وبسایت فرهنگی صدانت


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


صدانت؛ صدای اندیشه
آدرس وبسایت:
www.3danet.ir
اینستاگرام صدانت:
instagram.com/3danet
کانال رسمی صدانت:
@Sedanet
صدانت تی‌وی:
@Sedanettv
بایگانی صدانت:
@sedanet1
آگاهی از نشست‌های فرهنگی:
@News_sedanet

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


☺️ معرفی کتاب «مسائل نظریه سیاسی اثر کاتریونا مک‌کینون» با ترجمه‌ی جواد حیدری و نرگس سلحشور

👤 #جواد_حیدری

کتابی ترجمه‌ کرده‌ایم به اسم «مسائل نظریه‌ی سیاسی» که اخیراً منتشر شده است. این کتاب یکی از بهترین کتاب‌هایی است که در این زمینه نوشته شده است و به بهترین نحوی به تمام دغدغه‌های سیاسی‌مان به روش واضح و روشن و نظام‌مند می‌پردازد.

۱. پوشش جامع مفاهیم بنیادی
این کتاب به تمام موضوعات اساسی نظریه‌ی سیاسی از جمله آزادی، دموکراسی، برابری و عدالت، و ... می‌پردازد. هر فصل را یکی از پژوهشگران برجسته‌ی آن حوزه نوشته است که دیدگاه‌های معتبر و عمیقی ارائه می‌دهند.

۲. ترکیب نظریه با عمل
یکی از ویژگی‌های برجسته این کتاب، استفاده از مطالعات موردی گسترده در پایان هر فصل است. این مطالعات موردی نشان می‌دهند که چگونه مفاهیم نظری در مسائل سیاسی معاصر به کار گرفته می‌شوند و فاصله میان نظریه‌ی انتزاعی و پدیده‌های واقعی سیاسی را پر می‌کنند.

۳. دسترسی‌پذیری و جذابیت برای مخاطبان
این کتاب با در نظر گرفتن نیازهای مخاطبان دغدغه‌مند طراحی شده است و نظریه‌های پیچیده را به شکلی ساده و قابل فهم ارائه می‌کند. همچنین شامل ویژگی‌های آموزشی مانند واژه‌نامه‌ها و سؤالات بحث‌برانگیز، نکات کلیدی، متفکران مهم و کتاب‌های تأثیرگذار است که فهم مطالب را تسهیل کرده و تجزیه و تحلیل انتقادی را برمی‌انگیزد.

۴. پوشش موضوعات معاصر و دیدگاه‌های متنوع
این کتاب علاوه بر مباحث دیرینه، به موضوعات نوظهور در نظریه‌ی سیاسی مانند چندفرهنگی‌گرایی و محیط‌زیست‌گرایی نیز می‌پردازد. این گستردگی به ما اطمینان می‌دهد که خوانندگان با طیف وسیعی از مسائل مرتبط با نظریه‌های سیاسی مدرن آشنا می‌شوند.

۵. تقویت تفکر انتقادی
با ارائه‌ی دیدگاه‌های گوناگون و تشویق به کاربرد نظریه در عمل، این کتاب مهارت‌های تفکر انتقادی را تقویت می‌کند. خوانندگان را به تحلیل و ارزیابی استدلال‌های سیاسی فرا می‌خواند و آن‌ها را برای مطالعات پیشرفته یا شهروندی آگاه آماده می‌کند.


حال این پرسش مطرح می‌شود که این مسائل کدامند؟...

🔗 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet


☺️ مدارا با سنگ‌ریزه در بحث فقه و عقل
👤 #فرهاد_شفتی

هم‌نسل‌های من احتمالا نوشتار کوتاه اما شیرین و آموزندۀ سنگ‌ریزه و کفش را در (اگر اشتباه نکنم) کتاب فارسی دوم راهنمایی قدیم به یاد دارند. نویسنده از تمثیل سنگ‌ریزه در کفش استفاده می‌کند تا نکته‌ای را دربارۀ روبرو شدن با دشواری‌های زندگی گوش‌زد کند. او با اشاره به عادتِ این‌طرف و آن‌طرف دادن سنگ‌ریزه و محبوس کردن آن بین انگشتان و تحمل گزش‌های سنگ‌ریزه نتیجه می‌گیرد که اگر از همان اول سنگ‌ریزه را از کفش در آورده بودیم زحمتمان کمتر بود.

از مناظرۀ عبدالکریم سروش و ابوالقاسم علیدوست در برنامۀ آزاد بهره بردم، در عین حال این مناظره من را به یاد نوشتار سنگ‌ریزه در کفش ‌انداخت. سوء‌تفاهم نشود، نه منظورم این است که دانش فقه مانند سنگ‌ریزه‌ای در کفش است، و نه منظورم این است که مناظره مانند بازی با سنگ‌ریزه‌ای در کفش بی‌حاصل و بیهوده بود. به نظرم مباحث بسیار مهمی در مناظره مطرح شد و حتی برای شنونده یا بیننده‌ای که با این مباحث آشناست این مناظره می‌تواند بسیار پُربار باشد.

پس چرا این مناظره من را به یاد نوشتۀ سنگ‌ریزه در کفش انداخت؟ چون آن‌گونه که می‌بینم به عمد یا به مصلحت یا به فراخور روالِ اینگونه مناظرات پرسش‌هایی به مراتب مبنایی‌تر که می‌تواند، در موافقت یا مخالفت، طرفین را زودتر به مقصد برساند داخل بحث نشد یا گذرا وارد شد. نوشتار سنگ‌ریزه در کفش در ذهن من تمثیلی شد از اکتفا به اشاره کردن به برخی مبانی و مباحث‌ پیشینی به جای تامل در آنها، و در مقابل تکیه بر کارکردها و مباحث پسینی در این مناظره...

🔗 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet
🔵 @farhadshafti


☺️ فیزیکالیسم مرده است

👤 #مارک_ویتمن
ترجمه‌‌ی #یاسر_میردامادی

فریدریش نیچه در کتاب خود، دانش شاد دیوانه‌ای را ترسیم می‌کند که در میدان بازار فریاد سرمی‌دهد: «خدا کجا است؟… من به شما خواهم گفت. ما ــــ من و شما ــــ او را کشتیم. همه‌ی ما قاتل او هستیم.» در بازار، افراد زیادی هستند که به خدا اعتقاد ندارند و به دیوانه‌ای می‌خندند که در روز روشن چراغ به‌ دست دارد. نیچه می‌خواست بدین طریق این موضوع را بیان کند که مردم کوچه و بازار پیامدهای زندگیِ بی‌خدا را درک نکرده‌اند. به گفته‌ی دیوانه، [با مرگ خدا] ما در هیچ‌وپوچِ بی‌پایانی سردرگم می‌شویم و مردم این نکته را درک نکرده بودند.

وقتی متنی را درباره مسأله‌ی آگاهی از سوی مدافعان فیزیکالیسم، به ویژه فیزیکالیسم تقلیل‌گرا، می‌خوانم اغلب این قسمت از نیچه به خاطرم می‌آید. جوهرِ فکرتِ فیزیکالیسم این است که برای درک رفتار انسان‌ها تنها ماده اهمیت دارد. همانطور که بسیاری از دانشمندان علوم اعصاب و فیلسوفان، هر دو به یک اندازه، اعلام کرده‌اند: در اصل، افکار و احساسات ما صرفاً بر اساس فرآیندهای عصبی تبیین‌پذیر اند. تنها شرط لازم برای توصیف آنچه انسان‌ساز است مطالعه‌ی کارکرد مغز است. احساس من این است که دانشمندان علوم اعصاب و فیلسوفان فیزیکالیست همانا خود را نیچه‌های جدید و متفکران پیشتاز ‌بی‌باکی می‌دانند که حقیقتی را به اطلاع مردم ناآگاه می‌رسانند: ما، در قامت حرکات یون‌های باردار و انتقال‌دهنده‌های عصبی، هیچ‌وپوچ‌های بی‌پایان ایم.

🔗 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet
🔵 @YMirdamadi


☺️ قلم اینجا رسید و سر بشکست
(قبض و بسط و بن‌بست رفرماسیون فقهی)

👤 #ایوب_افضلی

مناظره سروش و علیدوست پیرامون نسبت فقه و عقل سرانجام به گردابی رسید که نشان داد محل نزاع که به ظاهر صورتبندی اصیل داشت و بحثی علم‌شناسانه/فقه‌پژوهانه بود، تماما بحثی فرعی و مسئله‌ای نامستقل است، مدعای اصلی من این است که پیگیری این مسئله به محو شدن مسئله «مناسبات فقه و عقل» و همچنین شکست «پروژه فقه‌ترمیمی» دست‌کم برای نواندیشان حوزوی و روشنفکران دینی خواهد انجامید. بنابراین دو جریان مذکور با پرسشی مواجه‌اند که از سویی تداوم و انسجام فقه به عنوان یک رشته را منتفی می‌سازد و از دیگرسو فقهیان را از فقاهت مدرسی و آتوریته سنتی برکنار خواهد کرد (چنانکه کانت تا اطلاع ثانوی/روشن‌نشدن پاسخِ پرسش‌های فلسفه نقدی خود، تمامی متافیزیکدانان را از کار برکنار ‌کرد). گفتنی است که نگارنده در این نوشتار مدعی پیشنهاد یا راه حل خاصی نیست و در مقام توصیف یک وضعیت و پیامدهای آن است.

🔗 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet


☺️ نامیدن و هنجارمندی: درآمدی بر الاهیات قرآنی و عرفانی
👤 #ابوالقاسم_فنائی

شناختن نام دینی چیزها، یعنی نامی که از منظر الاهی بر چیزها نهاده می‌شود، جایگاه بلندی در الاهیات قرآنی و الاهیات عرفانی دارد و از اهمیت ویژه‌ای در سیر و سلوک معنوی و اخلاقی برخوردار است. این مقاله می‌کوشد نشان دهد که چرا چنین است؟؛ نامهای دینی با نامهای عرفی، که از منظرهای دیگر بر چیزها نهاده می‌شود، از حیث مدلول و محتوای توصیفی و هنجاری تفاوت معناداری دارند؛ و نامهای دینی هم معرفت‌بخش اند و هم انگیزه‌بخش؛ یعنی هم کارکرد نظری دارند و هم کارکرد عملی، و هم منبع معرفت دینیِ نظری اند و هم منبع معرفت دینیِ عملی.

ساختار مقاله چنین است: بخش (1) تحلیلی از سرشت نامگذاری و انواع آن به‌دست می‌دهد. بخش (2) سرشت معرفت دینی و معرفت عرفانی را شرح و بسط می‌دهد. بخش (3) به تفاوت نامگذاری الاهی با نامگذاری انسانی می‌پردازد. بخش (4) به بررسی سبک زندگی دینی و ربط و نسبت آن با منظر الاهی و نامهای دینی می‌پردازد. بخش (5) نشان می‌دهد که سِرّ نیاز بشر به دین، وحی و نبوت چیست. در بخش (6) از باب مطالعه‌یِ موردی برخی از نامهای خداوند در قرآن به همراه تفسیر عرفانی آنها و دلالت‌های هنجاری‌شان شرح داده می‌شوند. بخش (7) نامهای رحمانی و نامهای شیطانی را مقایسه می‌کند؛ و بخش (8) به نتیجه‌گیری اختصاص دارد.

🔗 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet
🔵 @Abolghasemfanaei


☺️ گفتگو به مثابه کنش (درباره مناظره سروش و علیدوست)
👤 #رضا_تاران

ادعای اول من این است که گفتگو و مناظره عبدالکریم سروش و ابوالقاسم علیدوست بیش از آنکه نتیجه‌ای معرفتی را دنبال کند در مسیر احیای دو نهاد و جریان اندیشگی در ایران امروز بود؛ اسلام سیاسی فقاهتی و روشنفکری دینی. ادعای دوم: این دو جریان بیش از آنکه رقیب هم باشند هم‌خانواده هستند و کارکرد مثبت آن می‌تواند عقلانی‌سازی و تهذیب خشونت‌های اسلام سیاسی رادیکال و تضعیف یکی از موانع مذهبی در مسیر توسعه ایران باشد. ادعای سوم اینکه «دین اجتماعی» به‌گونه‌های مختلف گرایش بخش مهمی از جامعه و تئوری «دین به مثابه فرهنگ« می‌تواند توضیح‌دهنده چنین گرایشی باشد و نظریه‌پردازان آن طیفی از دین‌پژوهان جوان‌تر هستند. هر سه ادعای من فاقد داده‌های آماری است و به عنوان یک فرضیه می‌تواند مطرح شود...

🔗 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet
@namehayehawzavi


☺️ میزگرد «از رادیکالیسم تا تراژیک‌اندیشی»؛ درباره‌ی قطبی‌شدن جامعه‌ی ایران، با حضور: حسین شیخ‌رضایی، بابک عباسی، امیر مازیار

📝 اندیشهٔ پویا، ش ۹۲، مهر ۱۴۰۳

در تحلیل انتخابات ریاست جمهوری گفته شد که این انتخابات را میان‌سالان و نه نوجوانان پیش بردند. نسلی که عمدتاً متولدان دهه‌ی پنجاه هستند و شاید اولین خاطره‌ی جمعی سیاسی‌شان به دوم خرداد ۱۳۷۶ برمی‌گردد. نسلی که از سال ۱۴۰۱ خود را در یک موقعیت تاریخی دید. آن‌ها خود را فرزندان نسلی دهه‌ی پنجاهی به‌حساب نمی‌آورند که گویی سیاسی متفاوت و نگرانی‌های دیگری شروع کرده بودند. دربارۀ این که ذهنیت عمومی نسل دهه‌ی پنجاهی‌ها را شکل داده صحبت کنیم، نگرانی که قطبی تحولات ۱۳۷۶ به بعد تبلور یافت به تجربه‌ی نسلی در ذهنیت سیاسی و فکری این نسل شده است.

👤 #بابک_عباسی
او متولد ۱۳۴۸، کارشناسی ارشد فلسفه را از دانشگاه تهران و دکترای خود در فلسفه‌ی غرب را از مؤسسه‌ی حکمت و فلسفه گرفته و اکنون علاوه بر تدریس در دانشگاه، دبیر بخش «زندگی خوب» در نشر کرگدن است و کانالی در تلگرام با عنوان خوب زیستن دارد که بازتاب تأملات او در پیوند فلسفه و زندگی و سیاست است.
🔵 @eudemonia

👤#حسین_شیخ‌رضایی
او متولد ۱۳۵۵، دانش‌آموخته‌ی فلسفه علم در دانشگاه صنعتی شریف و عضو هیئت علمی انجمن حکمت و فلسفه ایران است، و دبیر بخش «گفت‌و‌گواندیشی» در نشر کرگدن.

👤 #امیر_مازیار
او متولد ۱۳۵۶، فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد فلسفه‌ی غرب از دانشگاه تهران و دکترای فلسفه‌ی هنر از دانشگاه علامه است و اکنون پس از یک‌سال تعلیق از تدریس به جمع دانشجویانش در دانشگاه هنر بازگشته است.
🔵 @amirmaziar1

🔗 برای دریافت فایل PDF گزارش این میزگرد اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet
🔵 @tardidschool
🔵 @andishepouya


☺️ معرفی کتاب «توئیتری‌شدنِ سیاست» اثر محمد رهبری

📎 همراه با گزارش نوشتاری، تصویری و صوتی از نشست کتاب « توییتری شدن سیاست» در خانه اندیشمندان با حضور محمدجواد ظریف، هادی خانیکی، محمد رهبری و محمد فاضلی

محمد رهبری: کتاب جدیدم با عنوان «توئیتری‌شدنِ سیاست»، بالاخره بعد از رفت‌وبرگشت‌های فراوان منتشر شد. این کتاب با ترکیب نظریات مربوط به شبکه‌های اجتماعی و داده‌های توئیتر فارسی، منبع غنی برای مطالعه نظریات شبکه‌های اجتماعی به زبان فارسی است و اطلاعات مفیدی از اثرات توییتر بر جامعه و سیاست در ایران بدست می‌دهد.

رسانه‌های اجتماعی مانند توئیتر، بر روند جامعه‌پذیری نسل جدید و بر نوع کنشگری فعالان مدنی و سیاسی تأثیر به‌سزایی گذاشته است. با این‌حال، تاکنون مطالعه منسجمی راجع به این موضوع در جامعه ایران انجام نشده است. خوشحالم که با خلق این اثر، این تحول و تغییر در ایران و جهان را به‌زبان فارسی مورد مطالعه قرار دادم.

اگر به حوزه علوم سیاسی، جامعه‌شناسی، ارتباطات، علوم اجتماعی محاسباتی، کلان‌داده‌ها و نسبت میان فناوری، سیاست و جامعه علاقه‌مند هستید، پیشنهاد می‌کنم این کتاب را که از فردا در کتاب‌فروشی‌ها در دسترس است، مطالعه کنید.

این کتاب که برآمده از رساله دکتری‌ام بود، توسط انتشارات «اگر» و با مقدمه دکتر خانیکی منتشر شده است. از اساتید عزیزم دکتر ابوالفضل دلاوری، دکتر هادی خانیکی و دکتر حمیدرضا رحمانی‌زاده دهکردی که در زمان انجام رساله دکتری، با راهنمایی‌ها و مشاوره‌های خود به خلق بهتر این اثر کمک کردند، تشکر می‌کنم.

🔗 برای مطالعه گزارش‌ها و دیدن و شنیدن این نشست اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet
🔵 @agarpub
🔵 @fazeli_mh
🔵 @HadiKhaniki
🔵 @MohammadRahbari


☺️ نشست علمی «نقد و بررسی آراء و اندیشه‌ی سیاسی داود فیرحی»

نشست علمی با عنوان «نقد و بررسی آراء و اندیشه‌های سیاسی داود فیرحی» روز چهارشنبه، ۲۳ آبان ۱۴۰۳، در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

سخنرانان:

👤دکتر #محسن_برهانی
عضو هیئت علمی حقوق دانشگاه تهران

👤دکتر #معینی_علمداری_جهانگیری
عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه تهران

👤دکتر #احمد_بستانی
عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی

👤دکتر #مهدی_فدایی_مهربانی
عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه تهران


🔗 برای دریافت صوت این نشست اینجا کلیک کنید

🔵 @m_borhani57
🙂 @Sedanet
🔵 @Feirahi


☺️ قبض فقه و بسط باطن
درنگی در مناظره‌ی عبدالکریم سروش و ابوالقاسم علیدوست
👤 #یاسر_میردامادی

نسبت‌سنجی عقل و فقه نکته‌ی محوری مناظره‌ی سه‌گانه‌ی سروش-علیدوست به میزبانی برنامه‌ی اینترنتی «آزاد» در نیمه‌ی دوم ۱۴۰۳ خورشیدی بود. هر دو طرف بحث همدلانه از عقل سخن می‌گفتند. اما سروش از «قبض فقه» دفاع می‌کرد تا جا برای عقل باز شود، حال آن‌که علیدوست از «بسط فقه» دفاع می‌کرد تا جا برای عقل باز شود. سروش استدلال می‌کرد که جدی گرفتن عقل، به ویژه عقل مدرن، کاروباری همه ‌یا هیچ است. از نظر او اولا فقه برای «بلاموضوع و بی ربط» (irrelevant) نشدن و ثانیا برای تأمین عدالت در جهان جدید چاره‌ای جز جدی گرفتن عقل مدرن ندارد.

اما، از نظر سروش، عقل مدرن را که جدی بگیری سرآخر چیزی از فقه باقی نمی‌گذارد، تنها باقی می‌ماند فقهِ عبادات و شبه‌عبادات یا به قول فان اس فقهِ «ژیمناستیکِ عبادت» که البته آن هم چون نیک بنگری در بن‌وبنیاد مراسم صبح‌گاه، ظهرگاه، شام‌گاهی ظاهری-دنیوی است و نه سلوکی باطنی-اخروی. در یک کلام، آن‌چه از فقه باقی می‌ماند تلاش منفعلانه و مذبوحانه برای تطبیق خود با عقل جدید است، از لغو برده‌داری گرفته تا (احتمالا در آینده) لغو اعدام، لغو نابرابری‌های زن و مرد و کافر و مؤمن، کنار آمدن با «ربا» و قس علیهذا.

از نظر سروش، عقلانی کردن فقه قدم نهادن در سرازیریِ محو فقه است و باکی از این نیست. زیرا فقه غیر ضروری و بلکه مضرّ است. در مقابل اما، علیدوست، محترمانه و با زبانی نامفهوم برای عموم البته، استدلال می‌کرد که برای عقلانی کردن فقه باید آن را بسط روش‌مندانه داد: عنصر مصلحت را وارد  آن کرد، فقه را مقاصدی کرد تا فقه طراز نوین در موارد مستحدثه‌ای که «نصوص» ساکت اند متن را به صدا در آورَد و حکمی سازگار با روح زمانه و در راستای مقاصد شارع از آن استخراج کند. سروش اما می‌گفت «نصوص» وقتی ساکت اند باید به عقل جمعی مدرن مراجعه کرد ــــ و البته از نظر سروش «نصوص» سراسر ساکت اند و مفسر است که حرف در دهان متن می‌گذارد. عقل خالص هم نداریم، بلکه ماییم و خرده‌عقلی کآتش در آن نتوان زد.

سروش، مصرّانه و بی‌پرده، به مشکلات بسط فقه اشاره کرد: ۱. فقدان معیار برای تمایز نهادن میان «عقل خالص» و «عقل ناخالص» (به تعبیر دقیق‌تر: فقدان معیارِ فقیهانه‌ای بین الاذهانی و خالی از مصادره به مطلوب برای تمایزنهی میان «خالصی» و «ناخالصیِ» عقل) ، ۲. خانه کردن فقه در زمین دیگران، که زمین عقل جمعی است. و البته توصیه‌ی مولوی در گوش ما است که «در زمین دیگران خانه مکن». خانه کردن فقیهان در زمین عقل مدرن، در حالت خوش‌بینانه،‌ غیر ضروری و بی فایده و در حالت بدبینانه‌، مخلّ به عقلانیت مدرن و غاصبانه است.

با این حال، آن‌چه حتی به اشاره هم مورد بحث قرار نگرفت و در عین حال مسأله‌ای محوری است، مشکلات «قبض فقه» است. حال آن‌که برای پروراندن راه حلی جامع در نسبت‌سنجی عقل و فقه، یعنی راه حلی که بیشترین مزایا و کمترین مضرات را داشته باشد، باید حسن و قبحِ «قبض فقه» و حسن و قبحِ «بسط فقه» هر دو را با هم سنجید، سنجیدنی نه یک‌بار برای همیشه و از جنس خطابه که سنجیدنی دائمی، استدلالی و گفت‌وگویی. در ادامه به شکل گذرا به بحث از مشکلات «قبض فقه» خواهم پرداخت.

🔗 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet
🔵 @YMirdamadi


☺️ هوش مصنوعی و دین: انقلاب در اعتقادات مذهبی و ظهور ادیان جدید

به اعتقاد شماری از پژوهشگران هوش مصنوعی و علوم فلسفه، بزودی در جوامع انسانی شاهد تولدِ نوع جدیدی از ادیان یا طریقت‌های مذهبیِ مبتنی بر هوش مصنوعی خواهیم بود. برخی تحقیقات نشان داده که هوش مصنوعی ممکن است تأثیرات پیچیده‌ای رویِ باورهای مذهبیِ سنتی مردم داشته باشد،‌ و به طور بالقوه در برخی زمینه‌های نظری و اعتقادی ادیانِ ابراهیمی را به چالش بکشد. در این زمینه می‌توان به قابلیت‌های هوش مصنوعی در به چالش کشیدنِ برخی دیدگاه‌های سنتی درباره آفرینش ، وحی آسمانی، یا دنیای بعد مرگ اشاره کرد.

در دهمین قسمت از پادکست «زندگی مصنوعی من»، #رضا_جمالی به همراه #حسین_دباغ و #علی_سوفسطایی نگاهی کرده به پیامدهای ورود هوش مصنوعی به حوزه دین و فرضیه‌های مربوط به ظهور دین‌های مبتنی هوش مصنوعی در آینده.

🔗 برای شنیدن این پادکست اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet
🔵 @hossein_dabbagh


☺️ با نگرشی تکاملی چگونه زندگی کنیم؟
👤 #هادی_صمدی

استیون پینکر در کتاب روشنگری اکنون، با ذکر شواهد تجربی قانع‌کننده‌ای نشان می‌دهد در همه‌ی وجوه زندگی وضعیت انسان در گذر زمان بهتر شده است. طول عمر انسان طولانی‌تر شده و در سطح اجتماعی خشونت کاهش یافته است.
اما به نظر می‌رسد یک جای کار می‌لنگد! زیرا آمار افزایش اضطراب و افسردگی رو به بدتر شدن است. برای این آمار می‌توان به کتاب نسل مضطرب جاناتان هایت مراجعه کرد.

این دوگانه را چگونه می‌توان تفسیر کرد؟
رواقیون، در زمانه‌ای پیش از میلاد مسیح که هنوز جهان وارد فاز مدرن خود نشده بود، معتقد بودند که برای رسیدن به رضایت از زندگی باید هماهنگ با طبیعت زیست.

بی‌تردید عادات رفتاری انسان در دهه‌های اخیر به شدت تغییر کرده و انسان از هماهنگی با طبیعت دورتر از آن دوران شده است. علت اضطراب کنونی این است؟! آیا می‌شود سخنان رواقیون را به نحوی کمّی سنجید؟ نگاهی بیاندازیم به پژوهشی در این زمینه که به تازگی منتشر شده است.

به طور متعارف دانشمندانی که در تبیین‌های تکاملی در روان‌شناسی فعال‌اند به صورت منفرد برخی از عادات رفتاری امروزین ما را با نیاکان شکارچی-گردآور یا با انسان‌های دوران کشاورزی مقایسه می‌کردند. اکنون پژوهشگران ابزار پژوهشی‌ای طراحی کرده‌اند که برای اندازه‌گیری تفاوت سبک زندگی مدرن با اجداد ما و تأثیر این تفاوت‌ها بر سلامتی طراحی شده است. این پژوهش مقیاسی به نام «سبک زندگی ناسازگار تکاملی» (EMLS) را معرفی می‌کند: پرسشنامه‌ای ۳۶ماده‌ای که رفتارها و عوامل سبک زندگیِ متفاوت از آنچه که اجداد ما تجربه کرده‌اند شناسایی می‌کند...

🔗 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet
🔵 @evophilosophy


☺️ سه دوره اندیشه سیاسی داود فیرحی (انتشار به مناسبت سال‌روز فوت)
👤 نویسنده: رضا تاران

به نظر می‌رسد سه دهه فعالیت علمی داود فیرحی را می‌توان در پاسخ به سه پرسش اصلی خلاصه کرد؛ دولت اسلامی و نظریه‌ حکمرانی در جهان اسلام چگونه شکل گرفته است؟ فقه دموکراتیک بر پایه چه مفاهیمی استوار است؟ و در نهایت چگونه می‌توان الهیات جدید برای فقه سیاسی دموکراتیک بنا کرد؟ به نظر می‌رسد آثار فیرحی در سه دوره و در پاسخ به این سه پرسش بوده است؛ او در دوره اول تبارشناسی فقه اقتدارگرا و بررسی زمینه‌های شکل‌گیری آن در صدر اسلام و دوره میانه را دنبال می‌کند. کار او در دوره دوم نقد فقه اقتدارگرا و تدارک فقه دموکراتیک است. در دوره سوم با طرح چالش‌های فقه سیاسی به بازخوانی مفروضات فقه و طرح الهیات سیاسی تجدد می‌رسد.

۱.دوره اول: بررسی زمینه‌های شکل‌گیری اندیشه‌های سیاسی اقتدارگرا: فیرحی در کتاب «دانش، قدرت و مشروعیت در اسلام« این پرسش را مطرح کرد که دولت اسلامی و نظریه‌ی حکمرانی در جهان اسلام چگونه شکل گرفته و دچار چه دگرگونی‌‌هایی شده است؟ پاسخش این بود که در نصوص اسلامی هم جنبه‌های اقتدارگرا دارد و هم جنبه‌های دموکراتیک، و سنت موجود در دوره صدر اسلام و دوره میانه جنبه‌های اقتدارگرای نص را برجسته کرده است. در کتاب «تاریخ تحول دولت در اسلام» دو ایده اساسی دارد: دو سنت زندگی سیاسی زمان پیامبر مطرح بود: یکی سنت اقتدارگرایانه که در مکه وجود داشت و دیگری یک نوع الگوی زندگی شورایی است که در مدینه شکل می‌گیرد. دولت پیامبر دولتی دموکراتیک مبتنی بر نوعی از قرارداد و درک خاصی از شوراست اما خلافت که بعد از پیامبر شکل می‌گیرد، نتیجه هژمونی مهاجران و نگرشی اقتدارگرا دارد. در کتاب «نظام سیاسی و دولت در اسلام» توضیح می‌دهد که نظریه‌های نظام سیاسی در اسلام یک‌دست نیستند. یعنی نظریه‌های جدید درحال دموکراتیک شدن است. همچنین چگونه برخی از نظریه‌هایی که درعین‌حال دینی هستند، ایدئولوژیک می‌شوند.

۲.دوره دوم: تفسیر دموکراتیک از فقه سیاسی: فیرحی در دوره دوم فکری خود که از اوایل دهه نود آغاز می‌شود تلاش می‌کند رویکردی ایجابی در پیش گیرد و نمونه‌هایی از فقه دموکراتیک را برجسته کند. او در کتاب «فقه و سیاست در ایران معاصر» توضیح می‌دهد که چگونه فقه شیعه درگیر دولت مدرن می‌شود و تحولی در دستگاه‌های فقهی پیدا می‌شود که هرچند فراگیر نمی‌شود، اما یک شروع نسبتاً مهمی است. در فقه مشروطه یک «امکانی» به نام نوگرایی ویژه‌ی شیعه مستتر است که با اهل سنت متفاوت است. در جلد دوم کتاب « فقه و سیاست در ایران معاصر» مدعی است که شکست مشروطه و شکل‌گیری دولت رانت در دوره‌ی پهلوی دوم فقه حکومت اسلامی گرایش اقتدارگرا را شکل داد و یا حتی اقتدارگرایی تاریخی و مکنون آن مجال ظهور یافت.در کتاب «آستانه تجدد» سؤال من این بود نایینی چگونه توانسته مفردات یک فقه دموکراتیک را فراهم کند. در کتاب «فقه و حکمرانی حزبی» به دنبال آن است تا بر پایه «سبق و رمایه» در فقه چارچوبی شرعی برای رقابت‌های حزبی فراهم کند.

۳. دوره سوم: بررسی چالش‌های فقه دموکراتیک و طرح الهیات سیاسی جدید: این دوره با نقدهای برخی از روشنفکران دینی از جمله محمد مجتهد شبستری بر حکمرانی فقهی آغاز می‌شود. شبستری در نقد اعتبار فقه سیاسی بر این باور بود «اگر فردی آن دلایل و حجت‌های کلامی را در عصر حاضر غیرقابل دفاع و ناصالح برای احتجاج بیابد نمی‌تواند دانش فقه را بیان‌کننده احکام الهی بداند». مساله فیرحی در این دوره گذر از فقه سیاسی نیست بلکه او به تکمیل و بازسازی الهیات و مفروضات فقه نظر دارد. فیرحی در دو کتاب «مفهوم قانون در ایران معاصر» و »دولت مدرن و بحران قانون» چالش‌های فقه در مواجهه با مفهوم «قانون» و «ملت» را نشان می‌دهد. از سال ۱۳۹۶ با تدریس روش‌شناسی اندیشه سیاسی کتاب «خدا و برابری» نوشته جرمی والدرون، استدلالهای الهیاتی رابرت فیلمر و جان لاک را به بررسی می‌گذارد و در تلاش است تا با الهام از الهیات جان لاک، نوآوری‌هایی را در الهیات شیعه از جمله مساله «برابری الهیاتی» فراهم آورد. کتاب «پیامبری و قرارداد» که بعد از درگذشت او منتشر شد نسخه تکمیل شده یکی از ایده‌های او در کتاب «تاریخ تحول دولت در اسلام» است و فیرحی بر پایه پیمان‌های پیامبر شکلی از دولت قراردادی در مدینه را مفهوم‌سازی می‌کند. به نظر می‌رسد دوره سوم اندیشه فیرحی با درگذشت او نیمه‌کاره ماند اما می‌توان سه دوره فکری او را در پیوست و تکمیل هم دانست.

🙂 @Sedanet


☺️ نشست فلسفه اخلاق فمنیستی

نظریه اخلاق مراقبت Ethics of care به رویکردی در اخلاق گفته می‌شود که طیف وسیعی از دیدگاه‌ها را شامل میشود که نقش جنسیت در اخلاق را برجسته می‌کند. با این‌حال می‌توان در میان همه این روایت‌ها روح مشترکی را یافت و آن بازاندیشی در اخلاق/فلسفه اخلاق متعارف است که به عقیده این اندیشمندان فلسفه‌ای مردانه است و نیازمند جرح و تعدیل است. انواع روایت‌ها و رویکرد‌ها در فلسفه اخلاق فمنیستی بر چند اصل کلیدی بنا شده است:

۱. محوریت روابط انسانی
اخلاق مراقبت بر پایه‌ی روابط انسانی و تعاملات اجتماعی استوار است و به جای تمرکز بر اصول کلی و فراگیر انتزاعی، به نیازهای خاص و منحصر به فرد افراد در روابط نزدیک و روزمره توجه می‌کند. به عبارت دیگر، در اخلاق مراقبت، دقت در جزئیات و شرایط خاص هر رابطه اهمیت محوری دارد و چه در این رویکرد هم از حیث متافیزیکی و هم معرفت‌شناختی به موضع خاص‌گرایان particularism در فرااخلاق نزدیک می‌شوند.

۲. توجه به احساسات و عواطفِ اخلاقی
توجه به احساسات، نیازها و تجربیات دیگران نه تنها منع و مشکلی برای معرفت‌ اخلاقی ایجاد نمی‌کند که اساساً ربط اخلاقی دارد و در کانون توجه است. این به معنای آن است که در تصمیم‌گیری‌های اخلاقی، نیازهای عاطفی و اجتماعی دیگران باید در یک شبکه ارتباطی نظر گرفته شوند.

۳. اخلاقی بودن مراقبت
اخلاق مراقبت بر این مهم استوار است که مراقبت و حمایت از دیگران نه تنها یک عمل انسانی و غریزی، بلکه یک عمل اخلاقی است و در زمره فضایل غلیظ اخلاقی Thick moral virtuous قرار می‌گیرد. این رویکرد بر این باور است که مراقبت از دیگران باید به عنوان یک ارزش اخلاقی بنیادین و محوری در کانون اندیشه اخلاقی در نظر گرفته شود.

۴. تأکید بر تجارب زنانه
در این رویکرد تجارب و دیدگاه‌های زنانه اهمیت محوری در اخلاق دارد. به نظر متفکران این حوزه، در بسیاری از جوامع، نقش‌های سنتی زنان به عنوان مراقبان و پرورش‌دهندگان، به طور ناعادلانه‌ای نادیده گرفته شده است که این تجارب می‌تواند دیدگاه‌های جدیدی را در مورد اخلاق و مسئولیت ارائه دهد. طبق دیدگاه متفکران این حوزه، بخش معتنابهی از تجربیات و شهودات اخلاقی به علت تحمیل و سلطه نظام‌های مردسالارانه نادیده گرفته شده است و این غفلت، موجب شده است که شهودات و تجربیات اخلاقی فعلی آدمیان از کاستی‌های جدی رنج ببرد. برای نمونه تاکید بیش از اندازه بر حقوق و عدالت جای را بر فضایلی چون غم‌خواری، تیمارداری، دلسوزی و مهربانی تنگ کرده است؛ فضایلی که برخلاف فضایل مردانه (مثل تأکید افراطی بر حق و عدالت و شجاعت) آدمیان را به یکدیگر نزدیک‌تر می‌کند.

در این نشست که به همت و میزبانی موسسه «شهر فلسفه ایران» در تاریخ ۴ آبان‌ماه ۱۴۰۳ برگزار شد، حسین بیات و امید کشمیری به تبیین و شرح برخی مولفه‌های محوری این دیدگاه پرداختند.

🔗 برای دریافت فیلم و صوت این نشت اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet
🔵 @hossein_bayat
🔵 @iraniancityofphilosophy


☺️ درکِ امرِ درک‌ناشدنی
👤 نویسنده: حمیدرضا یزدانی

«مردان هیچ‌چیز از زنان نمی‌دانند و زنان هم هیچ‌چیز از مردان». این گفتهٔ بسیار منفیِ لکان در باب عشق است که شاید در نگاه اول عجیب به‌نظر برسد. اما آنچه در این نوشته به بررسی آن خواهم پرداخت، قدمی فراتر رفتن از این نظر است و آن اینکه «هیچ انسانی از هیچ انسانی چیزی نمی‌داند و مهم‌تر اینکه نمی‌تواند بداند».

امروزه دیگر پر‌واضح است که سه نظریه به جایگاه انسان ضربهٔ کاری وارد کردند و او را از عرش به فرش آوردند: نخست اینکه زمین، یعنی خانه‌ای که انسان در آن زندگی می‌کند، مرکز جهان نیست و کائنات دور زمین در گردش نیستند که به آن انقلاب کوپرنیکی می‌گفتند؛ دوم اینکه داروین ماهیت حیوان‌تبار انسان را نشان داد و اینکه انسان آنچنان که متون مقدس القا کردند، اشرف مخلوقات نیست؛ و سوم اینکه فروید با روان‌کاوی نشان داد که انسان حتی از آنچه در درون خود می‌گذرد خبر ندارد و ارباب خانهٔ خود نیز نمی‌باشد و ریشهٔ مشکلات اساسی ما در درون خود ماست و ما درک تیره و تاری از آن‌ها داریم و آنچنان که گمان می‌کردیم موجودات عاقلی که با عقل انس داریم، نیستیم. عقل ما بازیچهٔ غرایزی ناخودآگاهی است که از ساز‌و‌کار آن اطلاعی نداریم و حتی نمی‌دانیم چگونه بر ما تأثیر می‌گذارد.

در حقیقت، کشف فروید نشان داد ناخودآگاه چنان سیطره‌ای بر ذهن و روان انسان دارد که فرآیندهای تفکر، عمل و احساس انسان را شکل می‌بخشد. و عجیب‌تر اینکه یکی از بصیرت‌های مهم روان‌کاوی این بود که بسیاری از مشکلات نه در بزرگسالی که ریشه در کودکی ما دارند. کودکی‌ای که هیچ‌یک حتی خاطره‌ای از آن نداریم. و همان‌طور که جان بالبی نشان داد، تنش‌ها و تعارضات ارتباطی ما به مراقبت‌های مادرانه‌ای باز می‌گردند که خودمان هیچ نقشی در آن‌ها نداشته‌ایم و در حقیقت ما آدمیان میراث‌بر مشکلاتی هستیم که نه خودمان از آن‌ها اطلاعی داریم و نه دیگرانی که مسئول زایش و بالش ما بودند. به دیگر سخن، انسان نمی‌داند چه بر او گذشته، چه رفتاری در کودکی با او شده است و وقتی انسان نداند در درونش چه می‌گذرد منتج به این می‌شود که انسان نمی‌تواند خود را تماماً و کاملاً درک کند و بفهمد چه می‌خواهد.

🔗 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet


☺️ بررسی و نقد ترجمۀ کتاب انسان خردمند، تاریخ مختصر بشر
👤 نویسنده: حامد وحدتی نسب

کتاب انسان خردمند، تاریخ مختصر بشر ازجمله پژوهش هایی است که در جهان با عنوان رویکرد تاریخ کلان طبقه بندی می شود. کتاب یادشده به قلم یووال نوح هراری از دانش آموختگان مشرب فکری جرد دایموند به رشته تألیف درآمده است. نویسنده درخلال چهار فصل عمده کتاب با عناوین انقلاب شناختی، انقلاب کشاورزی، وحدت بشر و انقلاب علمی کوشیده است فرازونشیب های داستان تطور انسان را از حوالی صد هزار سال پیش تا رسیدن به عصر مدرن روایت کند. گرچه نویسنده و مترجم و ویراستاران همگی از قلمی شیوا و جذاب برخوردارند، برخی ایرادات محتوایی منجر شده برخی انتقادات به رویکرد علمی نویسنده فراگیر شود. شاید مهم ترین نقد وارده به کتاب ساده انگاری بیش از اندازه و وسواس کم درخصوص ارائه مدل ها و تاریخ هاست. نویسنده در هیچ بخشی از کتاب توضیح نداده که چرا مبدأ انقلاب شناختی را هفتاد هزار و نه هم چون بیشینه پژوهش گران پنجاه هزار سال قرار داده است. هم چنین وی خواننده را درباره شخصیت اصلی کتاب (انسان خردمند) تاحدودی سردرگم رها می کند. این که مراد نویسنده انسان هوشمند ابتدایی (homo sapiens) است یا انسان هوشمند هوشمند ( h omo sapiens sapiens) هرگز مشخص نمی‌شود.

🔗 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet


☺️ خدا همچون کنشگری اخلاقی (۲)
👤 ابوالقاسم فنائی

این مقاله بخش دوم از پژوهشی مفصل درباره سرشت کنش‌گری خداوند را گزارش می‌کند. دو پرسش‌ اصلی این پژوهش اینهاست:

«آیا خدا کنش‌گری اخلاقی است؟»؛ بدین معنا که «آیا خدا سرشتی اخلاقی دارد؟»؛ و «ذات، صفات، میل، اراده و افعال خدا نیز همچون ذات، صفات، میل، اراده و افعال انسان‌ها، در معرض ارزیابی و ارزش‌داوری اخلاقی قرار دارد؟».
اگر آری، «آیا اخلاق الاهی همان اخلاق انسانی است یا اخلاق الاهی کلاً یا بعضاً با اخلاق انسانی تفاوت دارد؟».

نویسنده سه نظریه رقیب درباره سرشت کنش‌گری خداوند را با یکدیگر مقایسه می‌کند و پیامدهای نظری و عملی پذیرش هر یک از این سه نظریه را می‌کاود و شرح می‌دهد. این سه نظریه عبارتند از: «خدا همچون کنش‌گری خودکامه»، «خدا همچون کنش‌گری مصلحت‌اندیش» و «خدا همچون کنش‌گری اخلاقی». در بخش نخست این پژوهش پس از طرح کلیات و مباحث مقدماتی، به نظریه «خدا همچون کنش‌گری خودکامه» پرداختیم و این تلقی از سرشت خداوند را بررسی و نقد کردیم. بخش دوم این پژوهش که در قالب مقاله‌ حاضر ارائه می‌شود به دو تلقی دیگر از سرشت خداوند می‌پردازد. در بخش سوم که در قالب مقاله‌ای دیگر ارائه خواهد شد، به نقش خدا در الاهیات عملی خواهیم پرداخت و پیامدهای منطقی این سه تلقی از خدا در الاهیات عملی را شرح و بسط خواهیم داد.

🔗 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet
🔵 @Abolghasemfanaei


☺️ بازخوانی اندیشه سیاسی و فرهنگی آیت‌الله میرباقری
👤#امید_قائم‌پناه

آیت‌الله میرباقری: هیچ شناخت خنثی و بی‌طرفانه‌ای نداریم، تمام شناخت و حتی توصیف ما باید از دریچه اسلامی باشد / انقلاب اسلامی حرکت در جریان عبودیت و بندگی است و در مقابل نگاه غربی که جریان عصیان و طاغوت است قرار دارد / ما باید تمام شاخه‌های دانش را مبتنی بر جریان عبودیت داشته باشیم/ با تکنولوژی غربی باید به ستیز و جنگ با آن برویم / هر دو نظام به دنبال توسعه و جهانی‌سازی خود هستند و طبیعی است که در یک نقطه با هم برخورد نظامی داشته باشند، این جنگ جنگ میان عبودیت و طاغوت است و گریزی از آن نیست و هر چند خسارت مادی دارد اما مقدس است و استراتژی ما استراتژی غلبه خون بر شمشیر است و باید خون دهیم تا در جهان بصیرت ایجاد کنیم...

📎 برای مطالعه متن کامل این‌جا کلیک کنید

🙂 @sedanet


☺️ رونمایی از کتاب «چهار خوانش از طباطبایی» نوشته‌ی شهرام اتفاق

👤 سخنرانان: کاظم علمداری، یدالله موقن، نظام بهرامی کمیل ، محمد امیر قدوسی

در این اثر نویسنده کتاب ما را با مبانی تئوریک چهار جریان فکری و سیاسی و زیرشاخه‌های آن‌ها در سپهر سیاسی ایران آشنا می‌کند. برخی از این جریان‌ها در ساختار قدرت سهم داشته‌اند و اثر گذار بوده‌اند؛ و برخی دیگر، در داخل یا بیرون مرزهای کشور در انتظار فرصت مناسبی برای نقش‌آفرینی هستند.

یکی از سرچشمه‌های تئوریک این جریان‌ها، آموزه‌های «سید جواد طباطبایی» است و وجه مشترک آن‌ها به حساب می‌آید.

این چهار جریان عبارت هستند از «محافظه‌کاران»، «لیبرال‌های محافظه‌کار فقهی»، «پادشاهی‌خواهان مشروطه‌طلب» و «ناسیونالیست‌های افراطی».

نویسنده بر این گمان است که کشور ما طی چند دهه اخیر، از امر خطیر «توسعه» غافل مانده است و دیگر مجالی برای آزمودن مسیرهای نامکشوف ندارد و تأکید دارد که باید بکوشیم تا قطار کشورمان، دوباره بر روی ریل توسعه بازگشته و مترصد حرکت به سوی نظمی لیبرال-دموکراتیک باشد و در آن مسیر گام‌ بردارد.

به این اعتبار، این کتاب، کوششی برای تحقق این هدف بوده است: معرفی بیراهه‌ها و کوچه‌های بن‌بستی که از ناکجاآبادهای جدیدی سر در خواهد آورد و مقایسه آن‌ها با برخی تجربیات جهانی که به «توسعه‌» رهنمون شده‌اند.

📎 برای دریافت صوت جلسه و PDF کتاب این‌جا کلیک کنید

🙂 @sedanet
🔵 @ArchiveOfLiberalism


☺️ اندر حکایت کتاب علوم‌شناختی دین نوشتۀ نعیمه پورمحمدی

نویسندگان:

👤 محمد سوری (عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و رئیس پژوهشکده فلسفه و کلام)

👤 میثم فصیحی رامندی (دانشجوی دکتری فلسفه دین، دانشگاه تهران، دانشگاهان فارابی)

آینهٔ پژوهش، شمارهٔ ۲۰۷، سال ٣٥، شمارهٔ ٣، مرداد و شهریور ١٤٠٣، ص ٢٦١-٣٢٨.

پژوهش در هر موضوعی یعنی پژوهشگر حاصل تحقیقاتش را به مخاطبان عرضه کند و سهمش در نوشته کاملاً از سهم پژوهش‌های قبلی مشخص باشد، به گونه‌ای که خوانندگان به روشنی متوجه شوند چه بخش‌هایی از نوشته حاصل تحقیقات پژوهشگر است و کدام قسمت‌ها حاصل پژوهش‌های دیگران. نقد نوشته‌هایی که این شرط لازم را رعایت نکرده‌اند و نشان دادن رونوشته‌ها و اقتباس‌ها از دیگران بی‌تردید در ارتقای سطح کیفی نوشته‌های پژوهشی تأثیر دارد. در مقالهٔ حاضر کتاب علوم‌شناختی دین، تألیف نعیمه پورمحمدی از این منظر نقد شده است. نگارندگان مقاله پس از مقایسهٔ بخش‌هایی از منابع معروف و معتبر که در حوزهٔ علوم شناختی دین به زبان انگلیسی نوشته شده‌اند به این نتیجه رسیده‌اند که بخش معظم کتاب از آن منابع انگلیسی ترجمه یا برگرفته شده و حاصل تحقیقات «مؤلف» نیست. تا جایی که بهتر است به جای «تألیف» از عنوان «کتاب‌سازی» استفاده کنیم و به جای «مؤلف» از «مولف‌نما»...

📎 برای مطالعه متن کامل این‌جا کلیک کنید

🙂 @sedanet

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.