو میبستم
تو آینه خودم رو نگاه کردم،یه لحظه کنار خودم تصورش کردم،کنارم وایساده بود
اومد یقه پیرهنم رو درست کرد،دکمه بالای پیرهنم رو بست چین و چروکای روی پیرهن رو مرتب کرد
صداش پیچید تو گوشم که با همون لحن بچه گونش تصدقم میرفت و میگفت خوشتیپ کی بودی شما؟چقدر سفید بهت میاد،ایشالا لباس دامادیتو ببینم
یه لحظه به خودم اومدم
دیدم فروشنده داره در میزنه، داداش چی شد؟اندازست؟سایزش خوبه؟دوباره آینه رو نگاه کردم
اما دیگه نبود،رفته بود
همینجور که نگاهم تو آینه بود بغض کردم
به خودم گفتم یعنی دیگه نیست ؟
دیگه نیست وقتی لباس میخرم تصدقم بره؟؟
دیگه نیست نظر بده،بیاد بگه سفید بهم میاد یا نه؟؟
فروشنده:آقا؟؟؟داداش؟؟خوبی؟؟چی شد؟؟
رفتی اون تو موندی چرا؟زنده ای؟؟؟
یه قطره اشک از گوشه چشمم اومد
پیرهن رو در آوردم،اومدم بیرون
گفتم آقا سایزش خوبه عالیه فقط همین سایز رو رنگ مشکیشو میبرم
تعجب کرد،گفت داداش تو مه الان گفتی مشکی...
گفتم بهم میاد داداش
مشکی خیلی به حال و روز زندگیم میاد
میدونی...از وقتی رفت
همه چی برام مشکی و سیاه شد
زندگیم سیاه شد
قلبم سیاه شد
دنیام سیاه شد
حالا ام این پیراهن رو مشکی برمیدارم که با روزگارم ست شه🖤

#امیرعلی_اسدی
✅amiraliasadi2368 ✅

میدونی رفیق...
بعضی چیز ها غمش هم قشنگه
آره میدونم جمله ای که گفتم
عجیب پارادوکسه...غم کجا و شیرینی کجا!!!!!
اما بالاخره دیر یا زود
یه روزی میرسه عاشق میشی
دلبسته و وابسته میشی
دین و دنیات میشه یک نفر
هر بار که نگاهش میکنی قند تو دلت
آب میشه و میگی خدایا ازم نگیرش
اما خب،رسم دنیاست
همیشه یک نفر جا میزنه و میره
اصلا جز این باشه عجیبه
خلاصه که اوایلش جدایی برات سخته
اما چند سال که میگذره
غم دلتنگی،حسرت دوباره داشتنش
حتی آرزوی یک بار دیگه از دور دیدنش رو
با خودش و حضور دوبارش عوض نمیکنی
میخوام بگم یعنی حاضری یک عمر
دلتنگی و غمش رو به جون بخری
ولی دیگه اجازه دوباره اومدنش به زندگیت رو ندی
خدا اون روز نیاره به یه جایی برسی
که کامل درک کنی من چی میگم
ولی اگر به اون جا رسیدی
مدارا کن عیبی نداره غمت نباشه
یادت نره بعضی چیز ها غمش هم قشنگه...

#امیرعلی_اسدی
@amiraliasadi2368

من هر جایی را
دنبال خوشبختی بگویی گشتم اما نشد...
نشد که چه بگویم یک وقت هایی برای خوشبختی زورم نرسید
یک وقت هایی پولم نرسید
یک وقت هایی بخت با من یار نبود
خلاصه نشد که بشه...
گفتن خوشبختی یعنی عاشق شدن
عاشق شدم...عمرم،وقتم،جانم را برای آن عشق گذاشتم،به جان چشمانم هیچوقت یادم نمیرود نداشتم و خرج کردم،برای خودم هیچوقت نخواستم و برای او خواستم...اما قصه طوری پیش رفت که آخر قصه خوشبختی که هیچ یک درد به درد هایم اضافه شد...
گفتند عشق کجا بود پسر عشق یعنی پول
جیبت که پر باشد خوشبختی
رفتم دنبال پول
من هر چی میدوئیدم فقط درجا میزدم
هر چه بیشتر سعی میکردم ندار تر میشدم
خلاصه که زورم نرسید...
گفتند خوشبختی یعنی حال دلت خوب باشد
تمام انرژی های منفی دورم را دور ریختم و همه سعی ام را کردم حال دلم را خوب کنم
اما هر جایی رفتم هر جایی گشتم
یا زخم عشق و دلتنگی ام دوباره باز شد و درد کشیدم یا زخم نداری ام
خلاصه که هر جایی و
هر کاری بود کردم برای خوشبختی
اما خوشبختی خیلی گرون بود و
ما هم بچه پایین شهر...
دستمون به خوشبختی نرسید...
#امیرعلی_اسدی
@amiraliasadi2368

عادت میکنی...
به سختی ها،به مشکلات،به آدم های بیمعرفت
به دردهای زندگیت،به آروزهای نرسیدت
به نداشته های عقده شدت
عادت میکنی...
وقتی دردی داشته باشی و زورت نرسه درمانش کنی
وقتی هیکل مشکلاتت سه برابر هیکل خودت باشه
اوایلش هضمش برات سخته ولی عادت میکنی
عادت میکنی...
به دوئیدن و درجا زدن و نرسیدن به اینکه
با وجود این که میدونی
تهش هر چقدر بدوئی نمیرسی
خسته میشی اوایلش ولی عادت میکنی...
عادت میکنی
به نخندیدن و خنده های مصنوعی
به نداشتن و ذوق های رویایی
به دل نبستن و دوست دارم های دروغ و مجازی
آره عزیز من...
مادرم همیشه یه حرف قشنگ از بچگی به من میزنه میگه:√آدمی خیلی پوست کلفت تر از غصه هاشه√
دقیقا همون جایی که فکر‌ میکنی
دیگه به ته خط رسیدی
زیر بار این حجم از درد های تو دلت
همونجاست که عادت میکنی...🖤💔

#امیرعلی_اسدی
@amiraliasadi2368

خدایا...
یه غمی هست تو دلم
الان چند ساله رو قلبم سنگینی میکنه
من که الان به مرگ عزیزم قسم
چند ساله از ته دلم نخندیدم
ولی این غمی که میگم
همون بغض بین خنده های الکیمه...
این غمی که میگم
همون شب هایی که به بهانه خستگی و خواب
زودتر از همه میرم تو اتاقم
و لاکردار بغضه به حدی زیاده که مجبورم
پتو رو لا ب لای دندونم بزارم که صدام بیرون نره
این غمی که میگم همونه غصه تو چشامه
تو عکسا که حتی اگر تو عکس بخندمم
چشام داد میزنه یه درد بی درمونی تو وجودمه
این غمی که میگم
همون سنگینیه سمت چپ بدنم و سر شدن دست چپ و قرصای قلب تو سن سی سالگیه
این غمی که میگم
همون یکی در میون سفید شدن موهامو و چروک های پیری زودرس صورتمه
صحبت یک روز و چند ماه نیست
گفتی صبر کن حکمتش رو ببین
گفتی به مو میرسه ولی پاره نمیشه
من الان چند ساله این غم تو سینمه
چند ساله دارم جلو خودمو میگیرم
که کفر نگم که گلایه نکنم که صبر کنم
اما آن کس که صبر نجاتش ندهد
بیتابی امانش را میبرد
نیستی...
الان چند روز و چند ماه و چند ساله نیستی...

#امیرعلی_اسدی

خوب نگاه کن مرا...
ببین چقدر تغییر کرده ام...
ببین چه بر سر من آمده...
دیگر مانند سابق از شیطنت هایم خبری نیست
مُرد آن پسرک بازیگوشی که
به قول تو یک‌ جا بند نمیشد
دیگر مانند سابق دنیا را
آنقدر ساده و رنگارنگ نمیبینم
دیگر صدای خنده هایم را
دیگران که هیچ حتی خودم هم نمیشنوم
مرد آن کسی که تنها دغدغه اش
ست شدن لباس و کفش هایش بود
دیگر مهم نیست چه پوشیده ام و چه شکلی هستم
دیگر آن پسرک شوخ طبعی نیستم
که با دیدنش میگفتی خوشا به حالش
چقدر سرخوش و پر انرژی‌ است...
خلاصه کنم برایت
هر روز چند شاخه گلِ گلایل میگیرم و میروم سر مزارِ منِ سابق...
فاتحه ای برایش میخوانم
و خاطرات را‌ مرور میکنم...
به او میگویم دلم‌ خیلی برایت تنگ شده
من سابق خیلی زود رفتی
من سابق خیلی زود مردی
من سابق تو تازه اول جوانیت بود...
ای بر پدرت دنیا
ای بر پدرت روزگار...

#امیرعلی_اسدی
✅ @amiraliasadi2368 ✅

حالم خوبه اصلا عالی ام
از اون حال خوبایی که بابابزرگم وقتی مرد
شب قبلش بهش زنگ زده بودم و وقتی پرسیدم
بابابزرگ خوبی
جواب داد بهتر از این نمیشم...
از اون حال خوبایی که مادرم وقتی فهمید
چه اتفاقی برام افتاده واسه این که
غصه نخوره بهش گفتم خوب باش دیگه
نگران من نباش میگذره
و‌ با لبخند جواب داد دیوونه خوبم
اما صبحش که بیدار شدم
دیدم نصف موهاش سفید شده بود
از اون حال خوبایی که وقتی با دوستام
مست میکنم پامیشم
و پیک به دست شروع میکنم به رقصیدن
اما غم نبینی وقتی همه مست خواب شدن
تا خود صبح این قلبم میخواد
از سینم بیاد بیرون
و این چشمام از اشک میخواد بترکه
حالم خوبه
از اون حال خوبایی که یه مسیر دو ساعته رو انقدر تو فکر میرم و با این که مدام کوچه خیابون رو اشتباه میرم که اصلا نمیفهمم کی رسیدم خونه
من حالم خوبه
چون اگه بگم حالم بده
جز ترحم و دلسوزی کاری از این جماعت برنمیاد
ولی اگر یه‌ روزی تو همین روزا رفتم
پشت سرم نگید این که
حالش خیلی خوب بود چطور شد
یه دفعه رفت
من میگم حالم‌ خوبه
ولی بین خودمون بمونه اصلا خوب نیستم...

#امیرعلی_اسدی
@amiraliasadi2368

ازت ممنونم...
که به من فهموندی زندگی چقدر سخته و چقدر باید درجا زد و دوئید و سختی کشید و من چقدر آسون میگرفتم و قدر نمیدونستم
ازت ممنونم...
که منو زیر بار سختی هایی که واسم به وجود آوردی مرد کردی تا من دیگه اون پسر بچه تنبل و بازیگوش نباشم
ازت ممنونم...
بابت جوگندمی شدنم تو سن سی سالگی
همیشه اگر یادت باشه فانتزیم داشتن موهای جوگندمی بود ثواب کردی انتظار سفید شدن موهام رو تو سن سی سالگی نداشتم
ازت ممنونم...
که دیدم رو به آدم ها عوض کردی و من رو از اون سادگی دراوردی تا دیگه اعتماد نکنم تا بفهمم هر چیزی از هر کسی برمیاد
ازت ممنوم...
که باعث شدی دلبستگیم به این دنیا به این زندگی صفر بشه که دیگه نه حرص مال و اموالم رو بخورم نه حرص گذر عمرم و هر جایی دنیای من تموم بشه من راضی ام
ازت ممنونم...
که به من یاد دادی دیگه اشتباه نکنم
که به من فهموندی‌ قرار نیست همیشه
اشتباه آدم قابل جبران باشه
یه وقتایی یه اشتباه طوری عمر و روح و جونتو میگیره که خودتم بخوای دیگه نایی واسه جبران نداری
ازت ممنونم...
که منو به اینجا رسوندی که بابت نابود شدنم پارادوکس ترین تشکر ها رو ازت بکنم

#امیرعلی_اسدی
@amiraliasadi2368

شاید باورت نشه
ولی یه روزی میرسه
تویی که الان کل روز و شب فکر و ذکرت اونه
شاید حتی ماهی یک بار هم بهش فکر‌ نکنی
یه روزی میرسه
حتی اگر یکی هم اسم اون هم باشه و روزی چند بار هم اتفاقی اسمش رو بشنوی اونو یادت نندازه
یه روزی میرسه
تویی که الان هر روز از اون پارک و کافه و‌ خیابونی که باهاش خاطره داری رد میشی
و بغض و دلتنگی خفت میکنه
روزی چند بار از اون خیابون و پارک رد میشی و ماهی چند بار تو اون کافه قهوه میخوری ولی به والله قسم یک بار هم دیگه خاطراتت به یادت نمیاد
یه روزی میرسه
تویی که الان واسه یک بار دیگع دیدنش پر پر میزنی روزی چند بار همو میبینید
و جفتتون خیلی بی تفاوت از کنار هم رد میشید
یه روزی میرسه
تویی که حتی فکر‌ اینکه یکی دستاشو بگیره
دیوونت میکنه یک روز تو همون کافه تو
تو بغل کسی هستی و اون هم بغل کسی دیگه
و جفتتون غرق احساسید
و انگار نه انگار یک روزی عاشق هم بودید
آره عزیز من...این روزای تو میگذره،یادت میره
آدما میان و میرن و تو بعد رفتن هر کدومشون فکر میکنی دنیا به آخر رسیده...
این رو‌ کسی میگه که تا دلت بخواد رفتن ها و آمدن ها دیده:هیچکس بعد رفتن کسی نمرد
فقط این وسط عمری بود
که به غصه گذشت و حیف و صد حیف...

#امیرعلی_اسدی
@amiraliasadi2368

اول دبستان که بودم فکر میکردم
بزرگترین غصه دنیا بیدار شدن
ساعت ۷ صبحه که هر روز که بیدار میشدم دلم میخواست گریه کنم
اما گذشت...چند سال بعد فکر میکردم بزرگترین
غصه دنیا امتحان نهایی عربیه
چون از درس عربی متنفر بودم اما اینم گذشت...چند سال بعد فکر میکردم بزرگترین
غصه دنیا کنکوره که هر روز کلی استرس داشتم اما اینم گذشت...
بعد از اون هم کلی غصه اومد و رفتن و من فکر میکردم هر کدومشون بزرگترین غصه دنیاست اما همشون گذشتن...
میدونی چیه...الان یه غصه تو زندگیمه
خیلی بزرگتر از غصه های قبلیه ...
انقدر بزرگ که حاضرم هر روز هفت صبح بیدار بشم و هر روز امتحان عربی داشته باشم و همزمان چند سال کنکور بدم
بخاطر این میگم خیلی بزرگتره که دیروز خیره شدم تو آینه به خودم دست کشیدم لای موهام و ریشام
دیدم دارن اون مابین جو‌گندمی میشن
بخاطر این میگم که هیچکدوم
از اون غصه های قبلی پیرم نکرد اما این...
الان دارم با خودم فکر میکنم
یعنی غصه ای بزرگتر از این هستش که چند سال بعد با خودم بگم غصه الانمم گذشت
چی به روز یه آدم میارید که تو اوج جوونی باید بشینه به این فکر‌ کنه
تو دنیا چه غصه ای بزرگتر از غصه خودش میتونه باشه؟
#امیرعلی_اسدی
@amiraliasadi2368

من به تو میگم غصه نخور دیوونه میگذره
همیشه که اینجوری نمیمونه
ولی خودم الان چند ساله
منتظرم بگذره و نمیگذره...
من به تو میگم گریه چیه خجالت بکش
من مطمئنم تو خیلی قوی تر از این حرفایی
ولی خودم هر شب یه گوشه خلوت
گیر میارم و یه دل سیر زار میزنم
من به تو میگم ناامید نباش
خدا کس بی کسونه
به مو میرسونه ولی پاره نمیشه
ولی بند خودم و زندگی و روزگارم
خیلی وقته دیگه از مو گذشته
و هر روز پاره و پاره تر شده...
من به تو میگم هر جا کم آوردی
هر جا کمک خواستی
هر جا تنها شدی و دلت گرفت من هستم
رو من حساب کن
ولی خودم یکی رو لازم دارم
بیاد زیر پهلوهامو بگیره
و از این زمین خاکی بلندم کنه
من همرو دلداری میدم
من با حرفام همرو آروم میکنم
بهشون امید میدم،پای درد و دلاشون میشینم
من هر کاری واسه حال خوب
آدمای دورم میکنم اما خودم...!!!!
برای همه این جماعت بی معرفت چتر بودم
با من ترسی از خیس شدن زیر باران زمستان نبود
به شهر خودم که رسیدم باران شدیدی میبارید
ای دریغا خیس شدم لرز کردم چون بالای سرم سقف نبود

#امیرعلی_اسدی
@amiraliasadi2368

میدونی چیه...
دیگه خسته شدم از دروغ گفتن
از این که هر کسی میپرسه خوبی
و میگم آره خوبم عالی
دیگه خسته شدم از آبرو داری کردن
از این که هر کی میپرسه اوضاعت چطوره
و یه لبخند میزنم و خدا رو شکر خوبه میگذره...
دلم میخواد داد بزنم بگم
نه به جون خودت به جون جفتمون خوب نیستم
بگم ببین من میگم خوبم
ولی غروب که میشه سینه من جوری پر غم میشه
که دلم واسه خودم واس این من پر از غم میسوزه
بگم ببین من میگم اوضاع خوبه
ولی انقدر گرفتاری تو زندگیم دارم
بعضی اوقات نمیدونم غصه کدومشون رو بخورم به فکر چاره کدومشون باشم
بگم ببین من میگم‌ خوبم
ولی شب ها صبر میکنم همه بخوابن
غم نبینی ولی یه جوری اشک میریزم
یه جوری این لبای من از بغض میلرزه
یه جوری این قلبم سنگینی میکنه که با خودم میگم فردا اینا بیدار شن دیگه صدای نفسای منو نمیشنون...
اینو خوب میدونما...
از هیچ کدوم از این جماعت هیچ کاری واسه خوب شدن برنمیاد
اصلا اگه این وضع الانمه همین جماعت باعث شدن
اما آدمیه دیگه
بعضی اوقات خسته میشه
از نمایش از آبروداری از حفظ غرور
دلش میخواد وقتی ازش میپرسن خوبی
بگه نه به والله قسم خوب نیستم...

#امیرعلی_اسدی
@amiraliasadi2368