اشو عزیز:
آیا شما با "صدقه و بخشش" مخالفید؟
همه ادیان بر صدقه و بخشش تاکید بسیار دارند. علت آن است که انسان همیشه نسبت به پول نوعی احساس گناه دارد.
توصیه و تاکید بر دادن صدقات نیز بخاطر آن است که این احساس تخفیف پیدا کند.
هرگاه پولدار باشید ناخود آگاه در برابر مردم فقیر احساس گناه میکنید.
صدقه دادن بار گناهانتان را سبک میکند.
با خودتان میگویید:
من کار خیری انجام میدهم، یک بیمارستان یا مدرسه میسازم.
به سازمانهای خیریه کمک میکنم.
با این افکار احساس شادی میکنید.
صدقه دادن نشانه تقوا نیست.
بلکه نوعی ابراز تاسف است بخاطر اعمالی که برای به چنگ آوردن ثروت انجام داده اید.
مثلا صد روپیه بدست آورده اید، و ده روپیه اش را صدقه میدهید.
با این کار نفستان احساس امنیت میکند.
به خدا میگویید: " من در این معامله هم سود بردم و هم به فقرا کمک کردم."
اما من در مورد صدقه حرفی نمیزنم، بلکه از شریک شدن و سهیم شدن حرف میزنم.
میگویم: اگر چیزی داری آن را قسمت کن.
نه بخاطر آنکه به دیگران کمک کنی.
با قسمت کردن و سهیم شدن، انسان رشد میکند.
هر چه بیشتر سهیم شوی بیشتر رشد میکنی.
بخشش فقط دادن پول به دیگری نیست،
ممکن است مرد ثروتمندی از عشق تهی باشد،عشقت را با او تقسیم کن.
شاید فقیری عشق را بشناسد، اما بسیار گرسنه باشد، غذایت را با او سهیم شو.
شاید ثروتمندی از شعور و آگاهی بی بهره باشد، آگاهی و درکت را با او سهیم شو.
"فقیر هزارو یک شکل دارد".
هر چه که دارید، قسمت کنید.
اما بدانید هدفم از این حرفها این نیست که این سهیم شدن از شما انسان با تقوایی میسازد و یا در بهشت جای خواهید داشت.
قسمت کردن با صدقه دادن متفاوت است.
اینجا صحبت از داشتن یا نداشتن طرف مقابل نیست.
شریک شدن بر اثر وفور و فراوانی است، اما صدقه دادن بخاطر نیاز و فقر دیگری است.
در صدقه دادن به نظر می آید که شما توانا و بالاترید و نفر مقابل پایین و پست و درمانده است.
یک گداست و او به شما نیاز دارد.
من این را نمی پسندم.
اینکه احساس کنید شما توانگرید و او محتاج شماست، این احساسی زشت و غیر انسانی است.
اما در سهیم شدن اینگونه نیست.
وقتی آنچه که در اختیار دارید، حتی اگر به کوچکی یک لبخند باشد با دیگران قسمت میکنید، بدون اینکه به داشتن و نداشتن طرف مقابل نگاه کنید، احساس شادی عظیم خواهید کرد.
کسی که فقط پول روی پول میگذارد، آدم خوشحالی نیست.
او همیشه عبوس و نگران است و آرامش ندارد و نمیتواند لذتی ببرد.
چرا که برای لذت بردن، انسان باید با دیگران شریک شود.
زیرا همه لذات و شادیها، نوعی شراکت و سهیم شدن است.
آیا شما با "صدقه و بخشش" مخالفید؟
همه ادیان بر صدقه و بخشش تاکید بسیار دارند. علت آن است که انسان همیشه نسبت به پول نوعی احساس گناه دارد.
توصیه و تاکید بر دادن صدقات نیز بخاطر آن است که این احساس تخفیف پیدا کند.
هرگاه پولدار باشید ناخود آگاه در برابر مردم فقیر احساس گناه میکنید.
صدقه دادن بار گناهانتان را سبک میکند.
با خودتان میگویید:
من کار خیری انجام میدهم، یک بیمارستان یا مدرسه میسازم.
به سازمانهای خیریه کمک میکنم.
با این افکار احساس شادی میکنید.
صدقه دادن نشانه تقوا نیست.
بلکه نوعی ابراز تاسف است بخاطر اعمالی که برای به چنگ آوردن ثروت انجام داده اید.
مثلا صد روپیه بدست آورده اید، و ده روپیه اش را صدقه میدهید.
با این کار نفستان احساس امنیت میکند.
به خدا میگویید: " من در این معامله هم سود بردم و هم به فقرا کمک کردم."
اما من در مورد صدقه حرفی نمیزنم، بلکه از شریک شدن و سهیم شدن حرف میزنم.
میگویم: اگر چیزی داری آن را قسمت کن.
نه بخاطر آنکه به دیگران کمک کنی.
با قسمت کردن و سهیم شدن، انسان رشد میکند.
هر چه بیشتر سهیم شوی بیشتر رشد میکنی.
بخشش فقط دادن پول به دیگری نیست،
ممکن است مرد ثروتمندی از عشق تهی باشد،عشقت را با او تقسیم کن.
شاید فقیری عشق را بشناسد، اما بسیار گرسنه باشد، غذایت را با او سهیم شو.
شاید ثروتمندی از شعور و آگاهی بی بهره باشد، آگاهی و درکت را با او سهیم شو.
"فقیر هزارو یک شکل دارد".
هر چه که دارید، قسمت کنید.
اما بدانید هدفم از این حرفها این نیست که این سهیم شدن از شما انسان با تقوایی میسازد و یا در بهشت جای خواهید داشت.
قسمت کردن با صدقه دادن متفاوت است.
اینجا صحبت از داشتن یا نداشتن طرف مقابل نیست.
شریک شدن بر اثر وفور و فراوانی است، اما صدقه دادن بخاطر نیاز و فقر دیگری است.
در صدقه دادن به نظر می آید که شما توانا و بالاترید و نفر مقابل پایین و پست و درمانده است.
یک گداست و او به شما نیاز دارد.
من این را نمی پسندم.
اینکه احساس کنید شما توانگرید و او محتاج شماست، این احساسی زشت و غیر انسانی است.
اما در سهیم شدن اینگونه نیست.
وقتی آنچه که در اختیار دارید، حتی اگر به کوچکی یک لبخند باشد با دیگران قسمت میکنید، بدون اینکه به داشتن و نداشتن طرف مقابل نگاه کنید، احساس شادی عظیم خواهید کرد.
کسی که فقط پول روی پول میگذارد، آدم خوشحالی نیست.
او همیشه عبوس و نگران است و آرامش ندارد و نمیتواند لذتی ببرد.
چرا که برای لذت بردن، انسان باید با دیگران شریک شود.
زیرا همه لذات و شادیها، نوعی شراکت و سهیم شدن است.