کوچههای خاکی، صدای توپ پلاستیکی، بوی نفت سماور. یک ضبط قدیمی، آهنگهای داریوش، دفترهایی با جلد زرکوب. تلویزیونی که ساعت ۵ عصر کارتون داشت، و عصرهای طولانی با طعم یخمکهای دهتومنی. زندگی ساده بود، آرزوها بزرگ. جنگ در پسزمینه، ولی امید در دل.
نسلی که دفتر مشقهایش بوی مداد تراشیده میداد و رؤیاهایش بوی باران.
💢
@TvRadioMelli 💢