ادب‌سار


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


آرمان ادب‌سار
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
instagram.com/AdabSar
گردانندگان:
بابک
مجید دُری @MajidDorri
پریسا امام‌وردیلو @New_View
فروشگاه ادبسار: @AdabSar1

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


لیستی از بهترین کانالهای تلگرام dan repost
   ‌‌💠 گلچین 10000 ترانه و
10000 شوی زمان شاهنشـاهی
🪡
https://t.me/+UPCDgMVbcRd2WV8f


80 سـال موسیقی پاپ و سنتی ایران
💠┄ا𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍ا
آهنگ‌های لری و بختیـاری
💠┄ا𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍ا
گریزی از دنیای پرهیاهوی این روزها !
💠┄ا𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍ا
𒀭آلبوم‌های قدیمی با کیفیت ۳۲۰
💠┄I𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍I
𒀭مازنــدرانـی‌ها
💠┄I𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍I
𒀭! جملاتـی که میخکوبتان میکند
💠┄I𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍I
آهنگ شـاد برای ضبط ماشـین
💠┄ا𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍ا
پاتـوق یادش بخیـری‌ها
💠┄ا𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍ا
متن‌هایی که با «طلا» باید نوشت
💠┄ا𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍ا
𒀭راز جشــن‌های آریایـی
💠┄I𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍I
𒀭خداونـدگار عشــق
💠┄I𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍I
𒀭اسـرار طبیعت و حیات‌ وحش
💠┄I𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍I
تاریخ بدون سانسـور !
💠┄ا𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍ا
کانال اختصاصی «علیرضا قربانی»
💠┄ا𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍ا
تاریـخ ممنوعـه !!
💠┄ا𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍ا
𒀭« موسـیقی « ایرانی و محلی
💠┄I𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍I
𒀭زنــگ موبایـل زیبــا
💠┄I𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍I
𒀭کاشـت سـبزه عیـد
💠┄I𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍I
𒀭کتابـخانه ممنـوعه
💠┄I𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍I
رازهای «طـب گـیاهی»
💠┄ا𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍ا
درخواست رمان
💠┄ا𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍ا
کانال « باغ موسیقی »
💠┄ا𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍ا
𒀭سـابلیمینال ثروتـمند شدن
💠┄I𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍I
𒀭رمـان‌های ممنـوعه
💠┄I𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍I
𒀭کلیپهای خنده‌دار، دوربین‌مخفی
💠┄I𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍I
ریمیکسای جدید و ناب ایرانی
💠┄ا𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍ا
آرشیو آثار «همایون شـجریان »
💠┄ا𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍ا
قدیـمی...اما طلا !!
💠┄ا𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍ا
𒀭 حمیـرا، مهسـتی، هایـده
💠┄I𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍I
𒀭! تاریـخ را بدون جعل بخوانیـد
💠┄I𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍I
𒀭مـعیـن/ مـعیـن/ مـعیـن
💠┄I𑁍𑁍 ʟɪᴋᴇ 𑁍𑁍I


تو کَردارِ خوب از توانا شناس
خرَد نیزْ نزدیکِ دانا شناس

دلیری ز هشیاربودن بوَد
دلاور به جای ستودن بوَد

هر آن‌کس که بگریزد از کارکَرد
از او دور شد نام و ننگ و نبرد

چنان رو که پرسندْ پاسخ کنی
به پاسخ‌گریْ روز فرخ کنی
#شاهنامه_فردوسی

امید که همواره:
تو را نیکوی باد فریادرَس


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوش‌نویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar


🫧 دیگان سوم، جشن آسودگی و پاکیزگی


🫧 روز «دی بدین» نام بیست‌وسومین روز ماه در گاهشماری باستانی بود و در این روز از دی سومین «جشن دیگان» برگزار می‌شد. روز «دی به‌آذر» در هشتم و روز «دی به‌مهر» یا پانزدهم جشن‌های نخست و دوم دیگان برگزار می‌شدند. بیشتر آیین‌های جشن‌های دیگان و جشن «خرم‌روز» در یکم دی یکسان بودند.

🫧 ماه دی پس از فروردین دارای بیشترین جشن‌های همگانی بود که سه جشن آن «دیگان» بودند. در این روزها نام روز و ماه یکی است. جشن‌های ایرانی در زمان ساسانیان با شکوه بسیاری برپا می‌شدند.

🫧 «دی» به چم (معنی) آفریدگار است و جشن‌های دیگان که به آن‌ها «دی‌جشن» نیز می‌گفتند، انگیزه‌ای برای نیایش همگانی و سپاسداری از آفریننده‌ی هستی، برابری، همبستگی و همنشینی پادشاهان با مردم بود.

🫧 در واپسین جشن دیگان پاکیزگی و آسودگی را ارج می‌نهادند. در گمانزدها نوشته شده که شاید دیگان سوم روزی برای پاسداشت فرهنگ پاکیزگی و شست‌وشو بود. بر پایه‌ی اندرزهای آذرباد مهراسپندان (از اندیشمندان بزرگ ساسانی) پاکیزگیِ تن را در این روز گرامی می‌داشتند.

🫧 در بن‌دهش نوشته شده که گل بادرنگ گل ویژه‌ی دی به‌آذر (دیگان نخست)، گل كاردَک ویژه‌ی دی به‌مهر (دیگان دوم) و گل شنبلید ویژه‌ی دی به‌دین (دیگان سوم) است.


✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_دیگان #جشن_های_ایرانی #دیگان


فرتور: گل شنبلید، نماد روز دی به‌دین و دیگان سوم
yon.ir/deygan3
درباره‌ی چیستی جشن‌های دی بیشتر بخوانید:
t.me/AdabSar/21351


🫧 برگرفته از:
- از نوروز تا نوروز «کوروش نیکنام»
- جشن‌ها و آیین‌های ایرانی «حسام‌الدین مهدوی»
- گاهشماری و جشن‌های ایران باستان «هاشم »رضی

🫧 @AdabSar


🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


«مَدخَل» واژه‌ای بیگانه است که در زبان فارسی به چند چَم(معنی) به‌کار می‌رود:

🔻مَدخَل:
ــ Entrance، درآیه، درگاه، آمدنگاه ،درآیگاه، درون‌شو، جای درآمدن، راه درآمدن، دروازه، گذرگاه، راه، روزن، ویتار
ــ سرواژه، سرشناسه
ــ پیشگفتار، دیباچه
ــ درآمد

🔻مَداخِل:
ــ Entrances، درآیه‌ها، درگاه‌ها، آمدنگاه‌ها، درآیگاه‌ها، درون‌شوها، جاهای درآمدن، راه‌های درآمدن، دروازه‌ها، گذرگاه‌ها، راه‌ها، روزن‌ها، ویتارها
ــ درآمد، درآمدها
ــ درهم‌بافته‌ها
ــ پاره‌ها


✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#مدخل #مداخل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸


🔲 دنباله‌ی واژه‌های پارسی در زبان تازی


▪️ صَرد ،صَرَد،صَرِد = از پارسی سرد، در پهلوی sart، اوستایی sareta، سرما
▫️ صَرصَر،صُرصُر = از پارسی سیرسیرک، جیرجیرک، زنجره
▪️ صَرَق = از پارسی jar، شکاف، تَرَک و صدای آن، جَره، نازکی هرچیز، تُنگ آب
▫️ صُرم = بنگرید به سرم
▪️ صَرم = از پارسی چَرم

▫️ صَرمایه (گویش عراقی) = از پارسی سرمایه
▪️ صُرنایه = از پارسی سُرنای
▫️ صُرَنج = از پارسی سُرنَج (سوزن دارو)
▪️ صَریقه = از پارسی جَره، نان نازک

▫️ صَغانه = از پارسی چَغانه، چکانه، سازی کفچَک مانند زنگوله‌دار مانند گیتار
▪️ صَغانی = از پارسی چَغانی
▫️ صُغد، صُغدی = از پارسی سُغد، زمین گود که آب باران در آن جَم شود
▪️ صِفاهان از پارسی سپاهان، در اوستا spada و spazha، در پارسی باستان سپاد، پرده‌ای در خُنیا

▫️ صِفِت = از پارسی سِفت، استوار، پایدار، ستبر
▪️ صُفد = از پارسی سُغد، مردم ازبکستان و زبانه سغدی
▫️ صِفر = از پارسی زفر، برابر با واژه‌ی اوستاییzefr، در پهلوی zefrin، هیچ (در شمارش)
▪️ صَقَر از پارسی چَرغ، مُرغ شکاری
▫️ صَفیر از پارسی سَپیل، شَپیل (آواز مرغ‌ها)، سوت، شافتک


🔲 @AdabSar
دنباله دارد


📜 بازخن‌ها:
۱- فرهنگ دانشگاهی عربی-پارسی از المنجد الابجدی، نوشته‌ی لویس معلوف، برگردان احمد سیاح، چاپ پخش فرحان
۲- معجم المعربات، محمد التنوجی
۳- وام‌واژه‌ها در زبان عربی، شهاب‌الدین احمد خفاجی مصری، ترجمه حمید طبیبیان
۴- فرهنگ ریشه شناسی زبان پارسی، مصطفا پاشنگ

✍ گردآوری: #بزرگمهر_صالحی
#واژه_های_پارسی_در_زبان_عربی


🔲 @AdabSar


🧶❄️ گاهنبار چهره میدیاریم آن گاه که جانوران پدید آمدند


🧶 گاهنبار «چهره میدیاریم‌گاه» بر پایه‌ی افسانه‌ها، گاه یا هنگام آفرینش جانوران و یکی از آیین‌های بسیار کهن ایران بود که از «مهرروز» تا «ورهرام‌روز» از دی برابر با ۱۶ تا ۲۰ این ماه در گاهشمار باستانی ایران برگزار می‌شد. «میدیاریم» به چمار (معنی) میانه‌ی آرامش یا هنگام آرامش کشاورزان و دامداران بود. نباید فراموش کرد که بیشتر جشن‌های باستانی دارای ریشه‌ی زیستی و در پیوند با زندگی کشاورزی بودند.
گاهنبار/گاهنبار/گاهبار یا گَهَنبار در افسانه‌ها روزهایی بودند که به باور پیشینیان، خدا جهان را آفرید. در نسک (کتاب) «زند» نوشته شده که اهورامزدا یا خدا جهان را در شش «گاه» آفرید. آغاز هر گاهی نامی دارد و در آغاز هر گاهی جشنی سازند.

🧶 آشنایی با گاهنبارها بر پایه‌ی داده‌های یسنا:
- میدیوزَرِیم، نخستین گاهنبار و زمان آفرینش آسمان بود و در میانه‌های اردی‌بهشت برگزار می‌شد.
- میدیوشـِیم، دومین گاهنبار زمان آفرینش آب و ۱۵۰ روز پس از آغاز سال برگزار می‌شد.
- پَـیته‌شَـهیم سومین گاهانبار روز سی‌ام شهریور و روز ۱۸۰ام سال برگزار می‌شد و زمان آفرینش زمین بود.
- اَیاسرم چهارمین گاهنبار و زمان آفرینش گیاهان بود که ۲۱۰ روز پس از آغاز سال برگزار می‌شد.
- میدیارِم پنجمین گاهنبار و در روز ۲۹۰ سال آغاز می‌شد. این گاهنبار ویژه آفرینش جانوران بود.
- هَمَسپَتمَدُم در پنج روز پایانی سال برگزار می‌شد که به باور آن‌ها زمان آفرینش مردمان بود.
هریک از جشن‌های ششگانه‌ی گاهنبار پنج روزه بود و روز پنجم جشن بزرگی برپا می‌شد.


🧶 آرمان‌های برگزاری گاهانبار:
- نیایش اهورامزدا، آفرینگان‌خوانی و بزرگداشت آفریده‌های ماتکیک و مینویی (مادی و معنوی)
- داد و دهش، پیشکش کردن و بهره‌مند شدن از یاری یکدیگر. پیشکش کردن به یکدیگر «میزد» نام داشت.
- همازوری/همبستگی میان مردمان. جشن‌های گاهنباری همچون بسیاری دیگر از جشن‌های ایرانی، گروهی برگزار می‌شد.
- شادی راستین، پایدار و خردمندانه.


🧶 خوان گاهنبار در ستایش امشاسپندان:
از آنجا که گاهنبارها برای بزرگداشت آفرینش برگزار می‌شدند، بر خوان(سفره) نمادین آن نشانه‌هایی از هفت امشاسپند یا فرشته می‌گذاشتند:
- نیایش‌نامه برای یادکردن از امشاسپند سپنته‌مینو و ستایش آفرینش آدمی.
- شیر و تخم‌مرغ به نشانه‌ی امشاسپند وهومن (بهمن) و آفرینش چهارپایان.
- آتشدانی از آتش و بوی خوش به نشانه‌ی آفرینش آتش و امشاسپند اردیبهشت که نگهبان آتش بود.
- آوند (ظرف) رویین و مسین به نشانه‌ی آفرینش آسمان و امشاسپند شهریور که فرشته‌ی نگهبان توپال (فلز) بود.
- آوندی پر از آب به نشانه‌ی آفرینش آب و امشاسپند خرداد که نشانه‌ی رسایی بود.
- گلدانی از گیاهان همیشه سبز به نشانه‌ی آفرینش گیاهان و امشاسپند بی‌مرگی و جاودانگی.
گفتنی است خوان گاهنبار به نشانه‌ی امشاسپند سپندارمذ و آفرینش زمین بر روی زمین چیده می‌شد. به نشانه‌ی مهر پاک، فروتنی و پایبندی به پیمان در خوان میوه می‌گذاشتند. سپندارمذ/سپندارمزد نگهبان زمین و میوه‌های آن بود.


✍ #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #دیگان #گاهنبار #جشن_گاهنباری


🧶 برگرفته از:
- گاهشماری گاهنباری، کهن‌ترین نظام گاهشماری شناخته‌شده در ایران «رضا مرادی غیاث‌آبادی»
- زمستان «انجوی شیرازی»
- مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان «اردشیر آذرگشسب»
- جشن‌های ایرانی «پرویز رجبی»

🧶❄️ @AdabSar


🐄 جشن گاوگیل و افسانه‌ی سپیدبختی و آسودگی
بخش دوم و پایانی


«جشن گاوگیل» در مهرروز از دی (شانزدهم دی در گاهشمار باستان) از جشن‌های دلکش و پررمز و راز ایرانی است که در گذر از هزاره‌ها ریشه‌ی آن در هزارتوی افسانه‌ها گم شد و تنها چند گمان از خود برای تشنگی و کنجکاوی ما به‌جا گذاشت. ولی بی‌شک این جشن می‌تواند نشانه‌ای از ارزش جانورانی چون گاو و گوسپند (گوسفند) در زندگی مردمان هزاران سال پیش باشد.


🐄 آیین‌های افسانه‌ای جشن گاوگیل:
گفته شده که ایرانیان روز جشن گاوگیل را با نوشیدن شیر تازه‌ی گاو آغاز می‌کردند و بامداد پیش از هر سخن‌گفتنی «بِه» می‌خوردند و «ترنج» می‌بوییدند تا سالی فراخ و آسوده در پیش داشته باشند. یکی دیگر از آیین‌های این جشن همچون بسیاری از جشن‌های ایرانی برافروختن آتش بود. در بخش‌هایی از پایین‌دست البرز (کرج کنونی) به جشن درامزینان جشن گزنه هم می‌گفتند زیرا در این شب سوز و سرما بیداد می‌کرد.

در افسانه‌ها گفته شده که در زمان جمشید وی یک کاکیل یا گاو نر سرکش را با سر آدم، چهره‌ی زیبا و تن سپید گاو دید که دسته‌ای سوسن به دست داشت و می‌بویید. گاو از هفت گوهر ساخته شده بود و هرکه را می‌دید به نام می‌خواند و از امروز و آینده آگاهی می‌داد و شید(نور) خود را می‌پراکند. جمشید گفت: تو کیستی و چه می‌کنی؟ پاسخ داد: من بخت هستم و سپیدروزی و بخت میان مردم می‌پراکنم. جمشید پرسید که در چه هنگامی بخت در میان مردم بیشتر است؟ پاسخ داد: هنگامی که گاو در میان آسمان باشد. او پس از این گفت‌وگو میان آسمان پنهان شد.

پیشگویی از روی جایگاه ستارگان در این شب بسیار مِهند (مهم) بود. آنان باور داشتند که گاوی درخشان با شاخ‌هایی از تلا (طلا) و پاهایی از سیم (نقره) ماه را می‌کِشد، اندک‌زمانی در آسمان پدیدار و سپس پنهان می‌شود. هر که بتواند این گاو درخشان را ببیند آرزوهایش برآورده می‌شود. اگر این گاو بر بلندی کوه‌ها پدید آید و دوبار بانگ زند سالی پر فراوانی و بدور از تنگدستی در پیش خواهد بود و اگر یک‌بار بانگ زند نشانه‌ی خشکسالی است.

در باورهای فراگیری که تا امروز آمده، اگر کسی دو بار اتسه (عطسه) کند نشانه‌ی فراوانی و شتاب در انجام کارها است و اگر یک‌بار اتسه کند نشانه‌ی خوبی نیست و باید در انجام کار درنگ کرد. شمار اندکی از استوره‌شناسان گمان می‌کنند که میان «صبر» با «صور» و «ثور» پیوندی فراتر از دیسه‌ی (شکل) واژگان هست و این باور امروزی درباره‌ی اتسه در افسانه‌های باستانی ریشه دارد.

این جشن نام‌های دیگری چون کاکثل و کاکتل هم دارد که ریشه‌ی آن را به دیدن اخترنگاره‌ی (صورت فلکی) گاو پیوند می‌دهند. ماه گاو (ثور، اردیبهشت) دومین ماه از ماه‌های دوازده‌گانه است. گفتنی است ستایش گاو در میان بسیاری از هندوان ریشه در فرهنگ باستانی هند و آریایی و باورهای هنباز (مشترک) این دو تیره دارد.


✍🏼 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_گاوگیل #دیگان #گاوگیل


📚 برگرفته از:
- گاهشماری و جشن‌های ایران باستان «هاشم رضی»
- جشن‌های ایرانیان «عسگر بهرامی»
- آثارالباقیه «ابوریحان بیرونی» برگردان اکبر داناسرشت
- جشن‌ها و آیین‌های ایرانی «حسام‌الدین مهدوی»


💫🐄 @AdabSar


🐄 جشن گاوگیل و افسانه‌های پرورش فریدون
بخش نخست


«جشن گاوگیل» که به آن جشن درفش‌ها، کاکیل، گاوگمل، گاگنل و درامزینان هم می‌گویند در روز مهر از ماه دی، برابر با شانزدهم دی در گاهشمار باستانی در هزاره‌های گذشته برگزار می‌شد. این جشن در پیوند با گاو بود ولی زمینه‌های پیدایش آن ناشناخته است. جشن گاوگیل از جشن‌های رازآمیز و افسانه‌ای است. دیدگاه‌های «ابوریحان بیرونی» درباره‌ی این جشن از راه گفت‌‌وگوی وی با مردمان گرد آمده است. از این‌رو هرآنچه گفته می‌شود گمان‌زدهایی درباره‌ی این روز است. پژوهشگران ایرانی نوشته‌اند از آنجا که این جشن در مهرروز برگزار می‌شد، پیدایش آن بی‌گمان با «فریدون گاو اوژن» در پیوند است.

🐄 افسانه‌های پیدایش جشن گاوگیل:
به گمان بسیار، این جشن با داستان فریدون و «گاو برمایون» پیوند دارد. فردید (منظور) از گاو برمایون و پرمایه یا رنگارنگ، دایه‌ها و آدمیان پرشمار با باورها و اندیشه‌های گوناگون هستند که در پرورش فریدون دست داشتند. در افسانه‌پردازی‌ها این آدمیان در یک گاو رنگین در جایگاه دایه بازنمایی شده‌اند.

درباره‌ی جشن رازآلود گاوگیل گفته می‌شود چون آژی‌دهاک بر ایران چیره شد، گاوهای «اثفیان» پدر فریدون را به تاراج برد. ولی در این روز فریدون بر آژی‌دهاک پیروز شد و گاوها را بازگرداند. اثفیان که مردی بخشنده و مردم‌دار بود با بازگشت گله‌هایش به مردم بخشش‌ها کرد و مردم هر سال این روز را جشن گرفتند.

یکی دیگر از گمان‌های پیدایش جشن این است که در این روز ایرانیان بر تورانیان پیروز شدند و گله‌های پرشماری از گاو که به دست آن‌ها افتاده بود پس گرفتند و مرزهای ایران و توران را نشانه‌گذاری کردند.

بر پایه‌ی داستان‌ها، در این روز فریدون را از شیر گرفتند و او را سوار بر گاوی کردند. فریدون نیز گرزی داشت که سر گاو بر آن تراشیده شده بود.

در نوشته‌های جسته و گریخته‌ای آمده که این جشن ریشه‌ی بابِلی دارد و جشن دیو و اهریمن است. زیرا در این روز اهریمن بر جمشید پیروز شد (همان چیرگی آژی‌دهاک). برخی نیز جشن اهریمن در این روز را با شکست «داریوش سوم» از «اسکندر» در «جنگ گوگمل» در پیوند می‌دانند. ولی سرچشمه‌های این گمان روشن و گواهمند نیست.


✍🏼 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_گاوگیل #گاوگیل #دیگان


📚 برگرفته از:
- گاهشماری و جشن‌های ایران باستان «هاشم رضی»
- جشن‌های ایرانیان «عسگر بهرامی»
- آثارالباقیه «ابوریحان بیرونی» برگردان «اکبر داناسرشت»
- جشن‌ها و آیین‌های ایرانی «حسام‌الدین مهدوی»


💫🐄 @AdabSar



⛰ شما هر دو دست و پای من بخواهید بریدن، و گونه‌ی مردم از خون سرخ باشد، و چون خون از تن برود، روی زرد شود... من روی خویش به خون سرخ کردم تا چون خون از تنم بیرون شود، نگویند که از بیم و ترس رویش زرد شد...
برشی از «سیاست‌نامه»

⛰ زادروز نمادین بابک خرمدین در روز دهم تیرماه برگزار می‌شود. در نوشته‌های گوناگون سال‌مرگ وی را در یکی روزهای ۱۴ دی، ۱۷ دی و ۲۱ دی می‌دانند.

⛰ واپسین سخن بابکِ سرفراز «پاینده ایران» بود. یاد و نامش گرامی و راهش پررهرو باد.


⛰ فرتور(عکس): دژ #بابک_خرمدین در کلیبر

@AdabSar


☀️ «یک روز که زنده باشی و سالار، بهتر از آن است که چهل سال زنده باشی و بنده‌ای زبون.»
#بابک_خرمدین


☀️ ۱۱۸۷ سال پیش در چنین روزهایی اَبَردلاور ایران «بابک خرمدین» با بریدن تک‌تکِ دست‌ها و پاها و دیگر اندامش به دستور معتصم (خلیفه عباسی) کشته شد. آنچه از پیکرش ماند در بیرون شهر سامرا به دار آویختند و زمان بسیاری همانجا ماند و نامش برای همیشه به فرنام (عنوان) یکی از بزرگ‌ترین جان‌سپاران (شهیدان) میهن جاویدان شد. گفته می‌شود سپس سر او را در خراسان گرداندند.

☀️ پدر بابک به دنبال فروپاشی پایتخت پادشاهی ایران در نیمروز (جنوب) بغداد، از تیسپون (تیسفون) به آذربادگان رفت. بابک رهبر جنبش سرخ‌جامگان یا خرمدینان بود و از آذربادگان برخاست. ولی جنبش او بسیار فراگیر شد و جنگاوران بسیاری از خراسان، گرگان، ری، اسپادانا (اصفهان)، هگمتانه (همدان)، آذربادگان (آذربایجان) و دیگر شهرها به او پیوستند. در آن زمان بیشتر مردم آذربادگان همچنان زرتشتی و فرمانروایان آنان از دودمان ساسانیان بودند.
بابک با دلاوری و توانمندی‌اش چنان هراسی در دل فرمانروایان تازی انداخته بود که دستگیری او برایشان آرزویی دست‌نیافتنی بود. او بیش از دو دهه در برابر تازش آنان ایستاد.

☀️ جنبش خرمدینان یا سرخ‌جامگان تا دهه‌ها پس از مرگ بابک زنده و کوشا بود. یک سال پس از بابک «مازیار» فرمانروای میهن‌پرست تبرستانی با دشمنیاری (خیانت) برادرش کوهیار در همانجا که بابک را دار زده بودند به دار آویخته شد. افشین نیز سرانجامی همانند بابک و مازیار داشت اگرچه ناگزیر به دشمنیاری شده بود.

☀️ در سده‌ای که بابک می‌زیست و نیم‌سده پیش از آن، آزادی‌خواهان بسیاری از گوشه و کنار ایران برخاستند. از اَپاختر (شمال) ایران نیز بابک، مازیار و افشین به ستیز با فرمانروایی بغداد برخاسته بودند. بابک خرمدین همچنین دیدگاه‌های مزدک در زمینه کشورداری را دنبال می‌کرد و خواهان برابری مردم در برخورداری از کار و درآمد بود.

☀️ سخن درباره دلاوری بابک خرمدین بسیار است ولی سرآمد همه‌ی آن‌ها این است که پس از بریدن یک دستش به دستور دژخیم، با دست دیگر چهره‌ی خود را خونین کرد تا مبادا دشمن روی زردشده‌ی یک ایرانی را ببیند و پس از زدن پاهایش خود را به پشت انداخت تا پیش پای خلیفه تازیان نیفتد.

☀️ واپسین سخن بابکِ سرفراز «پاینده ایران» بود. یاد و نامش گرامی و راهش پررهرو باد.


✍🏻 پی‌نوشت:
زادروز نمادین بابک خرمدین در روز دهم تیرماه برگزار می‌شود.
در نوشته‌های گوناگون سال‌مرگ وی را در یکی روزهای ۱۴ دی، ۱۷ دی و ۲۱ دی می‌دانند.

☀️ @AdabSar


زمانه بر این‌سان همی‌بگذَرَد
پیَش مردمِ آزوَر بشمَرَد

بنوش و بباز و بناز و ببخش
مکن روزْ بر تاج و بر تختْ دَخش

که ما را فزونی خرَد داد و شرم
جوانمردی و داد و آوازِ نرم

خردمندمرد اَر تو را دوست گشت
چنان دان که با تو ز یک پوست گشت
#شاهنامه_فردوسی

امید که هماره:
همه نوش بادا ز گیتیت بَهر


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوش‌نویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar


⛄️ دیگان دوم و افسانه‌ی رهایی از پلیدی‌ها با سوزاندن تندیس‌های گِلی


⛄️ در سده‌ها و هزاره‌های دور، دی، ماهِ پُرجشنی بود و تنها سه جشن آن «دیگان» بودند. پانزدهم هر ماه در ایران باستان «دی بمهر» نامیده می‌شد و این روز در دی‌ماه روز «جشن تیبکان» یا دیگان دوم بود.
نام‌های دیگر این جشن دیبکان، تبیکان و بتیکان هستند و گمان می‌رود دگرگون شده‌ی واژه‌ی «دیبگان» باشند. به گمان دیگر این نام‌ها برگرفته از آیین ساخت تندیس (مجسمه) است که ویژه‌ی این جشن بود.

⛄️ در روز دی بمهر ایرانیان از گِل، پیکره و تندیس آدمی می‌ساختند و بر پشت‌بام‌‌ها می‌گذاشتند. سپس پیکره‌ها را در آتش می‌سوزاندند تا اهریمن و آزار نیروهای پلید را از خود و همبودگاه (اجتماع) دور کنند. انگیزه‌ی دیگر این کار سوزاندن بت درون بود. در باورهای کهن این پیکره‌ها نماد هستارهای زیان‌بخش (موجودات مضر) بودند. این روز را روز پاسداشت هنرمندان و تندیس‌سازان نیز نامیده‌اند.

⛄️ در برخی پژوهش‌ها آمده که تندیس‌های گِلی را در کنار راهرو یا در خانه می‌گذاشتند تا رنج و بیماری مردم و خانواده به تندیس راه یابد و در پایان روز آن را در آتش می‌سوزاندند و سوسن دود می‌کردند. انگیزه‌ی آن‌ها دور کردن تنگدستی و فراخواندن شادمانی بود.

⛄️ همچنین گفته شده که در بامداد این روز سیب می‌خوردند و گل نرگس می‌بوییدند و با فرا رسیدن شامگاه خوشه (سنبل) بر آتش می‌نهادند. زیرا باور داشتند که با این کار سراسر سال را آسوده و به دور از رنج و خشکسالی زندگی می‌کنند.

⛄️ گل‌های مورد و یاسمن نماد خور روز (یکم دی)، گل بادرنگ نماد نخستین جشن دیگان (دی‌به‌آذر)، گل کاردک نماد دومین جشن دیگان (دی‌بمهر) و گل شنبلید نماد سومین جشن دیگان (دی‌بدین) است.
در نَسک (کتاب) پهلوی بُندهشن نوشته شده: مورد و یاسمن هرمزد را خویش است، بادرنگ دی به‌آذر را، كاردَک دی به‌مهر را، شنبلید دی به‌دین را.


✍🏼 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_دیگان #دیگان


⛄️ برداشت آزاد از:
- آثارالباقیه #ابوریحان_بیرونی برگردان «اکبر داناسرشت»
- گاهشماری و جشن‌های ایران باستان #هاشم_رضی
- تارنمای خردگان


⛄️ فرتور: گل کاردک
goo.gl/fqURZU
⛄️ @AdabSar


🍷جشن سیرسور و افسانه‌ی مرگ جمشیدشاه


🧄 ماه دی در ایران باستان جشن‌های پرشماری داشت که یکی از آن‌ها جشن بسیار کهن «سیرسور» یا «سیرشور» بود.
به گفته‌ی ابوریحان بیرونی و برخی دیگر از ایران‌شناسان این جشن با سوگواری همگانی برای مرگ جمشیدشاه، پادشاه آرمانی ایران که به دست اهریمن کشته شد، پیوند داشت. نگر (توجه) داشته باشید که در روز سوگواری جمشیدشاه نیز مردم ایران آیینی داشتند که اندوه به آن راه نداشت.

🧄 گویا جشن سیرسور در «گوش‌روز» برابر با چهاردهم دی‌ماه برگزار می‌شد. «گوش» نام روز چهاردهم از هر ماه باستانی بود.
در بن‌مایه‌ها نوشته شده که در این روز مردم سیر می‌خوردند، آب انگور و می می‌نوشیدند، سیر و سبزی‌ها را با گوشت می‌پختند و می‌خوردند تا با این کار زیان‌های دیو یا اهریمن را از خود دور کنند و از اندوهی که پس از کشته شدن جمشید بر آنان رسیده بود خود را برهانند.

🧄 در افسانه‌ها و همچنین داستان‌های شاهنامه‌ی فردوسی آمده است که در زمان جمشید مرگ، رنج، تنگدستی، سرما و گرما از ایران رخت بربست و وی بهترین شیوه را برای به‌زیستی و شادکامی مردمان پدید آورد و روز بر تخت‌نشستن جمشید نوروز نامیده شد. وی نزدیک به ۶۰۰سال بر ایران فرمانروایی کرد ولی در سده‌های پایانی از راستی و راه یزدان سرپیچید و ناخرسندی و شورش در کشور پدید آمد. سپس جمشید ناگزیر از ایران گریخت و تاج و تخت به آژی‌دهاک (ضحاک) ماردوش رسید. جمشید ۱۰۰سال پنهان بود ولی در گوش‌روز از دی‌ماه آژی‌دهاک وی را در دریای چین یافت و او را به دو نیم کرد. در این زمان جمشید ۷۰۰ساله بود.
چو این گفته شد فر یزدان ازوی
بگشت و جهان شد پر از گفت‌وگوی
#شاهنامه #فردوسی

🧄 ایرانیان در این روز خوردن چربی را ناپسند می‌دانستند و همواره بیش‌رَوی (افراط) در خوردن چربی نکوهش می‌شد.
همچنین خوردن سیر پخته و خام و دیگر خوراک‌های ویژه‌ی این روز نشان از رویارویی با سرما و پیشگیری از بیماری‌ها داشت. امروز هم سیر را گیاه تندرستی نامیده‌اند. در داستان‌ها آمده است که خوردن گوشت پس از زمان جمشیدشاه در میان ایرانیان رواگ (رواج) یافت.

🧄 در گوش‌روز از دی‌ماه و روز جشن سیرسور فرستادن فرزندان به آموزشگاه و آموختن دانش و پیشه نیک شمرده می‌شد. همچنین اکنون در میان زرتشتیان چهار روز در ماه ویژه‌ی گیاه‌خواری است که به این روزها نَـبُـر می‌گویند. یکی از این روزها گوش‌روز برابر با چهاردهم هر ماه است. نبر به چَم (معنی) سر نبریدن و کشتار نکردن جانوران است.

🧄 انجمن خوراک ایران به پاس این آیین باستانی روز چهاردهم دی را «روز میهنی خوراک» (روز ملی تغذیه) نامید. در چند سال گذشته در این روز برنامه‌هایی برای بهبود خوراک و تندرستی برگزار شد.


🧄 درباره‌ی جشن خام‌خواری بخوانید:
t.me/AdabSar/20901

✍🏼 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_سیرسور #دیگان #سیرسور


🧄 برگرفته از:
- آثارالباقیه «ابوریحان بیرونی»
- تارنمای «ایران‌بوم»
- برهان قاطع «محمدحسین خلفتبریزی»
- فرهنگ نام‌های شاهنامه «منصور رستگار فسایی»

🍷 @AdabSar


🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی


🔻آکواریوم= Aquarium، آبزی‌دان، آبزی‌گاه، آبزی‌نما، ماهی‌خانه

✍نمونه:
🔺آکواریوم محفظه‌ای شیشه‌ای است که در آن حیوانات و نباتات آبزی را نگهداری می‌کنند=
آبزی‌دان نِگَهدانی شیشه‌ای است که در آن جانوران و گیاهان آبزی را نگهداری می‌کنند


✍ #مجید_دری
#پارسی_پاک
#آکواریوم #Aquarium
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادب‌سار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸


💚🤍♥️ بپاخیزی‌ها و از جان گذشتگی‌های آزادی‌خواهان ایرانی در سده‌های نهم و دهم ترسایی از درخشان‌ترین رویدادهای آموزنده و برانگیزاننده‌ی جهان است.


«رادمان پور ماهک» (رادمان پسر ماهک) که امروز او را با نام «یعقوب لیث صفاری» و «یعقوب عیار» می‌شناسیم، یکی از برجسته‌ترین کسانی است که پس از یورش تازیان به ایران، کوشید آیین و فرهنگ ایرانی را از گزند به‌دور دارد و زبان شیوای پارسی را با آیینمَند (رسمی) کردن آن زنده بدارد. او یکی از اَیباران (عیاران) دلاور و هوشمند ایران بود که کوشش‌های وی برای آب و خاک و فرهنگ ایران در درازنای زمان همچنان ارزنده و پررنگ است. او کُهرُمان (قهرمان) پایداری میهنی ایرانیان و ایرانی‌تباران در برابر بیگانگان بود.

رادمان نخستین کسی بود که زبان پارسی را ۲۰۰سال پس از تازش به ایران زبان آیینی ایران دانست. از زمان تازش تا زمان رادمان، زبان آیینی ایران تازی بود. او پیش از فردوسی می‌زیست و سخن گفتن ایرانیان به زبان بیگانه را ننگ می‌شمرد. اگر کوشش آزادی‌خواهان و میهن‌دوستانی چون او و فردوسی توسی نبود، شاید ما نیز همچون مردم مسر (مصر)، اراک (عراق)، سوریه و بسیاری از کشورهای نزدیک، زبان مهادین (اصیل) خویش را از دست داده بودیم. هرچند که «میرجلال‌الدین کزازی» باور دارد که پارسی زبان سخت‌جانی است و از فراز و فرودهای سختی گذشته و زنده مانده است.

#رادمان_پورماهک در سال ۲۵۴ فَرارَفتِ ماهی (هجری قمری) یا ۸۶۸ ترسایی (میلادی) پس از آزادسازی کرمان زبان پارسی را آیینی (رسمی) کرد. رادمان دستور داده بود که اگر کسی در رواگ (رواج) زبان دیگری برای جایگزینی پارسی بکوشد سخت کیفر شود. او در این سال سراسر سرزمین پارس را آزاد کرد و پس از آزاد کردن خوزستان بیمار شد و درگذشت. چند سالی است که روز هشتم دی در کنار آرامگاه‌اش در نزدیکی شهر دِژپُل (دزفول) آیین «روز میهنی گرامی‌داشت یعقوب لیث صفاری» برگزار می‌شود.

#نوشیروان_کیهانی_زاده در تارنمای «امروز در تاریخ» نوشته است که امروز زبان‌شناسان دریافته‌اند که فردید (منظور) رادمان از زنده نگه داشتن زبان پارسی همان گویش(لهجه)ای بود که درباریان ساسانی بدان می‌نوشتند و می‌گفتند و به گمان سرآغاز پارسی دَری بود. گویشی که آن را پارسی دربار می‌نامیدند. پارسی دَری فرزند پارسی میانه و نوه‌ی پارسی باستان است.
پس از او سامانیان و خاندان بویه زبان پارسی را گسترش دادند و از نابودی آن جلوگیری کردند. سامانیان به رواگ زبان پارسی می‌اندیشیدند و غزنویان نیز پارسی را به هندوستان بردند.

محسن ابوالقاسمی در نبیک (کتاب) «تاریخ زبان فارسی» آورده‌است: «[...]در سال ۲۵۴ هجری، یعقوب لیث صفار، دولت مستقل ایران را در شهر زرنج سیستان تاسیس کرد و زبان فارسی دری را زبان رسمی کرد که تاکنون ادامه دارد‌[...]»
در بن‌مایه‌های کهن نیز از این رویداد نام برده شده است.


✍🏻 #ادب‌سار

goo.gl/7yx7JF
💚🤍♥️ @AdabSar



🌱 دست‌هایم را در باغچه می‌کارم
سبز خواهم شد
می‌دانم می‌دانم می‌دانم
و پرستوها
در گودی انگشتان جوهری‌ام*
تخم خواهند گذاشت 🕊


یاد باد از سراینده‌ی بی‌باک و پیشرو #فروغ_فرخزاد
۸ دی ۱۳۱۳
۲۴ بهمن ۱۳۴۵

#چکامه_پارسی
جوهر از ریشه‌ی پارسی گوهر

@AdabSar


سرای سپنجی نمانَد به کس
تو را نیکُوی باد فریادرَس

به نیکی گراییم و فرمان کنیم
به داد و دهش دل گروگان کنیم

که خوبی و زشتی ز ما یادگار
بمانَد تو جز تخمِ نیکی مکار

جَهان را چنین‌ست آیین و سان
همیشه به ما راز او نارَسان
#شاهنامه_فردوسی

امید که همواره:
خرَد بادمان بهره و دادْ رای


گزینش: #جعفر_جعفرزاده
خوش‌نویسی: سعید خادمی
#چکامه_پارسی
@AdabSar


❄️ نخستین جشن دیگان و امید به یاری‌گری دادار در برابر سرما


❄️ اگر به نام روزهای ماه در گاهشمار کهن ایران بنگریم در هر ماه سه روز با واژه‌ی «دی» نام‌گذاری شده‌اند.
روز «دی بآذر» هشتم ماه
روز «دی بمهر» پانزدهم ماه
و روز «دی بدین» بیست‌وسوم هر ماه بودند.
از این‌رو در ماه دی بجز فردای شب چله که جشن خرم‌روز است، سه جشن دیگان برگزار می‌شد.

❄️ بیشتر روزهای ماه با نام نیروهای مینوی نام‌گذاری شده‌اند ولی دی برگرفته از «دا» و دا برگرفته از واژه‌ی اوستایی «دادار» (به چم دادن، بخشیدن و آفریدن) و نام ایزد یکتا است. نام سردترین ماه سال با نام خداوند نام‌گذاری شده بود تا در سرمای سخت یاری‌گر مردمان باشد. از این‌رو جشن‌های دیگان همواره با نیایش و ستایش آفریدگار همراه بود.

❄️ آیین ساده‌پوشی، برابری‌خواهی، آشتی‌جویی و همنشینی شاهان با مردم آیین جشن دیگان بود. دیگان، ویژه‌ی ستایش ویژگی‌های نیک و پسندیده‌ی آدمی بود.
«ابوریحان بیرونی» نوشته است که در روزهای جشن دیگان پادشاهان پوشاک ساده و سپید می‌پوشیدند و میان مردم و برزگران می‌رفتند و می‌گفتند من مانند یکی از شما هستم و با شما برادرم، زیرا استواری و پایداری جهان به کارهایی است که به دست شما انجام می‌شود و آرامش کشور نیز با من است، نه پادشاه را از مردم گریزی است و نه مردم را از پادشاه.

❄️ «رجبی» نوشته است که در هیچ‌کجای پژوهش‌ها، نبیک(کتاب)های تاریخی و نوشته‌ها و سنگ‌نبشه‌ها نوشته نشده است که پادشاهان با مردم روستایی کشور بر یک خوان نشسته باشند و نمی‌دانیم بیرونی برای این نوشته‌ی خود چه گواهی دارد. شاید بتوان گمان کرد که در روزگاری نزدیک به ابوریحان بیرونی یک پادشاه یا فرمانروا دست به چنین کاری زده باشد. اگرچه به دیدگاه بیرونی چنین خرده گرفته‌اند، ولی باید بدانیم که بیرونی مردی جست‌وجوگر و پرسشگر بود که برای گواه یافته‌های خود بسیار کوشیده و از روش‌های خوانش(مطالعه) در روزگار خود بهره‌ها برده است. اگر نبود بیرونی، ما بخش بزرگی از همین آگاهی اندک را درباره‌ی آیین‌های ایرانی در دست نداشتیم.

❄️ در «بُندَهِش» نوشته شده گل‌های بادرنگ، کاردک و شنبلید نماد جشن‌های دیگان هستند.
«این را نیز گوید که هر گلی از آن امشاسپندی است و باشد که گوید: بادرنگ دی به آذر را و کاردک دی به مهر را و شنبلید دی به دین را»


✍🏻 #پریسا_امام_وردیلو
#دیگان #جشن_دیگان #جشن_های_ایرانی


❄️ برگرفته از:
- گاهشماری و جشن‌های ملی ایرانیان «ذبیح‌الله صفا»
- جشن‌ها و آیین‌های ایرانی با تکیه بر استوره و مردم‌شناسی «حسام‌الدین مهدوی»
- جشن‌های ایرانی «پرویز رجبی»
- تارنمای «ایران‌بوم»
- بادرنگ و کاردک و شنبلید، گل‌های جشن دیگان «شاهین سپنتا»

goo.gl/ld96cc
❄️ @AdabSar ❄️



من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی* گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم


#خیام
#چکامه_پارسی

هنرمند: مریم عدیم
*ساقی: تنها واژه‌ی بیگانه
🍷 @AdabSar


🍷 مهر دیدم بامدادان چون بتافت
از خراسان سوی خاور می‌شتافت


🍷 #رودکی از سرایندگان پیشرو در به‌کارگیری واژه‌های نژاده‌ی پارسی است و واژگان بسیاری از میان چامه‌های او بازیابی شده‌اند. در سروده‌هایش وام‌واژه بسیار اندک است و آنچه در اینجا آمده شاید یک در هزار باشد. در روز بزرگداشت او شمار اندکی از سره‌سرودگان پدر #چکامه_پارسی را بخوانیم.


🍷 جُز به مادندر نماند این جهان کینه جوی
با پُـسَـنْدَر کینه دارد همچو با دُختَندَرا


🍷 بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی


🍷 گرچه نامردم است آن ناکس 
نشود سیر از او دلم پَرگَس


🍷 زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه را چو نکو بنگری همه پند است
به روزِ نیکِ کسان گفت تا که غم نخوری
بسا کسا که به روزِ تو آرزومند است
زمانه گفت مرا خشمِ خویش دار نگاه
کِرا زبان نه‌به‌بند است، پای در بند است


🍷 نکو گفت مزدور با آن «خدیش»
مکن بد به کس، گر نخواهی به خویش


🍷 شاد زی با سیاه چشمان، شاد
که جهان نیست جز فسانه و باد
زآمده شادمان بباید بود
وز گذشته نکرد باید یاد


🍷 گفت فردا نشتر آرم پیش تو
خود بیاهنجم سِتیم از ریش تو


🍷 هرکه ناموخت از گذشت روزگار
نیز ناموزد ز هیچ آموزگار
تا جهان بود از سر مردم فراز
کس نبود از راز دانش بی‌نیاز
مردمان بخرد اندر هر زمان
راز دانش را به هرگونه زبان
گرد کردند و گرامی داشتند
تا به سنگ اندر همی بنگاشتند


🍷 دانش اندر دل چراغ روشن است
وز همه بد بر تن تو جوشن است


🍷 گُل دگرره به گُلْسِتان آمد
واره‌ی باغ و بوستان آمد


🍷 رودکی چنگ بر گرفت و نواخت
باده انداز، کو سرود انداخت
نابسوده دو دست رنگین کرد
ناچشیده به تارک اندر تاخت


🍷 با سَد(صَد)هزار مردم تنهایی
بی سدهزار مردم تنهایی


🍷 فرتور: بوستان رودکی در تاجیکستان
b2n.ir/Roodaki
🍷 @AdabSar

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.