— معرفی مجموعهٔ هایپریون کانتوس
هایپریون کانتوس (Hyperion Cantos) یک مجموعه علمی-تخیلی پیچیده و غنی است که توسط نویسنده آمریکایی،
دن سیمونز نوشته شده است. این مجموعه شامل چهار کتاب است:
هایپریون (Hyperion)،
سقوط هایپریون (The Fall of Hyperion)،
اندیمیون (Endymion) و
ظهور اندیمیون (The Rise of Endymion). داستان این مجموعه در آیندهای دور اتفاق میافتد، جایی که انسانها به سیارات مختلفی در کهکشان گسترش یافتهاند و دنیایی غنی از فناوری پیشرفته، دین، سیاست، و اسرار فلسفی را به تصویر میکشد.
کتاب اول: هایپریونداستان مجموعه در سیارهای به نام
هایپریون اتفاق میافتد. این سیاره، خانهی موجودی اسرارآمیز و مرگبار به نام
شرایک (Shrike) است که تواناییهای خارقالعاده و غیرقابل توصیفی دارد. این موجود در محیطی به نام
گورهای زمان (Time Tombs) که سازههایی اسرارآمیز با منبع نامشخص هستند، پرسه میزند. گورهای زمان برخلاف جریان زمان حرکت میکنند، یعنی در حال برگشت به گذشتهاند.
در آغاز داستان، هفت نفر به عنوان زائر به سمت هایپریون فرستاده میشوند تا به گورهای زمان بروند و با شرایک روبهرو شوند. هر یک از آنها امید دارد که پاسخ به بزرگترین پرسشهای زندگیاش را پیدا کند. این هفت زائر عبارتند از:
1.
کشیش لنار هویت (Father Lenar Hoyt) - یک کشیش کاتولیک که در جستجوی پاسخی به معجزهای مرموز در سیارهای به نام بکورا است.
2.
سرباز کاساد (Colonel Fedmahn Kassad) - یک سرباز که درگیر یک رابطه عجیب و مرموز با زنی از آینده است.
3.
شاعر سیلین (Martin Silenus) - شاعری ناموفق که به دنبال الهام و نوشتن یک اثر حماسی درباره شرایک است.
4.
دانشمند سول واینتراب (Sol Weintraub) - پدر یک دختر که به یک بیماری عجیب مبتلا شده که باعث میشود به تدریج به عقب در زمان برگردد.
5.
کارآگاه برون لمیا (Brawne Lamia) - یک کارآگاه خصوصی که درگیر یک قتل اسرارآمیز میشود.
6.
کنسول سابق اتحادیهی جهانها (The Consul) - فردی که اهداف سیاسی و شخصی خود را در سر دارد.
7.
مسافر هتمستین (Het Masteen) - کاپیتانی از یک گروه مذهبی به نام
تمپلرز که به رازهای دینی علاقهمند است.
هر یک از زائران در طول فصول کتاب داستان زندگی خود را روایت میکند و به تدریج آشکار میشود که چگونه زندگی آنها با شرایک و اسرار هایپریون در هم تنیده شده است.
کتاب دوم: سقوط هایپریوناین کتاب از دیدگاه
جان کیتس (John Keats)، یک
سایبرید (سایبورگ با ذهن شاعر قرن نوزدهم) روایت میشود. این داستان به شرح تلاش زائران برای رسیدن به گورهای زمان و مواجهه با شرایک ادامه میدهد. در این میان، جنگی بزرگ بین انسانها و
اوکس (Ousters)، یک گروه از انسانهای تبعید شده که از فناوریهای بیولوژیکی پیشرفته استفاده میکنند، در حال وقوع است.
همچنین در این کتاب، تضاد بین
تکنهاد (TechnoCore) که شبکهای از هوشهای مصنوعی است و
اتحادیهی جهانها به اوج خود میرسد. نقش شرایک به عنوان موجودی که ممکن است سرنوشت بشریت را تعیین کند، مورد بررسی قرار میگیرد. هر زائر با چالشهای خاص خود روبهرو میشود و بسیاری از اسرار هایپریون و گورهای زمان روشن میشود.
کتاب سوم: اندیمیونداستان ۲۷۴ سال پس از وقایع کتابهای اول و دوم رخ میدهد.
رائول اندیمیون، یک شکارچی بیپناه، به طور اتفاقی به قهرمان داستان تبدیل میشود. او توسط
اینا نانیهچیگویان (Aenea)، دختری که به عنوان “نجاتبخش” آینده پیشبینی شده، برای محافظت انتخاب میشود. اینا دختر برون لمیا، یکی از زائران در داستان اول است.
اینا و رائول در تلاشند تا از چنگال نیروهای مذهبی و قدرتمند اتحادیهی جهانها که اکنون تحت کنترل کلیسای کاتولیک جدید است، فرار کنند. این کلیسا از تکنولوژی
کروزفورم استفاده میکند که امکان جاودانگی را فراهم میکند، اما هزینهای مخوف دارد.
کتاب چهارم: ظهور اندیمیونداستان سفر رائول و اینا برای یافتن حقیقت و مبارزه با دیکتاتوری مذهبی کلیسا ادامه مییابد. اینا به عنوان یک معلم و پیامآور نوین شناخته میشود که میتواند دیدگاه جدیدی به بشریت ارائه دهد. در طول این مسیر، او به آموزش و هدایت مردم میپردازد تا درک کنند که چگونه آیندهای بهتر برای خود بسازند. رائول نقش محافظ و همدم او را ایفا میکند.
این کتاب به بررسی عمیقتر موضوعات فلسفی، دینی، و اخلاقی میپردازد. سرانجام، درگیری بین انسانها، هوشهای مصنوعی، و نیروهای مذهبی به اوج خود میرسد و سرنوشت بشریت روشن میشود.
🐲 #Fantasy | #Introduction
🏜
@ScienceFantasy