لیستی از کارهای روزمره به زبان انگلیسی همراه با معنی و تلفظ فارسی:
• Wake up (وِیک آپ) - بیدار شدن
• Get up (گِت آپ) - بلند شدن از تخت
• Brush teeth (بِراش تیث) - مسواک زدن
• Take a shower (تِیک اَ شاوِر) - دوش گرفتن
• Get dressed (گِت دِرِسد) - لباس پوشیدن
• Have breakfast (هَو بِرِکفِست) - صبحانه خوردن
• Go to work (گُو تو وُرک) - به سر کار رفتن
• Study (اِستادی) - مطالعه کردن
• Have lunch (هَو لانچ) - ناهار خوردن
• Do the dishes (دو دِ دیشِز) - ظرف شستن
• Clean the house (کلین دِ هاوس) - تمیز کردن خانه
• Go shopping (گُو شاپینگ) - خرید کردن
• Watch TV (واچ تیوی) - تلویزیون دیدن
• Exercise (اِکسِرسایز) - ورزش کردن
• Have dinner (هَو دینر) - شام خوردن
• Go to bed (گُو تو بِد) - به رختخواب رفتن
• Sleep (سلیپ) - خوابیدن
عبارات بیشتر برای کارهای روزمره به همراه معنی و تلفظ فارسی:
عبارات دیگر برای کارهای روزمره
• Make the bed (مِیک دِ بِد) - مرتب کردن تخت
• Prepare breakfast/lunch/dinner (پریپِر بِرِکفِست/لانچ/دینر) - آماده کردن صبحانه/ناهار/شام
• Take out the trash (تِیک آوت دِ تِرَش) - بیرون بردن زباله
• Walk the dog (واُک دِ داگ) - سگ را به پیادهروی بردن
• Read a book (رید اَ بوک) - کتاب خواندن
• Write emails (رایت ایمِیلز) - ایمیل نوشتن
• Talk on the phone (تالک آن دِ فون) - تلفنی صحبت کردن
• Drive to work/school (درایو تو وُرک/اِسکول) - رانندگی به سمت محل کار/مدرسه
• Cook dinner (کوک دینِر) - شام پختن
• Do laundry (دو لاندرِی) - لباس شستن
• Iron clothes (آیرِن کلُوز) - اتو کردن لباس
• Feed the pets (فید دِ پِتس) - غذا دادن به حیوانات خانگی
• Check emails (چِک ایمِیلز) - بررسی ایمیلها
• Go for a run (گُو فور اَ ران) - دویدن
• Meditate (مِدیتِیت) - مدیتیشن کردن
@RRELE
• Wake up (وِیک آپ) - بیدار شدن
• Get up (گِت آپ) - بلند شدن از تخت
• Brush teeth (بِراش تیث) - مسواک زدن
• Take a shower (تِیک اَ شاوِر) - دوش گرفتن
• Get dressed (گِت دِرِسد) - لباس پوشیدن
• Have breakfast (هَو بِرِکفِست) - صبحانه خوردن
• Go to work (گُو تو وُرک) - به سر کار رفتن
• Study (اِستادی) - مطالعه کردن
• Have lunch (هَو لانچ) - ناهار خوردن
• Do the dishes (دو دِ دیشِز) - ظرف شستن
• Clean the house (کلین دِ هاوس) - تمیز کردن خانه
• Go shopping (گُو شاپینگ) - خرید کردن
• Watch TV (واچ تیوی) - تلویزیون دیدن
• Exercise (اِکسِرسایز) - ورزش کردن
• Have dinner (هَو دینر) - شام خوردن
• Go to bed (گُو تو بِد) - به رختخواب رفتن
• Sleep (سلیپ) - خوابیدن
عبارات بیشتر برای کارهای روزمره به همراه معنی و تلفظ فارسی:
عبارات دیگر برای کارهای روزمره
• Make the bed (مِیک دِ بِد) - مرتب کردن تخت
• Prepare breakfast/lunch/dinner (پریپِر بِرِکفِست/لانچ/دینر) - آماده کردن صبحانه/ناهار/شام
• Take out the trash (تِیک آوت دِ تِرَش) - بیرون بردن زباله
• Walk the dog (واُک دِ داگ) - سگ را به پیادهروی بردن
• Read a book (رید اَ بوک) - کتاب خواندن
• Write emails (رایت ایمِیلز) - ایمیل نوشتن
• Talk on the phone (تالک آن دِ فون) - تلفنی صحبت کردن
• Drive to work/school (درایو تو وُرک/اِسکول) - رانندگی به سمت محل کار/مدرسه
• Cook dinner (کوک دینِر) - شام پختن
• Do laundry (دو لاندرِی) - لباس شستن
• Iron clothes (آیرِن کلُوز) - اتو کردن لباس
• Feed the pets (فید دِ پِتس) - غذا دادن به حیوانات خانگی
• Check emails (چِک ایمِیلز) - بررسی ایمیلها
• Go for a run (گُو فور اَ ران) - دویدن
• Meditate (مِدیتِیت) - مدیتیشن کردن
@RRELE